پژوهشگاه میراث فرهنگی به منظور پاسخگویی به نیازهای پژوهشی کشور در زمینه میراث فرهنگی و گردشگری و باهدف توسعه و گسترش پژوهش در زمینه میراث فرهنگی و گردشگری و در راستا احیا و مستند سازی آثار به منظور حفظ کیفیت آنها و آشکار کردن حلقههای گمشده فرهنگی تاریخی و طبیعیدر سال ۱۳۸۳ کارخود را آغاز کرد. این پژوهشگاه در راستای رسیدن به اهداف خود همایشهای باستان شناسی را به صورت سالانه برگزار میکند که امسال این همایش به بیست سالگی رسید و دستاوردهای باستانشناسی کشور در آن تشریح شد.
همچنین نمایشگاه گزیدهای از یافتههای پژوهشهای باستانشناسی ایران در سال ۱۴۰۰ در حاشیه بیستمین گردهمایی سالانه باستانشناسیایران با حضور سید عزتالله ضرغامی وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی افتتاح شد.
در این نمایشگاه از بین برنامههای علمی-پژوهشی انجام شده در سال ۱۴۰۰، آثار منتخبی از ۱۲ محوطۀ باستانشناختی از دورانپیشازتاریخ، دورانتاریخی و دوران اسلامی به نمایش درآمده است. مجموعه آثاری که در کنار هم و نیز حتی هریک جداگانه دریچهای برشناخت فرهنگ غنی باستانی ایران، و معرفی برای پژوهشها و انتشارات علمی بیشتر را به بهترین شکل ممکن به نمایش میگذارد.
نمایشگاه «گزیدهای از یافتههای پژوهشهای باستانشناسی ایران در سال ۱۴۰۰» تا ۲ اردیبهشت ۱۴۰۲در موزه ملی ایران آمادهبازدید علاقهمندان است.
بر اساس آمار در سال ۱۴۰۰ پژوهشگاه میراث فرهنگی ۱۱۴ مجوز برای مطالعات میدانی شامل بررسیهای باستانشناسی، کاوش،گمانهزنی بهمنظور تعیین عرصه و حریم، گمانهزنی و کاوشهای استعلامی و اضطراری در حوزه طرحهای عمرانی صادر کرده که از اینتعداد مجوز، ۱۰۸ مقاله دریافت شده که به صورت مقاله کوتاه در کتاب مجموعه مقالات بیستمین گردهمایی سالانه ایران به چاپ خواهدرسید. همچنین بیش از ۱۵۰ برنامه شامل ۴۶ کاوش نجاتبخشی، آموزشی و پژوهش محور، ۷ برنامه گمانهزنیهای لایهنگاری، ۱۹برنامه بررسیهای باستانشناسی،۲۷ برنامه گمانهزنیهای تعیین عرصه و ۶ برنامه ساماندهی، حفاظت و خواناسازی صورت گرفته است و با توجه به آمار ارائه شده توسط پژوهشکده باستانشناسی، طی سال ۱۴۰۰، فعالیتهای میدانی باستانشناسی نظیر آنچه که دریک دهه اخیر معمول بوده، بیشتر به برنامههای نجاتبخشی معطوف شده است.در ادامه نگاهی به بخشی از این مطالعات میدانی داریم.
لیلا خسروی رییس پژوهشکده باستانشناسی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری در خصوص نمایشگاه آثار باستانشناسی گفت: قدمت آثار حاضردر نمایشگاه از پیش از تاریخ آغاز شده و تا دوره اسلامی ادامه پیدا کرده و در چیدمان نمایشگاه این دورههای تاریخی رعایتشده. حدود ۱۳۰ شیء در این نمایشگاه وجود دارد.
خسروی درخصوص چگونگی انتخاب این اشیا برای نمایش در این نمایشگاه گفت: این اشیا با همکاری موزه ملی و از استانهایمختلف انتخاب شدند. انتخاب این اشیا توسط کمیته علمی صورت گرفته چراکه اشیا باید دارای شاخصهایی، به لحاظ قدمت،ویژگیهای بصری و دوره تاریخی میبودند. هرچند ممکن است این نمایشگاه کوچک به نظر برسد اما آثار بسیار مهمی از یافتههایسال ۱۴۰۰ در آن نمایش داده شده که از استانهای مختلف جمع آوری شدهاند و قدمت آنها از فرا پارینه سنگی تا دوره سلجوقی است.
به گفته او، بیشترین آثاری که در این نمایشگاه به نمایش درآمده از محوطه هیربدان و مهمترین یافته سال ۱۴۰۰ کوزهای با نقش روباه وگاو است که روی پوستر همایش هم به عنوان نماد استفاده شده است. این ظرف به عیلام قدیم۱۹۰۰ تا ۱۶۰۰ قبل از میلاد مربوط میشود.
فصل چهارم کاوش باستانشناسی قلعه شهر تاریخی اوجان آذربایجانشرقی
رحیم ولایتی با تشریح فصل چهارم کاوش باستانشناسی قلعه شهر تاریخی اوجان آذربایجانشرقی گفت: شهر تاریخی و باستانی اوجان که امروزه در شرق شهرستان بستانآباد استان آذربایجانشرقی واقع شده است، بهعنوان مهمترین شهر تاریخی از دوره تاریخی ساسانی تا دوره قاجار در شمالغرب ایران مطرح بوده و در دوران سلجوقیان و غازانخانی ایلخانی مورد استفاده مجدد قرار گرفته است.
او با اشاره به اینکه غازانخان از اوجان بهعنوان اقامتگاه تابستانی استفاده میکرد خاطرنشانکرد: اما لازم به یادآوری است که غازانخان پایهگذار این شهر نبوده و بلکه آن را احیا و توسعه بخشیده و در واقع اوجان سابقهای بس قدیمتر از دوران ایلخانی دارد، در خصوص پیشینه شهر پیش از دوران ایلخانی اطلاعات و دادههای باستانشناسی بهدست نیامده است ولی در منابع تاریخی اطلاعاتی وجود دارد.
این باستانشناس افزود: پس از دوران ایلخانی نیز تا چند صباحی این شهر رونق خود را حفظ کرده و بهمرور ایام از رونق آن کاسته و در نهایت به فراموشی سپرده شده است.
او تصریحکرد: در جریان کاوش علمی فصل چهارم این محوطه چهار ترانشه با هدف پیگردی و تعیین حدود و معماری بخش بیرونی حصار ارگ اوجان و آزادسازی آن و همچنین تعیین پلان و ویژگیهای معماری این بخش از ارگ مورد کاوش قرار گرفتند.
کاوش باستانشناسی در تپه ارگ نادری شیروان، خراسان شمالی
کاوش باستانشناسی در تپه ارگ نادری شیروان، خراسان شمالی عنوان مقاله مشترک جواد علاییمقدم و علیاکبر وحدتی بود که در این نشست توسط علایی مقدم ارائه شد.
این باستانشناس افزود: اولین فصل هیئت کاوش باستانشناسی ایرانی با هدف «کاوش و ساماندهی تپه ارگ نادری» در تابستان سال ۱۴۰۰ خورشیدی انجام شد.
او تصریحکرد: فصل جدید کاوش در تپه ارگ نادری که با تمرکز بر قسمت فوقانی و دامنه جنوبغربی تپه و با اهداف بررسی دورههای متأخر استقراری در این محوطه (لایههای فوقانی) و بررسی وضعیت لایههای بخش شمالغربی دامنه تپه و همچنین پیگیری وضعیت امتداد حصار یافتشده در بخش جنوبی تپه در کاوشهای سال ۹۷، در قسمتهای شمالغربی دامنه تپه، آغاز شد.
علایی مقدم افزود: دادههای حاصل از این فصل کاوش نشان داد که بهرغم تسطیح بخش فوقانی تپه در دهههای گذشته، لیکن شواهد معماری مربوط به دوران متأخر اسلامی (صفویه و قاجاریه) همچنان قابل شناسایی است.
او با بیاناینکه معماری کشفشده بخشی از یک معماری گسترده در سطح محوطه مربوط به زمان اوج شهر تاریخی شیروان است که بر اساس منابع مکتوب، ارگ حکومتی شهر بر فراز این تپه شکل گرفته است گفت: این بخش نیز همچون دیگر بخشهای شهر کهنه شیروان در زلزله سال ۱۳۰۸ تخریب شده است که بقایای آوار کشفشده در داخل شاید گواهی بر آن باشد.
کاوش نجات بخشی در محوطه تاریخی چپرآباد
حنان بحرانیپور در چهارمین نشست تخصصی این گردهمایی با اشاره به فعالیتهای صورت گرفته در کاوش نجاتبخشیِ محوطه پیشازتاریخ چپرآباد (تپه گَرگَرو)، اُشنویه، آذربایجانغربی هدف اصلی این برنامه را با توجه به ماهیت نجاتبخشی آن، بهدستآوردن بیشترین اطلاعات موجود در زمان محدود پیش از غرقاب شدن محوطه در آبهای سد بود اعلام کرد.
این باستانشناس با بیاناینکه طی این برنامه دو ترانشه در دو بخش جنوبی و غربیِ محوطه تا خاک بکر کاوش شد افزود: پیش از انجام این برنامه میدانی، محدوده حوضه آبگیر سد چپرآباد در راستای آگاهی از آثار باستانی بهمنظور اجرایی شدن فاز دوم عملیات باستانشناسی نجاتبخشی یعنی کاوش، در سال ۱۳۹۹ بررسی شد.
او اظهارداشت: نتیجه این بررسی، شناسایی ۱۳ محوطه باستانی بود که ۵ محوطه برای کاوش نجاتبخشی انتخاب شد.
به گفته بحرانیپور، قدیمترین محوطه شناسایی شده در این حوضه آبگیر، تپه چپرآباد است که از نظر جایگاه گاهشناختی بر اساس مواد سطحی مربوط به یکی از فرهنگهای هزاره پنجم ق. م در جنوب دریاچه ارومیه یعنی سنت سفالی دالما است.
او تصریحکرد: با توجه به یافتههای بهدستآمده و دریافتهای حاصل از کاوش، میتوان گفت که محوطه چپرآباد از نظر زمانی دارای استقرارهایی از نیمه نخست تا اواخر هزاره پنجم ق. م است؛ این استقرار پیوسته و بدون هیچ گسست فرهنگی و شامل دو مرحله فرهنگی یعنی مرحله سنت سفالی دالما و مرحله انتقالی است.
این باستانشناس افزود: نبود هیچگونه وقفه فرهنگی در توالی چپرآباد برای روشنتر شدن گاهنگاری ایران بهویژه توالی پیشازتاریخ شمالغرب حائز اهمیت است چراکه این مرحله انتقالی برای اولینبار با شاخصههای سنت سفالی مختص به خود شناسایی شد که هیچگونه پیوستگی و شباهتی با مرحله شناختهشده پس از دالما در توالی پیشازتاریخ جنوب دریاچه ارومیه یعنی پیزدلی ندارد.
او با اشاره به اینکه، وُیت و دایسون در بحث درباره توالی تپه پیزدلی اشاره کوتاهی به این فاز انتقالی بین سنت سفالی دالما و پیزدلی کردهاند افزود: با توجه به متفاوت بودن شاخصه-های این دو سنت سفالی در چپرآباد، فرضیه وجود یک مرحله انتقالی بین این دو سنت فرهنگی یعنی دالما و پیزدلی بیشتر تقویت میشود.
فصل دوم کاوش باستانشناسی تپه بروه آذربایجانغربی
مهناز شریفی با اشاره به اینکه رودخانه زاب یکی از مناطق مهم در ادبیات باستانشناسی شمالغرب است که کمتر مورد پژوهش قرار گرفته تصریحکرد: کاوش بروه منجر به شناسایی استقراری از عصر مفرغ قدیم شد.
شریفی افزود: این پژوهش به بررسی عصر مفرغ قدیم در حوضه رودخانه زاب کوچک میپردازد، با این تفاوت که این دوره نه متعلق به فرهنگ کوراارس بلکه دارای فرهنگ حسنلوی VII است؛ فرهنگی که در آغاز با تغییرات بنیادین در همه زمینههای فرهنگی همراه بود.
این باستانشناس با بیاناینکه در این راستا تپه بروه بهعنوان یکی از کانونهای حوزه نفوذ سفال نارنجی، مطالعه شد تصریحکرد: عصر مفرغ قدیم با سفالهای سیاه شناخته میشود و گونه سفال نارنجی که یکی از مؤلفههای فرهنگ مفرغ قدیم است، کمتر مورد مطالعه قرار گرفته و شناخت محدودی نسبت به این سنت فرهنگی وجود دارد.
او گفت: این نوشتار تلاش میکند با توجه به مطالعه مواد فرهنگی به این پرسش پاسخ دهد که نحوه تعاملات فرهنگی بین این محوطه با دیگر مناطق حضور این فرهنگ چگونه بوده است؟ در این راستا گاهنگاری نسبی و مطلق C۱۴انجام شد، آنچه اهمیت این محوطه را نشان میدهد انباشت ضخیم عصر مفرغ قدیم است که نشانگر استقرار طولانیمدت در این تپه است.
شریفی در پایان خاطرنشانکرد: نتیجه این پژوهش نشان داد که محدوده زمانی اولین استقرار این محوطه در ۲۸۷۹ پ. م. بوده است.
گزارش فصل دوم کاوش خلهکوه تاکستان قزوین
فریبا سعیدی انارکی به ارائه گزارش فصل دوم کاوش خلهکوه تاکستان قزوین پرداخت و گفت: تپه خلهکوه در بافت شهری تاکستان واقع شده و در میان خیابانهای بافت قدیم شهر قرار گرفته است.
او تصریحکرد: هدف از فصل دوم کاوش خلهکوه علاوهبر شناخت تداوم و گسست استقرارهای موجود در تپه، شناخت ارتباطات منطقهای دشت قزوین و فرامنطقهای فلات مرکزی، دشت تهران، شمال و شمالشرق ایران، حفاظت فیزیکی و ایجاد سایت موزه است.
سعیدی انارکی با اشاره به اینکه در ترانشه A که در فصل اول زده شده بود کاوش ادامه یافته و در جبههی غربی و جنوبغربی آن سه ترانشه دیگر زده شد افزود: کاوش نشان داد که در تمامی ترانشهها نیم متر اولیه لایههای مضطرب است و پس از آن لایه فرهنگی تکدورهای متعلق به دوره انتقالی مسسنگی وجود دارد.
این باستانشناس افزود: یافتههای کاوش حاکی از وجود ساختمانی است که احتمالاً یکخانه بزرگ با چندین اتاق و فضاهای کاربردی مانند آشپزخانه، فضای باز برای انجام فعالیتهای روزانه و فضایی برای ریختن خاکستر فعالیتهای خانگی است.
نوزدهمین فصل کاوش شهر سوخته
در ادامه مقاله سید منصور سیدسجادی با عنوان نوزدهمین فصل کاوش شهر سوخته توسط روحالله شیرازی ارائه شد.
او با بیاناینکه کاوشهای بخش مسکونی شهرسوخته از سال ۱۳۷۸ آغاز شده و تاکنون در بخش شمالی، صنعتی، یادمانی و شرقی به انجام رسیده است تصریحکرد: در فصلهای گذشته کاوش در بخش مسکونی بیشتر در ارتباط با لایههای مرتبط با دوران II تا IV بوده است.
این باستانشناس گفت: در فصل نوزدهم در آبان و آذر ۱۴۰۰ این کاوشها در دو بخش مسکونی شرقی و ساختمانهای شماره ۲۰ و ۳۳ متمرکز بوده است که ساختمانهای شماره ۲۰ و ۳۳ بر اساس مطالعه عکسهای هوایی و بررسی میدانی در سطح تپه با توجه به فرضیات گروه کاوش انتخاب شد.
فصل سوم کاوش باستانشناسی محوطه ویرانشهر شهرستان فاروج، خراسان شمالی
فصل سوم کاوش باستانشناسی محوطه ویرانشهر شهرستان فاروج، خراسان شمالی کار مشترک میثم لباف خانیکی و روکو رانته توسط خانیکی در ادامه این نشست ارائه شد.
او گفت: دره اترک در حد فاصل کوههای هزار مسجد – کپه داغ و بینالود – آلاداغ یکی از مهمترین گذرگاههای تاریخی خراسان به شمار میرود که از دیرباز امکان ارتباط جوامع ساکن در نواحی مرکزی آسیا را با بخشهای شمالی و مرکزی فلات ایران فراهم میساخته است.
کاوش باستانشناسی فصل سوم محوطه تاریخی ویرانشهر بهمنظور شناخت دقیقتر دو مجموعه معماری صورت گرفت که بخشهایی از آنها طی فصل گذشته در تپه جنوبی و نیز در محل دروازه غربی محوطه شناسایی شده بودند.
او افزود: یافتههای کارگاه Tr. ۰۳ نشان داد که سازه عظیم خشتی بهصورت راستگوشه بر گرد بخش مرکزی این مجموعه ساخته شده و با سازههای مکشوفه در فصل گذشته دارای ارتباط ارگانیک است و همراستایی دیوارهایی که در این کارگاه شناسایی شد با راستای کلی حصار پیرامونی محوطه ویرانشهر نشان میدهد که مجموعه معماری مدفون در تپه جنوبی، بهاحتمال زیاد همزمان با حصار احداث شده و در نتیجه مربوط به مراحل اولیهی استقرار در محوطهی ویرانشهر است.
به گفته این باستانشناس، در نتیجه کاوش فصل سوم، همچنین آشکار شد که مجموعه معماری تپه جنوبی در اثر زلزلهای مهیب تخریب شده و فضاهای داخلی در اثر فروریختن سقف و بخشهای فوقانی سازههای معماری پر شده است.
فصل یازدهم کاوشهای باستانشناسی مشترک ایرانی – ایتالیائی در تَل آجری پارسه فارس
فصل یازدهم کاوشهای باستانشناسی مشترک ایرانی – ایتالیائی در تَل آجری پارسه فارس مقاله مشترک علیرضا عسکری چاوردی و پییر فرانچسکو کالیری نیز توسط چاوردی ارائه شد.
او با بیاناینکه برنامه فصل یازدهم کاوش در محوطه تل آجری به مدت ۲ ماه با حضور هیئت مشترک ایرانی – ایتالیائی انجام شد، افزود: بر اساس اطلاعات جامعی که تا به امروز از کاوش محوطه تل آجری بهدست آمده است، میتوان گفت بنای تاریخی تل آجری دارای پلان مستطیلشکل و در ابعاد ۰۷/۳۹ متر (شمالغربی – جنوبشرقی) در ۲۹.۵ متر (بین غرب و شمالغربی – بین شرق و جنوبشرقی) با یک تغییر ۲۰ درجه به سمت شمال از محور شرقی – غربی است.
عسکری چاوردی تصریحکرد: دورتادور آن دیواری با ضخامت قابلتوجه شکل گرفته که یک اتاق درونی نسبتاً محدود به شکل کشیده را در بر میگیرد که از امتداد دو راهرو در دو سوی عرضی شمالغربی و جنوبشرقی قابلدسترسی بوده است.
این باستانشناس افزود: در این فصل برجهای دروازه جنوبشرقی، بخشی از راهروی جنوبشرقی و شمالغربی بنا و امتداد ضلع غربی بنا کاوش و نمایان شد.