ابر و باد و مه و خورشید و فلک، کارخانه رویاسازی آدمها هستند. شفق قطبی، نورهای رنگارنگی که در آسمان شب بعضی مناطق نزدیک به قطبها دیدهمیشود محصول شاعرانه و خیالانگیز همین کارخانه بزرگ است. نورهای رقصانِ شفق قطبی در آسمان مدام در حال تغییر شکل و شدت است از کمنور و پراکنده تا روشن به اندازهای که برای خواندن یک کتاب کافی است. در گذشته، مردم این پدیده را «الهه سپیدهم» میخواندند و بعضی فکر میکردند شفقها، جادویی هستند که در آسمان ظاهر میشوند.
بیشتربخوانید
اکنون، خیلیها مشتاق دیدن شفق قطبی هستند و برای چند شب، خودشان را به کشورهایی که شفق در آنها دیدنی است، میرسانند و در خارج از شهر یا «ایگلو»ها منتظر شب و تماشای شفق میمانند. ایگلوها اتاقکهای شیشهای نیمکرهشکل است که در آن به هر کجا سر بچرخانید میتوانید از درخشش جادویی شفقها لذتببرید. اولین ایگلوهای شیشهای در جهان در سال ۱۹۹۹ توسط فنلاندیها ساخته شد. این اتاقکها را از شیشههای حرارتی میسازند که برف را ذوب میکند و در هر دمایی اجازه نمیدهد دید ایگلوها، کور شود. شفق قطبی تنها یک پدیده دکوراتیو رویایی نیست. دانشمندان با مطالعه رفتار شفقها به درک بهتری از محیط پیچیده فضا میرسند و پژوهش روی این پدیده میتواند به پیشبینی و کاهش آثار آن بر سیگنالهای ارتباطی و فناوری انسانی کمککند. در این پرونده درباره شفق و سوالهایی که درباره آن وجوددارد و تجربه و روایت «امیرحسین دلشاد» از تماشای شفق در شهر «مورمانسک» روسیه میخوانید.
خورشید بهطور پیوسته در حال تولید باد خورشیدی است و «مگنتوسفر» میدان مغناطیسی اشکیشکلِ دور کره زمین مسئول پاسخ به این بادهاست. به این شکل که ذرات باد خورشیدی در دم بلند مگنتوسفر به دام میافتند، در برخورد با این میدان مغناطیسی، انرژی دریافت میکنند و به سمت قطبها شتابمیگیرند. در طول مسیر، ذرات میتوانند با اتم و مولکولهای اتمسفر بالای زمین برخوردکنند و اگر برهمکنشی، انرژی اضافی برای اتمها فراهمکند به صورت انفجار نور آزادمیشود. این فعل و انفعالات تا زمانی که تمام انرژی دریافتی خرجشود، در ارتفاعات پایین ادامه پیدامیکند. شفق قطبی در نتیجه همین زدوخوردها در آسمان شب مناطق نزدیک به قطبهای شمال و جنوب است. وقتی ما یک شفق درخشان میبینیم در واقع شاهد یک میلیارد برخورد فردی هستیم که خطوط میدان مغناطیسی زمین را روشنمیکند. دانشمندان شفق را از نقاط مختلف بالا، پایین و درون مطالعه میکنند تا آنچه را در آسمان اتفاق میافتد، ردیابیکنند.
خاطرات «امیرحسین دلشاد» که با سفر به قطبشمال، ۵ شب در جستوجوی رویایش در آسمان بوده است
سفر به همه کشورهای جهان تا ۷۵ سالگی، رویای امیرحسین دلشاد ۳۶ ساله است. او مهندسی متالورژی خواندهاست و ارشد مدیریت کسبوکار دارد، ولی در شغل خانوادگیشان یعنی صنعت چاپ و صحافی مشغول کار است. دیدن جهان با آدمها و فرهنگهای متفاوت پایِ امیرحسین را به سفر بازکرد و او از ۱۲ سال پیش تا امروز بیش از ۴۰ کشور دنیا را دیدهاست. او به مرور زمان از سفرهای لوکس در هتلها به سفرهایی با خطوط هواپیمایی و هاستلهای ارزانتر تغییر مسیر داد تا بتواند برنامه سفرهای اقتصادی را بچیند و با وجود افزایش هزینهها، هنوز هم سفر کند. او میگوید سفر به او انرژی دوباره کارکردن میدهد. دیدن شفق قطبی یکی از رویاهای امیرحسین بوده که او سال گذشته برای رسیدن به آن تا «مورمانسک» شهری مرزی بین روسیه و نروژ رفتهاست، دمایی بین ۲۰ تا ۳۰ درجه زیر صفر را تجربه کرده و بعد از دیدن چند شب رویایی پرشفق به تهران بازگشتهاست تا بتواند رویای دیگرش را که سفر به شیلی، پرو و قطب جنوب و دیدن پنگوئنهاست، دنبال کند. با دلشاد درباره تجربه تماشای شفققطبی در یکی از شمالیترین نقاط کره زمین صحبت کردیم که آن را در ادامه میخوانید.
«وقتی به دوستانم گفتم، میخواهم برای دیدن شفق قطبی به روسیه و قطب شمال بروم، گفتند: «خوش بگذرد! با پنگوئنها عکس بگیر» در صورتی که در قطب شمال هیچ پنگوئنی و در قطب جنوب هیچ خرس قطبی وجود ندارد. برای دیدن شفق چند انتخاب دارید. کانادا، منطقه آلاسکای آمریکا، نروژ، سوئد و فنلاند، ولی ارزانترین و سختترین جایی که برای ما ایرانیها وجود دارد، مرز بین روسیه و نروژ یعنی شهر «مورمانسک» است. برای رسیدن به این شهر باید از تهران به مسکو و از مسکو به مورمانسک بروید و در هنگام گرفتن روادید روسیه باید بگویید قصد سفر به این شهر را هم دارید. در مورمانسک منطقهای پادگانمانند وجود دارد که محلیها به آن «یوری گاگارین» میگفتند و برای روسها یک پایگاه مهم نظامی است و حساسیت زیادی روی آن دارند. میگویند گاگارین نخستین فضانورد روسی در دهه ۱۹۵۰ در این پایگاه خدمت میکرده است. من دوستان زیادی دارم که رویای دیدن شفق قطبی را دارند و آن را خیلی دور از دسترس میبینند، ولی رفتن به مورمانسک و تماشای شفق از یک سفر اروپایی یا لوکس خارجی، نمیگویم ارزانتر، ولی هزینههای منطقیتری دارد. کشتی یخشکنی در قطب شمال وجوددارد که از کانادا و فنلاند شروع به حرکتمیکند تا به شمالیترین قسمت قطب شمال و نقطه صفر برسد. بعضیها برای دیدن شفق آن را انتخاب میکنند، ولی هزینه پایه آن از ۶۰ تا ۷۰ هزار دلار شروع میشود و بسته به نوع انتخابتان به ۲۰۰ هزار دلار هم میرسد. در این سفر، ۱۳ روز در کشتی هستید و بعد از رسیدن به نقطه صفر قطب شمال و عکس گرفتن با شفق، سفرتان تمام میشود. من خیلی دوستداشتم این سفر را تجربه کنم، ولی هزینههای این سفر خیلی زیاد بود.» اینها صحبتهای ابتدایی امیرحسین دلشاد از سفرش به مورمانسک بود.
صید آرورا از شب تا صبح
امیرحسین درباره چگونگی سفرش به مورمانسک میگوید: «من برای کمکردن هزینههایم یک خط هواپیمایی ایرانی را برای سفر به مسکو انتخاب کردم. از آن جا با یک پرواز روسی به مورمانسک رفتم و برای ۵ شب اقامت در هتل شبی بین ۲۰ تا ۲۵ دلار پرداختم. نکتهای که وجود دارد، بعد از رسیدن به این شهر نباید طمع کنید و خودتان به دنبال شفق باشید. باید حتما با یک راهنما به توافق برسید. راهنماها گروه تشکیل میدهند و برای دیدن شفق، گروه را به خارج از شهر میبرند. چون دیدن شفق مثل شکلگرفتن رنگینکمان نیست که اتفاق بیفتد و شما در هر موقعیتی بتوانید آن را ببینید. آن چه من دیدم لایههای زیادی در آسمان بود که ابرهای بالا اجازه دیدن شفق قطبی را نمیداد. ما تقریبا هر شب ساعت ۱۲ بامداد از مورمانسک خارج و به خاطر فاصلهگرفتن از نور شهر ۱۰۰ کیلومتر از آن دور میشدیم.
شبها تا نزدیک صبح به دنبال دیدن شفق بودیم. محلیهای آن جا اصطلاحی به نام «Aurora Hunting» دارند به این معنی که باید آرورا یا همان شفق قطبی را شکار کنید. نمیتوانید شفق را به راحتی ببینید، باید زمان بگذارید و جاهای مختلف را با توجه به این که راهنما تجربه زیادی در این حوزه دارد بررسیکنید تا بهترین شکار را داشته باشید. ممکن است هالهای از شفق را ببینید، ولی بهترین شفقها را میتوانید با راهنماهای خوب ببینید. ما شبها بیشتر بیرون و در بیابانها به دنبال شفق بودیم. باید مکانی را انتخاب میکردیم که آسمان صافِ صاف باشد و جهت باد، ابرها را به آن سمت نیاورد.»
تولد ناگهانی یک رویا در آسمان
امیرحسین درباره احتمال دیدن شفق میگوید: «خیلی باید خوش شانس باشید و آسمان صاف باشد تا همان شب اول شفق را ببینید. من شب سوم شکار خوبی داشتم. در کل احتمال این که شفق را ببینید خیلی زیاد است، ولی مسئله این است که شفق را با چه کیفیتی ببینید. برای مثال یکی از شفقهایی که من دیدم به رنگ سبز بود. هالهای از نور شهر به رنگ نارنجی دیدهمیشد، ستارهها بیش از حد به زمین نزدیک بودند و شفقهایی به رنگ سبز، بنفش، زرد و فسفری هم ظاهر میشدند. لحظه شکل گرفتن شفق عجیب است. در خودرو نشستهاید و ممکن است رگهای از پایین به سمت بالا بزند. بلافاصله راهنما میرود آن را نگاه میکند و بعد یا خودرو را جابهجا میکند یا همانجا میایستد و بهترین جهت را برای دیدن انتخاب میکند. بیشتر هم اینطور است که راهنماها مانند لیدرهای سافاریهای آفریقا که به محض دیدن حیوانات با بیسیم به همکاران خود خبرمیدهند، محل شفق را به یکدیگر خبر میدهند. این رگه زدن ممکن است آن قدر بالا بیاید که کل آسمان رنگیشود یا همان رگه باشد و تمام شود درست مانند موج. چیزی که درباره شفق هست، آن چیزی که چشم میبیند با آن چه عکس میگیرند، متفاوت است. دوربینهای عکاسی رنگها را اگزجره میکند و در آن رنگها بهتر دیده میشود، ولی چشم، شفق را کمرنگتر میبیند و براساس نوع شکارتان، میتوانید یک آسمان چندرنگ را ببینید. مثل بلورهایی که از آسمان به سمت پایین میریزند و بیشتر و بیشتر میشوند و ناگهان از بین میروند. کلا شفقها به یکباره شکل میگیرند و به یکباره از بینمیروند. صحنه بسیار دلانگیزی است و همین الان که دارم برای شما تعریف میکنم دوباره دلم برای دیدن آن صحنهها تنگ شد.»
زندگی در هوای سرد قطبی
«آدمهای زیادی نمیتوانند بهطور همیشگی در مورمانسک زندگیکنند. افرادی که آنجا زندگی میکنند، همیشه ویتامین دی میخورند، چون شاید خورشید را تنها یک ماه آن هم به اندازه طلوع ببینند. آنجا همیشه یا دم غروب است یا شب. این مسائل روی روحیه آدم تاثیر میگذارد. من وقتی برگشتم همه میگفتند چقدر یخشدی! با تاخیر جواب حرف را میدهی و این گونه مسائل. اینها به خاطر ندیدن آفتاب است. در مورمانسک هوا به شدت سرد است و من دمای منفی ۲۰ تا ۳۰ درجه واقعی را در شبهای شکار شفق حس کردم. من قبل از سفر هر لباس یا وسیلهای را که از قدیم برای گرم نگهداشتن بدن استفاده میشد با خود بردم، ولی هیچکدام برای مقابله با سرمای آنجا به کارم نیامد و مجبور شدم یک کلاه پوست خرگوش بخرم. حتی آن قضیه را که اگر آبجوش در هوا بپاشید به یخ تبدیل میشود، امتحانکردم و واقعا آبجوش، یخزد و ریخت، اما در همین دما در مورمانسک قبایلی در چادر زندگی و با سگهای هاسکی سورتمهسواری میکنند، میتوانید به گوزنها غذا بدهید و خرگوشهای قطبی را ببینید.
زمان رفتن به مورمانسک، دیدن شفق برایم یک رویا بود، چون برای رسیدن به آن خیلی تلاش کردهبودم. وقتی برگشتم خیلی خوشحال بودم از این که به یکی از آرزوهایم رسیدهام. میخواهم بگویم کسانی که رویای دیدن شفق را دارند آن را دور از دسترس نبینند و برایش تلاش کنند. ما باید ارزان سفرکردن را یادبگیریم. تصور خیلیها از سفر خوب سفر به آنتالیا و هتلهای لوکس و بوفههای غذای آنچنانی است، ولی وقتی ارزانسفرکردن را یادبگیرید همه چیز فرق میکند. خیلی از دوستان من با حقوق کارمندی میتوانند سالی یک بار به سختی سفر بروند، ولی سفر باکیفیتی را تجربه میکنند و جاهای زیادی را میبینند، چون ارزان سفر میکنند.»
آدرس شفق قطبی در خود این کلمه پیداست. شفق در قطب شمال و جنوب رخ میدهد. این پدیده را میتوان در منطقه آلاسکای آمریکا، کانادا، نروژ، فنلاند، روسیه، سوئد و ایسلند دید. البته تعامل آبوهوای فضا با زمین میتواند باعث دورشدن شفقهای قطبی از قطبها شود و به همین دلیل گاهی شفقها از نقاط نزدیکتر به خط استوا هم سردرآورده و برای مثال در جنوب مکزیک هم دیده شدهاند.
زمانی را که آسمان حالت نیمه روشن و تاریک بهخود میگیرد، به اصطلاح «گرگومیش» میگویند. این زمان بهترین وقت برای دیدن شفق قطبی است. در مناطقی مانند گرینلند و آلاسکا میتوان شفقها را در بیشتر شبهای سال در آسمان دید. حتی ممکن است این پدیده در هر زمانی از روز هم اتفاق بیفتد، اما تنها در صورتی میتوان شفق قطبی را با چشم غیرمسلح دید که هوا تاریک باشد.
بادهای خورشیدی که در برخورد با اتمسفر انرژی میگیرند و تحت تاثیر نیروی مغناطیسی هستند، تکلیف رنگ و الگوهای شفق قطبی را مشخصمیکنند. شفقها به شکلهای مختلفی مانند پردههای بلند موجدار، کُرههای ضرباندار یا هالههای درخشان در آسمان ظاهر میشوند. شفق میتواند تا ارتفاع هزار کیلومتر هم رخ بدهد، ولی بیشتر آنها بین ۸۰ تا ۱۲۰ کیلومتر هستند. همچنین ارتفاع، روی رنگ شفقها موثر است. در زیر ۱۰۰ کیلومتر رنگهای بنفش، آبی و قرمز، بین ۱۰۰ تا ۲۴۰ کیلومتر سبز روشن و در ارتفاع بالای ۲۴۰ کیلومتر رنگ قرمز یاقوتی دیده میشود. بهطور معمول، شفقهای قرمز توسط مولکولهای نیتروژن و شفقهای سبز توسط مولکولهای اکسیژن تولید میشود.
شفق قطبی را در طول سال از نیمه سپتامبر تا اوایل آوریل (اوایل شهریور تا اوایل اردیبهشت) میتوان دید. دوره اوج شفقها هر ۱۱ سال یکبار اتفاقمیافتد که به آن توفان یا بمباران شفق قطبی میگویند. توفان سال ۱۸۵۹ و ۱۹۵۸ در قطب شمال و ۱۹۸۹ که در آن کل آسمان از اروپا و آمریکای شمالی تا جنوب کوبا به رنگ قرمز روشن درآمد و شفق قطبی در آن دیده شد، نمونه این اتفاق هستند. آخرین دوره حداکثر بادهای خورشیدی و بمباران شفق قطبی در سال ۲۰۱۴ رخ داده است و دوره بعدی تقریباً در سال ۲۰۲۵ قرار دارد.
شفقهای قطبی در مشتری، زحل، اورانوس، نپتون، مریخ و زهره هم اتفاق میافتد و هرکدام منشأ متفاوتی دارد. برای مثال در مشتری اقمار آن بهخصوص قمر «آیو» علت وجود این پدیده هستند. در مشتری و زحل به دلیل قطبهای مغناطیسی قویتر و کمربند تشعشع بزرگتر اتفاق میافتد و در زهره که گاهی شفق تمام سیاره را میپوشاند، دلیلی مشابه با زمین دارد، یعنی فوتونهای خورشیدی.
منبع: روزنامه خراسان