داراب است و زیبایی‌ها و آیین و رسوم خاص خود. رسومی که در ابعاد قدمت این شهر کهن در یاد‌ها مانده و نسل به نسل چرخیده است.

آداب و سنت‌هایی که مردم داراب در ماه محرم و رمضان از پیشنیان خود به یادگار دارند، به قدری ارزشمند است که نقل به نقل، به نسل بعد از خود منتقل کرده‌اند. این سنت‌ها را سالخوردگان و بزرگان فامیل در گوش فرزندان، نوه‌ها و نتیجه‌ها زمزمه می‌کنند تا روزگار گرد نسیان بر آن نپاشد و اصالتش رنگ نبازد.


بیشتربخوانید


اگرچه در دالان زمان، برخی سنت‌ها رنگ قدیمی را ندارند و کیفیت اجرای آن تغییر می‌کند، اما اصل آن همچنان باقی است، آن هم در شهری کهن نظیر داراب.

مردم داراب، چند روز قبل از ماه مبارک رمضان، ماهی که عظمت معنوی‌اش، بی‌منت‌ها و فوق تصور بشری است، آماده و مهیای مهمانی خدا می‌شوند.

آن‌ها از گذشته همه ظروف، وسایل، ملحفه، لباس و سجاده را شسته و طاهر می‌کردند. خوراک و آذوقه مورد نیاز را فراهم نموده تا در ماه مبارک، وقت خود را به خواندن قرآن و دعا بگذرانند.

سفره افطار

چون روزه می‌گیری خدا برایت هدیه فرستاده

برای بچه‌هایی که به سن تکلیف نرسیده بودند، هدایایی کنار می‌گذاشتند و به فرزندان خود می‌گفتند، چون تو روزه می‌گیری، خدا برایت هدیه فرستاده است.

پختن حلوای شیر، رنگینک، شیربرنج و عدسی برای افطاری و توزیع بین همسایه و فامیل قبل از افطار، جزء آداب و رسوم است و در بیشتر منازل، بچه‌های خردسال نیز به همراه بزرگترها، سحر بیدار شده سحری می‌خورند و روزه می‌گیرند.

مجالس قرائت قرآن و احکام، صبح‌ها و شب‌ها در مساجد حسینیه‌ها و تعدادی منازل برپا است. شب‌های قدر هم روزه‌داران تا صبح بیدار هستند، در مراسم سوگواری شرکت می‌کنند و به دعا و مناجات می‌پردازند.

اقدس مقدسی در کتاب "آداب و رسوم داراب" با اشاره به آداب مردم داراب در ماه رمضان نوشته است: مردم داراب شب دهم ماه مبارک رمضان، برای افطاری عدسی می‌پزند و می‌خورند.

صبح بیست و یکم ماه رمضان بعد از نماز صبح که هنوز هوا تاریک است (بین الطلوعین) همه افراد منزل با در دست داشتن گل سرخ و بهار نارنج که از قبل آن را خیس کرد‌ه‌اند به قبرستان برای فاتحه‌خوانی اهل قبور می‌روند و روی هر کدام از مزارها، مقداری از این گل و بهار معطر می‌گذراند و فاتحه می‌فرستند.

رفتن به مزار اموات

شب بیست و هفتم، افطاری کله پاچه می‌پزند و تعدادی، دسته جمعی مهمانی راه می‌اندازند که این شب را شب تک تکو می‌نامند.

روز عید جشن باشکوهی برگزار می‌کنند همه روزه داران به نماز عید می‌روند و هنگامی که به خانه برگشتند، فرنی یا حلوای چورک که از قبل تهیه شده را به عنوان صبحانه مصرف می‌کنند. سپس به تبریک عید پرداخته و پدر و مادر‌ها به بچه‌ها عیدی داده و و دید و بازدید را انجام می‌دهند.

آخرین جمعه ماه رمضان، روز جمعه نماز قضا نام دارد. از صبح تا عصر نماز قضا می‌خواند تا بعد از یک ماه عبادت، نماز بر گردنشان نباشد.

"تک تکو": ساعاتی همراه با خنده و شادی در شب به هلاکت رسیدن ابن ملجم

جلیل سلمان، که تحقیقاتی در زمینه فرهنگ عامه داراب دارد، در رابطه به یکی از رسوم قدیمی به جا مانده از مردم داراب به خبرنگار فارس می‌گوید: "تک تکو" مراسمی است که از دیرباز در داراب مرسوم بوده است، که در شب ۲۷ ماه مبارک رمضان، به مناسبت به درک واصل شدن ابن ملجم مرادی برگزار می‌شد.

وی ادامه می‌دهد: در این مراسم، عده‌ای از نوجوانان در دسته‌های هفت هشت تایی، چادر به سر کرده و به درب خانه‌های همسایگان می‌رفتند و بینی خود را برای تغییر صدا گرفته و این جمله را با لهجه دارابی می‌گفتند:" تک تکو ما نی دین"

سلمان بیان می‌کند: صاحب خانه که از قبل مقداری خوراکی مانند گردو، مویز، بادام، نقل و نبات کنار گذاشته، آن‌ها را به مراجعه کنندگان به درب منزل می‌داد.

وی می‌افزاید: آن‌ها نیز در پایان برای تشکر از صاحبخانه این جمله را می‌گفتند:" خدا عمرتون بده، خدا مرادتون بده".. این مراسم هنوز در برخی از محلات داراب هر ساله انجام می‌شود.

جلیل سلمان، شعری با لهجه دارابی، در رابطه با تک تکو دارد که خواندن آن خالی از لطف نیست:

بیست و هفت رمضون تَک تَکوهه
شویی که آخر عمرِ ملجمه
طبق یک رسم قدیمی توی شهر
میمدن گروه گروه بَچا اَ دَر
دور هم جمع می‌شدن چادر می‌ذاشتن سرشون
تا کسی نبینه یی وقت، نشناسه قیافه شون
چادر و چارقدی داشتن سَرِشون
کاسه بود و دوری بود تو دستشون
با دَماغایِ گرفته دَرِ کوچا مـی‌زدن
صداشون عوض میشد داد می‌زدن:
"تَک تَکو ما نی دین خدا مرادتون بده
تک تکو ما نی دین خدا جوابتون بده"
صابخونه، خوردنی و میــوه و قند
یا که میزد سرشون تشر تند
آب می‌رختن بعضی‌ها رو سَرِشون
یا با چُغ می‌فتَدَنَ دنبالشون
نونِ شیرین می‌دادن به بعضی‌شون
تا که راضی بکنن اکثرشون
صداشون خنده کنون نعره کشون‌
می‌رسید تو خونه‌ها قِر قِر شون
تیزه لک پروندن و جیق کشیدن
پای پَتی پشت سر هم دویدن
خو نداشتن بچه گَل تا به سحر
پای پتی زخم و زلوم و در به در
شهر دارابِ پر رسم خوندنی
کرده «سلمان» تَک تَکو رو موندنی

خیزش خیریه‌ها و گروه‌های جهادی در روز میلاد کریم اهل بیت

در روز میلاد امام حسن- کریم آل طاها- داراب شهر منتسب به امام حسن مجتبی، رنگ و عطر دیگری می‌گیرد.

خیریه‌ها و گروه‌های جهادی با اطعام ایتام و نیازمندان، خیزش می‌کنند و در تدارک بهترین‌ها هستند، آن‌ها هر سال در این روز دلپذیر تلاش می‌کنند اتفاقی متفاوت را رقم بزنند در شهری منتسب به امام حسن مجتبی (ع) که روزگاری قرارگاه نماینده و خراج‌گزار امام، یعنی دحیه انصاری بوده است.

امام حسن مجتبی (ع) که سمبل سخاوت و کرم است و به همین نام و نشان معروف، پس هر سال برای داراب روزی دیگر رقم می‌خورد تا شهر به احترام شان و جایگاهِ حضرتش، از جای برخیزد و متواضعانه کرنش کند.

تا شکوفه‌های بهاری، عطرشان را پیشکش قدوم مبارک امام حسن کنند، تا زنان و کودکان در جشن‌هایی که برای گرامیدشت میلاد پربرکت کریم اهل بیت برگزار می‌شود، هلهله سر دهند و ساعاتی را فارغ از دغدغه دیروز و فردا سپری کنند.

منبع: فارس

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.