روزهای پایانی سال به همان اندازه که فرصت خوبی برای کاسبی کاسبهاست، به همان اندازه هم فرصت خوبی برای محک زدن کاسبانی است که همواره زیر ذره بین خداوند هستند و در بازار وسوسه انگیز نوروز ممکن است، خواسته و ناخواسته بلغزند و از امتحان الهی سربلند بیرون نیایند. قاعدتا لغزشهای ناخواسته و احتمالی، از کاسبان خوش انصاف سر میزند، اما امان از کاسبان بی انصافی که نوروز و غیر نوروز خیلی برایشان تفاوتی ندارد و همواره با همان دست فرمان غلط، یک طرفهها را میانبر میزنند و در این روزها هم، دیگر نانشان حسابی در روغن است.
وقتی دوز و کلک میشود لم کاسبی!
متاسفانه قشر کاسبانی که صفت خوش انصافی در پسوند نامشان نمیگنجد، در هر روز و ساعتی و به نام کاسبی، خودشان را محق هرگونه دوز و کلکی دانسته و اصلا لم کاسبی را در همین تقلبها میدانند و خدا نکند که این لم کاسبی! در یک بازار خاص باب شود، زیرا آنوقت است که خطاها و تخلفات کاسبی به امری عادی تبدیل شده و دیگر هیچ چیز و هیچ کس نمیتواند خلاف این را به کاسبان آن بازار تفهیم کند. حتی اگر آسمان هم به زمین بیاید، تعریف آنها از درست و غلط، چیز دیگری است و در چنین شرایطی است که با جرات میتوان گفت حتی خداوند هم توفیق تشخیص را از آنها سلب کرده. به واقع وارونه شدن درست و غلطهای کاسبی، از آن آفتهایی است که در بسیاری از بازارها همه گیر شده و کاسبان یک راسته در حال رقابت با یکدیگر، برای آنکه مشتری بیشتری جذب کنند و جنس و بار بیشتری بفروشند، به هر ترفندی متوسل میشوند و دنیا و آخرت شان را میفروشند به اسکناسهایی که آخر سر هم معلوم نیست، کجا خرج میشوند و چرا دوامی در جیب آنها ندارند!
«سوگند دروغ در معامله باعث تباهی میشود»
خب با این مقدمه شروع کردیم تا برسیم به یکی از بازارهای پرطرفدار شب عید که کاسب هایش مثل همه بازارهای دیگر از هر مسلکی هستند. بعضیها صادق و منصف و بعضیها فریبکار و بی انصاف. بله منظورمان بازار ماهی فروش هاست که این روزها، کاسبی شان بیشتر از همیشه رونق دارد. وقتی وارد بازار ماهی فروشها میشوید، معمولا از جلوی هر غرفهای که عبور میکنید، چند نفری، دوره تان میکنند تا با تبلیغهایی که بعضی هایش به جاست و بعضی هایش خیر، شما را مجاب به خرید کنند.
شاید گفتن و شنیدنش خیلی خوشایند نباشد، اما متاسفانه این بازار هم مثل خیلی از بازارهای دیگر، عاری از فریب، تقلب و گران فروشی نیست. از جازدن یک ماهی نامرغوب به جای یک ماهی مرغوب و یا ماهی یخی به جای ماهی تازه گرفته تا تبلیغ غیرواقعی ماهیهایی که مشتری ندارند و همچنین فروش دوبرابری ماهیها به مشتریانی که با اعتماد به فروشنده، دست به جیب میشوند؛ اما بدتر از بد این است که متاسفانه تمام این بیاخلاقیهای کاسبی و حرام و حلال کردنها با کلی قسم و آیه برای مشتری اتفاق میافتد و اینجاست که سخن رسول اکرم (ص) با احوالات ما همخوانی پیدا میکند. ایشان میفرمایند: «سوگند دروغ خوردن در معامله هرچند که جنس را به فروش میرساند، اما باعث رفع برکت و تباهی کسب میشود.» سخن ارزنده که قطعا مصداقش در زندگی تمام کاسبان فریبکار نمود دارد، اما شاید خودشان هیچ گاه آن را درک نکنند.
کاسبانی که نه به خودشان رحم میکنند و نه به مشتری
«اینها نمیدانند که با این مدل کسب درآمد، چه لطمهای به خودشان و زندگی شان میزنند. فکر میکنند با پول ناحقی که از مردم میگیرند، پولدار میشوند، اما واقعا این پولها نه برکت دارد و نه خوردن. اصلا امام صادق (ع) گفته اند که درآمد حرام و نامشروع روی نسل و اولاد اثر میگذارد که خود من شخصا آثار این نانهای حرام را در زندگی یکی از اطرافیانمان با نااهلی فرزندانش دیده ام. فرزندانی که حتی در سنین بزرگسالی، باری روی دوش همان پدر هستند و او هیچ وقت خیری از مالش ندیده، بطوریکه حتی الان در سن ۷۰ سالگی، کار میکند تا بتواند خرج پسران نااهلش را بدهد.» این حرفها را خانم ابوذر، خریداری میزند که چوب خورده بازار ماهی فروش هاست؛ و اعتقاد زیادی به کسب حلال و آثار آن در زندگی مردم دارد و حالا نیز بعد از مدتها یاد گرفته به راحتی خام فروشندههای دغل کار نشود و آگاهانهتر خرید کند.
اما این همه داستان نیست و در این بازار رقابتی، گاهی کاسبی و سودای کسب تا جایی مهم میشود که حتی بعضیها پا را فراتر گذاشته و به رفتارهای غیراخلاقی و نامتعارفی، چون زیرآب زدن همسایه دیوار به دیوارشان میپردازند که آدم میماند اصلا اینها چطور تمام روزشان را چشم در چشم هم زندگی میکنند، طوری که انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته؟ خلاصه اینکه، کاسبی بعضی از کاسب ها، آنقدر عجیب و ناملموس است که مشتری نمیتواند درک درستی از آن داشته باشند.
برکت یعنی خدا هوای آدم را داشته باشد
خب تا به اینجا از تلخیهای یک بازار برایتان گفتیم، اما تمام این تلخیها فقط یک روی سکه است و قرار نیست همه کاسبان راسته ماهی فروشها را به یک چشم ببینیم. در این بین کاسبانی که نان حلال برایشان حرف اول را میزند هم کم نیستند، حتی اگر به قیمت از دست دادن مشتری و فروشی کمتر از سایر کاسبان تمام شود. احتمالا این دسته از کاسبان به خوبی میدانند که کسب حلال، روزی شان را بیشتر میکند و حالشان را بهتر. چه بساکه امیرالمومنین (ع) نیز میفرمایند: «صفا و نورانیت قلب، نتیجه روزی حلال است.» جالب است که یکی از کاسبهای جوان بازار ماهی فروشها بدون آنکه چیزی از این حدیث بداند، قبل از هرسخنی از آرامش و برکتی میگوید که همواره از جانب خداوند به سمتش روانه میشود. مجید مهدی زاده، کاسب ۳۴ ساله بازار ماهی که ۱۶ سال در این صنف سابقه دارد، حرف هایش را این چنین شروع میکند: «هر روزی که فروش ندارم، از مغازه بیرون میزنم و زیر آسمان خدا به خودش میگویم راضیم به رضای تو، خودت مشتری را برسان. شاید باورتان نشود، اما وقتی به مغازه برمی گردم اصلا همه چیز از این رو به آن رو میشود و خداوند مشتری را میرساند و به نظر من، برکت یعنی همین. اینکه خدا صدایمان را بشنود و آرامش و روزی را با هم به ما بدهد. من تا سال پیش در مغازه شخص دیگری کارگری میکردم، اما امسال خود خدا کاری کرد و شرایطی پیش آورد که توانستم این مغازه را اجاره کرده و برای خودم کار کنم و این هم از همان برکتهایی است که نصیب آدم میشود.»
مهدی زاده، اعتقاد زیادی به برکت دارد و معتقد است اگر یک کاسب راه را غلط برود، به هیچ وجه خیر نمیبیند و عاقبت به خیر نمیشود. او توضیح میدهد: «نمی گویم من امامزاده هستم و تا به حال در کاسبی خطایی نداشته ام، اما با افتخار میگویم که غلط فروش نیستم و هیچ وقت یک ماهی را به جای یک ماهی دیگر و یا ماهی منجمد را به جای ماهی تازه نفروخته ام. همیشه هم سعی میکنم، آنقدری بار بیاورم تا مجبور نشوم ماهی مانده را به مشتریان بیندازم. کاری که متاسفانه در بین بسیاری از ماهی فروشها رایج است و اصلا به این کار عادت کرده اند، اما واقعا خیرش را نمیبیند و این کارها اصلا سود و برکتی ندارد. مثلا یک نفر در همین بازار برای کسی شاگردی میکرد و به غلط فروشی معروف بود. متاسفانه از سرخود شیرینی برای صاحب کارش، آنقدر غلط فروشی کرد که الان صاحب کارش میلیارد است و خودش نه تنها خیری ندیده، بلکه در پارک کارتن خواب است!»
کاسبی راست و درست، هم مشتری میآورد هم برکت
ما در این گزارش کمی سنت شکنی کرده و برخلاف همه آنهایی که به سراغ کاسبان خاک خورده منصف بازار میروند تا رمز و راز کسب حلال و رزق پربرکت را از نگاه آنها بازگو کنند، جوانترهای بازار را هدف قرار دادیم تا بگوییم که حتی کاسبهای جوان هم میتوانند منصف باشند و بدور از سودای درآمدزایی با رسم و سیاقهای نادرست. گرچه آنها خودشان را مبرا از خطا نمیدانند، اما با این حال در همین سن و سال و نه با کوله باری از تجربه، به این باور رسیده اند که باید صادقانه کسب روزی کنند و بقیه اش را بسپارند به خدایی که آنها را میبیند. محمد خانی از دیگر کاسبان جوان بازار ماهی است. ۲۳ ساله و اصالتا آذری؛ کسی که به رغم سن و سال کمش، سابقهای ۷ ساله در بازار ماهی دارد و ۴ سالی میشود روی پای خودش ایستاده و برای کسی شاگردی نمیکند که این نیز به برکت کاسبی درست بدست آمده و راههای روزی را برایش باز کرده است. او در این سالها درسهای زیادی از کاسبی آموخته و به خوبی میداند که روزی و برکت، همه دست خداست و ولاغیر. او میگوید: «بالاخره کاسبی بالا و پایین دارد. بعضی وقتها شاگردهایم از اینکه فروش نداریم، گله میکنند، اما هیچ وقت اجازه ندارند مثل خیلی از از کاسبها با دروغ و تقلب، بار بفروشند و از این راه پول درآورند. همیشه در چنین شرایطی به آنها میگویم روزی دست خداست و روزی ما را هم میرساند، پس خطا نروید. البته خود من هم آن زمان که کم سن و سالتر بودم و کم تجربهتر اشتباهاتی داشته ام، اما وقتی چندین برابر سودم ضرر کردم، برایم درس عبرت شد و حالا به خوبی میدانم که این کاسبیها هیچ سود و آیندهای ندارد و آدم یک جایی حتما آن را پس میدهد.»
او اضافه میکند: «متاسفانه برخی از همکاران خود ما بسیار تقلب میکنند. مثلا یک ماهی ارزان قیمت که ظاهرا یک ماهی گران قیمت شباهت دارد را با تفاوت قیمت چندصدهزار تومانی به مشتری غالب میکنند و از اینکه توانسته اند سود بیشتری ببرند، احساس پیروزی میکنند، اما واقعا این کارها مدیونی دارد. شاید مشتری، ماهی را نشناسد و هیچ وقت هم نفهمد که فروشنده او را فریب داده، اما خدا میبیند و ما پیش خدا مسئولیم. اینطور پول درآوردن حلال نیست و اصلا با گفته خداوند در قرآن در خصوص اینکه کاسب باید منصف باشد، همخوانی ندارد. ضمن اینکه اگر کاسب، کاسب باشد و راست و درست کاسبی کند، حتما مشتری بازهم به سراغش میآید و برکت را با خودش میآورد. خود من بیشتر مشتری هایم، مشتری ثابت هستند و با بودن و ماندنشان به من یاد داده اند که سالم فروشی و دوری از دوز و کلک چقدر میتواند به کاسبی رونق بدهد.»
کسب حلال، کاسب و غیرکاسب نمیشناسد
گرچه دفتری دیگر از سری گزارشهای عطربرکت این بار با صنف ماهی فروشها بسته شد، اما کسب حلال و عطر برکت، تمامی ندارد و همه ما آدمها در زندگی هایمان با آن مواجه هستیم. کسب حلال، کلیدواژهای است که شاید به ظاهر تکراری باشد، اما آنقدر حیاتی است که میتواند زندگی آدمها را از این رو به آن رو میکند. برخلاف تصور بعضیها که فکر میکنند این کلیدواژه صرفا منحصر به کاسب هاست، باید بگوییم که قطعا این چنین نیست و تک تک ما در هر صنف و پیشهای دائما با این واژه سر و کار داریم و اگر آن را باور داشته و در آن تامل کنیم، قطعا بیشتر و بیشتر حواسمان به کسب مان خواهد بود و حتی زندگی هایمان رنگ و بوی دیگری به خود خواهد گرفت. کمی تفکر راه دوری نمیرود، پس بیایید خودمان و کسب مان را کمی موشکافی کنیم.
منبع: فارس