معلمی در قرآن به عنوان جلوهای از قدرت لا یزال الهی، نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی دانسته شده است و در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:
اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: ۱ ـ ۵) بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمیدانست.
در این آیات خداوند، خود را «معلم» میخواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیدهترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است. مقام معلم بودن را خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمیدانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد. از این رو، میتوان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.
پروردگار عالم، دانش و معرفت را از لحاظ شرافت و ارزش در اوج همه مراتب و مقامات قرار داده و بر آدم ابوالبشر علیه السلام منت نهاد: «و علم آدم السما» کلها... (بقره/ ۳۱)
در برخی دیگر از آیات کتاب متین خود نیز به صراحت، برتری معلمان را بر سایر خلق برمی شمارد و آنان را بر تارک تمامی طبقات مردم قرار میدهد: «.. قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون انما یتذکر اولوا الا لباب.» (زمر/۹) در زمینه اهمیت کار معلمی همین بس که او فرمود: «من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا...» (مائده / ۳۲): هر کس نفسی را زنده کند به واقع، تمام جهانیان را زنده گردانیده است (با توجه به اینکه زنده کردن روح و دل آدمی به علم و دانش برتر از زندگی بخشیدن به بدن مادی است.) و همین افتخار برای معلم بس که اگر تا قیامت بدان مباهات کند برازنده اوست؛ و باز میفرماید: خلق الانسان، علمه البیان (سورهی الرحمن آیهی ۳ – ۴) انسان را بیافرید و به او گفتن آموخت. بنا بر این آیات مذکور خداوند امین را معلم انسانها و جهان هستی میداند و این خود نشانگر عظمت و شکوه مقام معلم در قاموس هستی است.
دومین معلم، پیامبر اکرم (ص) است که خود فرمود: من معلم برانگیخته شده ام و ائمه اطهار و بزرگان دین نیز هر یک معلمانی برجسته و راهنمایانی بس شایسته بوده اند. در میان احادیث پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) روایات مربوط به ارزش و اعتبار علم و عالم و متعلم به قدری فراوان است که احصای تمامی آنها نزدیک به محال مینماید.
در عظمت منزلت و مقام معلم همین کافی است که بزرگترین معلم جهان بشریت حضرت رسول خاتم (ص) به این ویژگی خود افتخار میکرد. آن حضرت چنان برای معلمان و مقام ارجمند آنان ارزش قائل بود که در دعاهایش میفرمود: «اللهم اغفر للمعلمین و اطل اعمارهم و بارک لهم فی کسبهم؛ (کشف الخطا، ج ۱، ص ۴۸) خداوندا! معلمان را بیامرز و عمر طولانی به آنان عطا فرما و کسب و کارشان را مبارک گردان!»
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میفرمایند: «تمامی جنبندگان روی زمین و ماهیان دریا و هر موجود زندهای در فضا و همه اهل آسمان و زمین برای معلمی که نیکی به مردم بیاموزد طلب آمرزش میکند. دانشمند و دانشجو در پاداش با یکدیگر برابرند و در روز قیامت بدین سبب، بسان دو اسب مسابقه با یکدیگر به رقابت میپردازند؛ و بالاخره در مقام و جایگاه رفیع معلم همین بس که حضرت امیر المومنین علی (ع) میفرمایند: ((من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا)) کسی که به من یک حرف بیاموزد مرا بندهی خود کرده است. سخنی زیبا از امام صادق علیه السلام ارزش و مقام معلم خوب را روشن میسازد. حضرت میفرماید: «تمامی جنبندگان روی زمین و ماهیهای دریا و هر کوچک و بزرگ در زمین و آسمان خدا، برای آموزگار خوب طلب آمرزش میکنند».
پیشوای سوم مکتب ما وقتی معلمی سوره حمد به فرزند دلبندش میآموزد به پاس احترام و قدردانی از معلم، هزار دینار و هزار حله به او میبخشد، دهان او را نیز پر از در میگرداند. وقتی برخی از کوته نظران بر او خرده میگیرند که چرا چنین کردی، میفرماید: «این پاداش (بی مقدار) کجا و ارزش واقعی تلاش و آموزش او کجا؟»
بی سبب نیست که معلم پیر انقلاب، امام راحل قدس سره، در شأن معلم میفرماید: «مقام معلم مقام والایی است، مقامی بالاتر از مقام معلم نیست. مقام معظم رهبری نیز در این باره میفرمایند: «واژه معلم... جزو واژههای مقدس است. در جامعه ما، که اساس در تعلیم و تزکیه و تربیت قشرهای گوناگون است، معلم مقام ویژهای دارد.
البته این شرافتها و فضایل برای معلم، زمانی ارزشمند است که بتواند این موهبت الهی را در وجود خود محقق سازد و با تمام وجود در جهت کمال جامعه به تعلیم و تربیت بپردازد. شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شأن خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد؛ لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر میکند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمهای برای عبادت میداند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه مییابد و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل میسازد.
شریفترین و پرمسئولیتترین شغلها
این شغل شریفترین شغلها و پرمسئولیتترین شغلهاست. شریفترین شغل هاست، برای اینکه شغل انسان سازی است؛ همان شغلی است که تمام انبیا برای همین معنا آمدند. قرآن یک کتاب انسان سازی است؛ و نازل شده است برای اینکه انسان درست کند؛ و این شغلی که معلمان دارند، شغل آدمسازی است. اگر آدم بسازیم، مملکت ما نجات پیدا می کند. همیشه آدمها هستند که مقدرات کشورها را در دست میگیرند. اشخاصی که ملتها را میتوانند نجات بدهند و کشور را میتوانند آباد کنند و دنیا و آخرت ملت را میتوانند تعمیر کنند فرهنگیها هستند. پس فرهنگ یک کارخانۀ آدمسازی است؛ چنانکه انبیا هم برای همین معنا آمدند آدم درست کنند.
در جامعه انسانی، اساسیترین کار، تعلیم و تربیت است و کسی که این رسالت را به دوش میکشد معلم است. معلمی به هر گونه تلاشی که برای هدایت، تکامل و آموزش انسان صورت میگیرد، اطلاق میشود. از همین روست که پیامبران، معلم بشر خوانده میشوند. دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزشها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانهای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.
معلمی، شغل پیامبران
«تعلیم» سرمشق همۀ انبیاست که از طرف خدای تبارک و تعالی به آنها مأموریت داده شده؛ مأموریت خدا به انبیا همین است که بیایند و آدم درست کنند؛ و آنهایی که به انبیا نزدیکترند آنها به مقام آدمیت نزدیکترند. آن وقت که ملائکه اشکال کردند که آدمی که مفسد در ارض هست چرا خلق فرمودی. جواب این بود که من میدانم چیزهایی که شما نمیدانید. دنبالش هم خداوند تعلیم همۀ «اسماء» را به آدم کرد و وقتی که عرضه داشت به ملائکه، آنها دیدند که نمیتوانند اینطوری که آدم میتواند ادراک کند حقایق را، آنها نمیتوانند. از اول این بود که «آدم» که آمد با تعلیم الهی آمد و معلم بشر بود. انبیا هم معلم بشر بودند. شغل معلمی یک شغل عمومی است برای انبیا گرفته، تا اولیا تا فلاسفه و امام، تا علما و تا فرهنگیان. پس شغل، شغل بسیار بزرگی است شغل آدمسازی. دیگر شغلها به این درجه نمی رسند؛ برای اینکه آنها مربوط به جهات دیگر است. در عالم هیچ موجودی به پایۀ انسان نمیرسد؛ و هیچ شغلی به پایۀ انسان سازی نمی رسد. پس شغل بسیار بزرگ است، بسیار شریف است.