مرتضی گودرزی دیباج، مدرس دانشگاه و پژوهشگر هنری, درمورد ضرورت توجه به هنرهای تجسمی در کشور بیان کرد: اگر هنرهای تجسمی را از آن چه که به صورت کلیشه در ذهن داریم؛ یعنی تابلوهای نقاشی، خوشنویسی و اقلامی شبیه به آنها و زیر شاخههای متعدد به اصطلاح سنتی خارج کنیم هنرهای تجسمی در مقایسه با ادوار گذشته بسیار گسترده شده است؛ به طوری که در زندگی روزمره مردم، هر آن چه که تصویر دیده میشود و آنها را در فضای معماری شان محاصره کرده است که از آن جمله میتوان به محل سکونت، کار و یا تردد آنها اشاره کرد متأثر از هنرهای تجسمی هستند و اگرچه مشمول هنر بودن آنها بحث جداگانهای است، ولی هنرهای تجسمی به شدت گسترده شده و در تمام شئونات زندگی ما جاری و ساری شده و غیر قابل مقایسه با گذشته است.
این پژوهشگر هنری گفت: از فرشها و شبه فرشها گرفته تا پوششهای مختلف کشور دارای تنوع بسیاری هستند و چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید میلیونها طرح هنری در حال گفت وگو با ما هستند و اگر همین موضوع را در مصرفهای روزانه هم, درنظر بگیریم، متوجه خواهیم شد در بازارهایی که لوازم خانگی به فروش میرسند شاهد تنوع ظروف هستیم که معمولاً کار فارغ التحصیلان دانشگاههای ما یا افراد فعال در حوزه هنر هستند.
او ادامه داد: در میان آثار هنری که داریم فرهنگ و محصولات چینی هم در بازار وجود دارند و باید برای این موضوع فکر کرد. چون آنها اهداف اقتصادی خود را درنظر میگیرند و در مقابل، ما هم باید به ضرورتها و اقتضائات تمدن به ارث رسیده خودمان با چشم اندازهای آینده توجه کنیم.
به گفته گودرزی دیباج, ما باید به ضرورت هنرهای تجسمی و ظرفیتهای انکارناپذیر آنها توجه کنیم و مسئلهای که وجود دارد این است که باید ببینیم گستردگی این هنر تا چه اندازه میتواند به نفع کشور باشد و اقتضائات آینده آن را پاسخ دهد که صحبت درمورد این ها بسیار زیاد است.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: از نظر گستردگی آماری حوزه هنرهای تجسمی، جامعه این شاخه از هنر که شامل هنرهای تجسمی متعارف ما از جمله نقاشی، گرافیک و معماری و... است به حدی آن ها گسترده هستند که از نظر عددی, از هر ۱۰ دانشجو، ۷ نفر دانشجو یا فارغ التحصیل هنرهای تجسمی بوده و هستند و از نظر جمعیت فعال حرفهای که معیشت آنها از این طریق است هم، همین عدد را داریم. اما از نظر نمود و حضور رسانهای که هنرمندان آن دیده شوند یا به اصطلاح عامیانه، سر و صدای رسانهای داشته باشند آن ها به شدت خاموش هستند.
او بیان کرد: یکی از دلایل عمده خاموشی هنرمندان هنرهای تجسمی این است که هنرمندان حوزه هنرهای تجسمی به شدت مأخوذ به حیاتر از برخی از هنرمندان رشتههای دیگر هستند که همین موضوع باعث میشود تلاش زیادی برای حضور رسانهای و انجمنها نداشته باشند. چون هنرمندان هنرهای تجسمی برخلاف دوستان تئاتری که مستلزم کار گروهی هستند نیازی به حضور در گروه نمیبینند و اغلب، به صورت مستقل فعالیت میکنند.
او افزود: نبود وابستگی یا احساس وابستگی باعث میشود که هنرمندان هنرهای تجسمی در انجمن و گروهها و رسانهها حضور نداشته باشند و بدنبال آن، مشکلات آنها هم، کمتر دیده میشود. از اینرو، دستگاههای سیاست گذار و برنامه ریز، کمتر به این موضوع میپردازند.