ماه رمضان با دایرهای از کلمات، اصطلاحات، آداب و رسوم مختلف و سبکی از بندگی برای مردم همراه بود، مثل روزه کله گنجشکی که با آن آشنا هستید، اما آدابی هم در گذشته وجود داشت که با تغییر سبک زندگی و پیشرفت تکنولوژی تغییر کردهاند.
بشیتربخوانید
«اردشیر آلعوض» تهرانپژوه با بیان این مطلب میگوید: «یکی از این آداب، مشت به دیوار همسایه کوبیدن بود. علاوه بر توپ در کردن در شهر، همسایهها یکدیگر را در وقت سحر با کوبیدن مشت به دیوار همدیگر بیدار میکردند. این کار، یکی از سنتهای دیرینه مردم بود و هر کسی که سحر زودتر بیدار میشد، همسایههایش را هم بیدار میکرد. آنها با مشتهای پیایی به دیوار همسایه دیوار به دیوار خود میکوبیدند تا از خواب بیدار شود. طرف مقابل هم با مشت به دیوار میکوبید و به این طریق میگفت که بیدار شده است. این کار در محلههای قدیمی با کوچههای قهر و آشتی و خانههای دیوار به دیوار، رواج بیشتری داشت.»
آلعوض در ادامه به سنتهای دیگر شهروندان تهرانی در قدیم اشاره میکند و میگوید: «یکی از آداب این ماه، صحیفهخوانی بود. صحیفهخوانها در طهران قدیم آشنا به ردیفهای آوازی بودند. روایتی هست که امام سجاد (ع) با دعایی در صحیفه سجادیه به استقبال ماه مبارک رمضان میرفتند. بههمین دلیل صحیفهخوانی با آغاز ماه رمضان در تهران گره خورده بود.»
وی میگوید: «حمامهای عمومی در گذشته شیپورهایی داشتند که ساعات شروع و پایان کار حمام را اعلام میکرد. در دوره قاجار از این شیپورها در ماه رمضان برای بیدار کردن اهالی استفاده میکردند. شیپور ۲بار بهصدا درمیآمد؛ بار اول ساعت۲۴ که مخاطبش زنان خانه بودند و سحری را آماده میکردند. شیپور دوم بعد از ساعت۳ بامداد نواخته میشد تا مردم برای خوردن سحری بیدار شوند.»
وی به اطلاعرسانی جارچیها اشاره و عنوان میکند: «آنها در دوره قاجار نقش مهمی در اطلاعرسانی به مردم داشتند. مثلاً حلول ماه را به اطلاع مردم میرساندند یا زمانهای مهم را اعلام میکردند. همچنین مناجاتخوانهایی در تهران بودند که با شروع ماه رمضان، از افطار تا سحر در کوچهها و محلهها مناجات میخواندند. هر وقت مناجاتخوانها سوره یاسین و طاها میخواندند، یعنی ماه رمضان شروع شده است.»
آلعوض به آیین «کلوخاندازان» در قدیم اشاره میکند و میگوید: «کلوخاندازان، مراسمی بود که مردهای تهران انجام میدادند. در کوی و برزن رو به قبله میایستادند و اقرار به گناه میکردند. سپس کلوخی که در دست داشتند را به زمین میانداختند و توبه و اعلام بیعت میکردند.»
در تهران قدیم به شبهای ضربت خوردن تا شهادت حضرت علی (ع) «ایام قتل» میگفتند. از ابتدای ماه رمضان تا یک شب قبل از ضربت خوردن مولا علی (ع)، نواها و مناجاتها رنگ و بوی شادی داشت، اما در این شبها، رنگ و بوی عزاداری میگرفت و بعد از این ایام، دوباره شادی به نواها و نغمهها برمیگشت.
قدیمیهای تهران، رسوم دیگری هم در ماه مبارک رمضان داشتند. «دسترخوان» یکی از آنها بود. آل عوض میگوید: «سفره پهن کردن و گستردن «دسترخوان» از آداب خوب ماه مبارک رمضان بود. بزرگ خانواده، نخستین نفری بود که سفره افطاری برای فامیل باز میکرد. این مراسم افطاری با قرائت و ختم قرآن همراه بود. اگر کدورتی بین افراد اتفاق افتاده بود، باید در ماه رمضان برطرف میشد و معتقد بودند که اگر قهر ۲مسلمان بیش از ۳روز طول بکشد، نماز و روزه آنها مورد قبول نیست. ماه رمضان، ماه یتیمنوازی در تهران هم بود. زورخانهها محلی برای برگزاری مراسم گلریزان و کمک به باز کردن گره از زندگی نیازمندان بودند و این آداب در طول سال هم جریان داشت.»
عیادت از بیماران هم در این ایام انجام میشد و آلعوض میگوید: «اگر در محلهای فرد بیمار و زمینگیری بود، اهالی محله خود را موظف میدانستند قبل از آغاز ماه رمضان به عیادت او بروند. روز پانزدهم ماه رمضان نیز همزمان با جشن میلاد امام حسن مجتبی (ع)، مردم فرصت را غنیمت میشمردند و به عیادت دوباره بیماران میرفتند.»