رسیدگی به این پرونده از ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه جمعه ۲۳ فروردین سال ۹۸ آغاز شد. پزشک ۶۳سالهای بهنام محمود باستانی که مشاور رئیس بیمارستان فیروزگر بود در خانهاش در خیابان ظفر به قتل رسیده بود. تیم جنایی با حضور در محل، در پاگرد طبقه اول به دوم با جسد مرد میانسال در حالی روبهرو شدند که با شلیک گلوله به قتل رسیده بود.
همسر مقتول در تحقیقات گفت: «دو مرد مسلح وارد خانه شده و پس از سرقت طلاها در راهپله با همسرم درگیر شده و او را به قتل رساندند.» در بررسیها مشخص شد زن میانسالی به نام فریبا که همسر این پزشک بود با خانواده مقتول اختلاف داشته است. همین سرنخ باعث شد که تحقیقات روی فریبا متمرکز شود و کارآگاهان خیلی زود دریافتند او با همدستی سه مرد، عاملان این جنایت هستند.
بدین ترتیب تیم جنایی در چند عملیات ویژه هر چهار متهم را در خانههایشان بازداشت کرد. در نخستین بازجوییها هر سه مرد اعتراف کردند از سوی فریبا و در ازای دریافت ۳۰میلیون تومان اجیر شدهاند تا خواهرشوهر و مادرشوهر او را به قتل برسانند، اما به اشتباه دکتر را کشتهاند.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهمان به دفاع از خود پرداختند. جمشید ۲۹ساله متهم ردیف اول پرونده در دفاعیات خود گفت: «در مترو دستفروش بودم. همسرم بیماری قلبی و کلیوی داشت و برای درمان او نیاز به پول داشتم. با فریبا آشنا شدم و او وقتی از مشکلات مالی من باخبر شد، خواست خواهرشوهر و مادرشوهرش را در ازای پول بکشم. ماجرا را با دو نفر از دوستانم در میان گذاشتم و با پنجمیلیون تومان دو اسلحه خریدم. فریبا عکس مادرشوهر و خواهرشوهرش را برای من ارسال کرد. قرار بود بعد از قتل خواهرشوهرش، به اکباتان برویم و مادرشوهرش را بکشیم تا با ما تسویهحساب کند. بر اساس نقشه، ایمان ما را به مقابل خانه برد. خودمان را مامور آب معرفی کرده و داخل رفتیم. تصمیم داشتیم خواهرشوهر فریبا را ربوده و به خانهای ببریم و با گرفتن پول، او را تحویل فریبا بدهیم تا خودش او را به قتل برساند. در آنجا دکتر با ما درگیر شد و جلوی در رفت تا همسایهها را خبر کند. من ترسیدم و چند گلوله به سر او شلیک کردم و فرار کردیم.»
سعید متهم ردیف دوم هم گفت: «جمشید از من خواسته بود تا در این ماجرا به او کمک کنم. من همراه جمشید به خانه دکتر باستانی رفتم و وقتی او فریاد کشید دزد دزد، ترسیدم و فرار کردم. من در قتل دستی نداشتم و جمشید به دکتر شلیک کرد. او نقشه سرقت را کشیده بود.»
ایمان سومین متهمی بود که از خود دفاع کرد و گفت: «من راننده آژانس بودم، اما میدانستم آنها قرار است دست به قتل بزنند و حتی صدای شلیک گلوله را نیز شنیدم. وقتی دوستانم هراسان از خانه خارج شدند بهسرعت از آنجا فرار کردیم و آنها اسلحه را در کانال آب انداختند.»
فریبا هم منکر نقش داشتن در این ماجرا شد و خود را بیاطلاع از قتل دانست.
در پایان جلسه قضات وارد شور شده و جمشید را به قصاص و سعید و ایمان را به زندان محکوم کردند. فریبا هم از مجازاتش تبرئه شد. حکم زندان سه متهم مرد در شعبه ۴۱دیوانعالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد. اما با درخواست فرجامخواهی وکیل اولیای دم، حکم تبرئه فریبا نقض و پرونده به شعبه همعرض ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران، اولیای دم خواستار اشد مجازات برای عروس خانواده شدند. فریبا هم وقتی در جایگاه قرار گرفت، مدعی شد نقشی در قتل دکتر باستانی نداشته است.
درپایان قضات وارد شور شده و عروس میانسال را به زندان محکوم کردند.
منبع: جام جم