به نقل از اِی اِل، «آل پاچینو» به تازگی تولد ۸۳ سالگی خود را جشن گرفته است. این ستاره برنده اسکار فرانچایز «پدرخوانده» (The Godfather) با بازیهای استادانه فراوان خود در محبوبترین فیلمهای هالیوود، یکی از بهترین بازیگران تاریخ به شمار می آید.
او در سالهای اخیر، با حضور در فیلمهای جدید «مارتین اسکورسیزی» و «کوئنتین تارانتینو»، به دنیا نشان داد که هنوز هم چیزهایی دارد که او را به یک اسطوره تبدیل کرده است و در نهایت، نهمین نامزدی اسکار خود را به دست آورد. او در ادامه، در «خاندان گوچی» (House of Gucci) ساخته «ریدلی اسکات» ظاهر شد و در سریالی به نام «شکارچیان» (The Hunters) نیز، نقشآفرینی کرد.
با آرزوی سلامتی برای این ستاره هالیوودی، در ادامه، به معرفی ۱۰ فیلم با بازی او میپردازیم که پاچینو در آنها خوش درخشیده است و این فیلمها طرفداران زیادی دارند:
شاید پیش خودتان فکر کنید تنها فیلمی که «آل پاچینو» بهخاطر بازی در آن، برنده اسکار شده است، باید جایگاه بالاتری در این لیست داشته باشد، اما بیایید صادق باشیم. این مرد، مدتها قبل از این که در سال ۱۹۹۲ جایزه اسکار را دریافت کند، سزاوار جایزه اسکار بود.
این درام «مارتین برست» درباره یک دانشجوی تازهوارد به دانشگاه است که به عنوان دستیار یک سرهنگ ارتشی (پاچینو) تحریکپذیر، نابینا و بازنشسته پزشکی مشغول به کار میشود.
خیلی از افراد، این اسکار را جایزه ای از سَرِ دلسوزی می دانند که به پاچینو داده شده است و بسیاری هم، او را بهخاطر بازی در این نقش مسخره میکنند، اما آل پاچینو فراتر از حد انتظار در این فیلم ظاهر شد.
«جانی دپ» در این فیلم، نقش یک مأمور مخفی افبیآی را بازی میکند که به میان اوباش نفوذ میکند و با یک گانگستر (پاچینو) همراه می شود که دوران اوج خودش را پشت سر گذاشته است.
«مارتین اسکورسیزی» ظاهراً با این فیلم به چرخخانه گانگستریهای سریع و خشونتآمیز بازگشته است و پاچینو با آن، شایسته اسکار شد و اولین نامزدی اش پس از پیروزی در سال ۱۹۹۳ را برایش به ارمغان آورد.
پاچینو که در زیر لایههای آرایش برنده اسکار مدفون شده بود، آن را بیش از هر زمان دیگری در نقش پسر بزرگ گانگستری کاپریس، به دیک تریسی اثر وارن بیتی، مهر تأیید زد. پاچینو کاملاً روح کمیک استریپ را در اقتباس پرجنبوجوش و رنگارنگ بیتی تجسم بخشید.
واژه «فراتر از حد انتظار» نمیتواند بازی زیبا و دیوانهوار آل پاچینو را در فیلم «صورتزخمی» توصیف کند؛ جایی که «تونی مونتانا» با بازی درخشان پاچینو به میامی دهه ۸۰ مهاجرت کرد و تبدیل به یک ارباب مواد مخدر شد.
این فیلم به نویسندگی «الیور استون» و کارگردانی «برایان دی پالما»، تا حد زیادی به لطف موسیقی متن، تیراندازیهای خشونتآمیز و بازی افسانهای پاچینو به جایگاه کلاسیکی دست یافت.
فیلم هیجانی دزدی بانک ساخته «مایکل مان»، یکی از بهترین فیلمهای جنایی ساخته شده را نشان میدهد و در نهایت، پاچینو را با بازی طولانیاش که در برابر «رابرت دنیرو» داشته است روی پرده نمایش میدهد و بهعنوان یک زوج معرفی میکند.
بسیاری از صحنههای این فیلم تا مدتها در ذهن تماشاچیان آن مانده و کمتر کسی بود که در یک صحنه قرار گرفتن ستارههای سینما را دوست نداشته باشد.
درست است که «مارلون براندو» بهخاطر بازی چشمنواز خود در «پدرخوانده» جایزه اسکار را از آن خود کرد و «جیمز کان» و «رابرت دووال» دوران درخشانی را بعد از بازی در این فیلم سپری کردند، اما چشم امید «فرانسیس فورد کاپولا» بهعنوان کارگردان فقط به درخشش «آل پاچینو» در نقش مایکل در این فیلم بود؛ جایی که مایکل از شخصیتی آرام به سرکرده گانگسترهای شهر تبدیل شد.
این فیلم یک درام ساخته «سیدنی لومت» است که در آن پاچینو نقش یک فرد فقیر را بازی میکند و در آن تلاش میکند از بانکی در بروکلین سرقت کند تا هزینه جراحی همسرش را بپردازد.
پاچینو با به اشتراک گذاشتن صحنههای دلخراش و اغلب خندهدار با اسطورههای متأخر سینما مانند «جان کازال» و «چارلز دورنینگ» ثابت کرد که تعداد کمی از آنها میتوانند با انرژی او به عنوان یکی از با استعدادترین مردان برجسته هالیوود برابری کنند.
پاچینو مانند «فرانک سرپیکو»، پلیس مخفی نیویورکی، فردی صادق که فساد گسترده در این نیرو را به صدا در میآورد، هر اونس پارانویا و اضطراب را بر تن میکند و او رشوه نمیگرفت و بهخاطر تلاش برای انجام کار درست در فیلم درخشان سیدنی لومت، تقریباً قربانی نهایی شد.
«ویتو کورلئونه»، یک قاتل شرور بود که کسبوکارش به مردم صدمه میزد، اما او، آن را با نبوغی پنهان کرد که پسرش نمیتوانست آن را تکرار کند. هنگامی که مایکل در سوراخ خرگوش جنایتکار سقوط کرد، سرنوشت او ظلم و تراژدی بود و ۱۰ برابر هیولاتر از پدرش شد. در سرتاسر حماسه ۳ ساعته فرانسیس فورد کاپولا، پاچینو به عنوان یک رئیس جنایتکار به سختی، لبخند می زند که تمام قصدش، اجتناب از این سرنوشت بود.
طبیعت خونسرد او چیزی که پدرش بیش از همه برایش ارزش قائل بود را به خطر انداخت - خانواده - و هر لحظه کنترل خود بر آن را از دست داد.