شوک الکتریکی در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری تنها یکی از شکنجه‌های زجرآور و دردناک بر تن نحیف «رضوانه دباغ» ۱۴ساله بود؛ شکنجه‌ها آنقدر سخت بود که عوارض آن تا سال‌ها در جسم و روان او باقی ماند.

او را به جرم اینکه فقط چند اعلامیه امام‌خمینی (ره) را نوشته بود به کمیته مشترک ضدخرابکاری بردند و در مقابل چشمان مادرش مرضیه دباغ (حدیدچی) که از مبارزان شجاع و انقلابی بود، به نحو بسیار بدی شکنجه کردند. همراه با رضوانه دباغ، روایت‌هایی از شکنجه‌های ساواک در کمیته مشترک خرابکاری را مرور می‌کنیم.

شکنجه دختر برای اعتراف گرفتن از مادر

من در همان سن نوجوانی پیام‌‎های حضرت امام (ره) را که از رادیو عراق پخش می‌شد روی کاغذ می‌نوشتم. با کاربن، از آن‌ها کپی می‌گرفتم و به‌صورت مخفیانه در مدرسه توزیع می‌کردم. زمانی که ساواک برای تفتیش به خانه ما آمد، دست‌نوشته‌هایی از اعلامیه‌های امام‌خمینی (ره) در منزل‌مان پیدا کرد. آن‌ها را نوشته بودم تا در مدرسه توزیع کنم. مأموران دستخط من را شناسایی کردند. در آن زمان مادر به‌دلیل جراحت‌های بدنی در اثر شکنجه در بیمارستان و تحت نظر ساواک بود. وقتی من را دستگیر کردند، مادر هم به زندان برگردانده شده بود و ساواک می‌خواست از طریق شکنجه دادن من، مادر را مجبور به اعتراف کند تا اسامی دیگر نیرو‌های انقلابی را به ساواک لو بدهد.

حیله کثیف

مادر انواع شکنجه‌های جسمی را تحمل کرده بود، از خاموش کردن سیگار روی بدنش گرفته تا نشاندن روی صندلی برقی، کلاه مسی و... آنقدر شکنجه شده بود که زخم‌های بدنش عفونت پیدا کرده بود، اما شنیدن فریاد‌های من زیر شکنجه ساواک، برای او سخت و غیرقابل‌تحمل بود. در خاطرات مادر هم می‌شنویم که از این کار ساواک به‌عنوان «حیله کثیف» یاد می‌کند. شب تا صبح شکنجه شدم و صدای ضجه‌های من به گوش مادر می‌رسید. آنقدر برای مادر سخت بود که به التماس کردن افتاد. به در و دیوار می‌کوبیده و می‌گفته: «رضوانه کاری نکرده، بیایید من را شکنجه کنید.»

مادرم توان ایستادن نداشت

ساواک می‌خواست مادرم را به حرف بیاورد که البته موفق نشد. بعد از شکنجه‌های فراوان، من را به بیمارستان بردند. حدود ۱۰یا ۱۲روز بعد به زندان قصر منتقل کردند و آنجا بود که مادرم را در سلول دیدم و متوجه شدم که در اثر شکنجه‌های فراوان توان ایستادن ندارد. ساواک از هر راهی برای شکنجه جسمی و روحی مادر استفاده می‌کرد، اما او زنی بسیار قوی و مقاوم بود. آنجا خیلی آرام از من دلجویی می‌کرد و نوازشم می‌کرد و به‌طوری که صدای ما شنیده نشود با من صحبت می‌کرد.

دعا در حق زندانبان‌ها

وقتی مرا با جسم نیمه‌جان به سلول مادر می‌آورند، یکی از سرباز‌ها چند حبه قند و خوشه کوچکی انگور را به داخل پرت می‌کند و به مادرم می‌گوید: «خانم، این‌ها را به دخترت بده خیلی رنگ پریده شده و پاهایش روی زمین کشیده می‌شود. شاید کمی به دردش بخورد.» مادر به آن سرباز می‌گوید: «برایت دعا می‌کنم.» او هم پاسخ می‌دهد که اگر بلدی دعا کنی برای خودت دعا کن که از اینجا نجات پیدا کنی!

رها کردن موش در سلول زندانیان

یکی از کار‌های کثیف آن‌ها رها کردن چند موش درسلول ما بود. من در آن شرایط شکنجه شدید و بعد از آن چیز زیادی به یاد نداشتم. مادرم در کتاب خاطراتش نقل می‌کند که «دخترم (رضوانه) می‌ترسید و وحشت می‌کرد و خودش را به من می‌چسباند و می‌گریست. تا صبح موش‌ها در وسط سلول جولان می‌دادند و از در و دیوار بالا و پایین می‌رفتند. در آن شرایط و اوضاع، بایستی به دخترم دلداری می‌دادم، ولی به‌دلیل ترس از میکروفن‌های کار گذاشته شده و شنیدن حرف‌هایمان، پتو را به سر می‌کشیدیم و به بهانه خوابیدن، در همان وضعیت خیلی آهسته و آرام برایش صحبت می‌کردم.»

مادر و دختر پتویی

مادرم در کتاب خاطراتش مبارزات و روز‌های زندان را روایت کرده‌است. یکی از خاطرات، مربوط به حجاب گرفتن من و مادرم در زندان است: «مأموران به بهانه جلوگیری از خودکشی و حلق‌آویز شدن، چادر از سرمان گرفتند. برایم خیلی روشن بود که انگیزه و هدف واقعی آن‌ها از این کار، دریدن حجاب ـ نماد زن مومن و مسلمان ـ و شکستن روحیه ما بود، از این‌رو ما نیز از پتو‌های سربازی که در اختیارمان بود برای پوشش و به‌جای چادر استفاده می‌کردیم. عمل ما در آن تابستان گرم برای مأموران خیلی تعجب‌آور بود، آن‌ها به استهزا و مسخره ما را «مادر پتویی! دختر پتویی!» صدا می‌کردند.»

بانوی مبارز؛ نخستین فرمانده سپاه غرب

قام معظم رهبری درباره مرضیه حدیدچی فرمودند: «ما زن مثل خواهر دباغ می‌خواهیم، من لذت می‌بردم آن زمانی که ایشان در فرماندهی سپاه همدان بودند، مانند شیر می‌غرید و مرد‌ها را فرماندهی می‌کرد.» مرضیه حدیدچی (دباغ)، بانوی مبارز انقلاب، از سال ۱۳۴۰ به جمع مبارزان با رژیم شاه پیوست و با توزیع اعلامیه‌های امام (ره) وارد مبارزات سیاسی شد. به‌دلیل اعتقادات راسخی که ریشه در اسلام داشت ساواک با شکنجه‌های وحشتناک نتوانست این بانوی شجاع را از هدفی که داشت دور کند. بانو دباغ، سال ۱۳۵۳ پس از آزادی موقت از زندان برای درمان جراحت‌های ناشی از شکنجه، توسط نیرو‌های انقلابی از کشور خارج شد، ولی دست از مبارزات خود نکشید. او در پایگاه‌های نظامی در مرز لبنان و سوریه آموزش‌های رزمی و چریکی دید و پس از آن به آموزش نظامی مبارزان علیه پهلوی پرداخت. او پس از هجرت امام (ره) به پاریس در سال ۱۳۵۷ به ایشان پیوست و ازجمله محافظان شخصی امام (ره) و خانواده امام (ره) شد. خواهر طاهره، عنوانی بود که توسط امام (ره) به این بانوی مبارز خطاب می‌شد. بانو حدیدچی پس از انقلاب نمایندگی مجلس شورای اسلامی را نیز تجربه کرد و مدتی نیز مسئولیت بسیج خواهران کل کشور را برعهده داشت. همچنین یکی از اعضای هیأت ۳نفره‌ای بود که مأمور به ابلاغ پیام تاریخی امام‌خمینی (ره) به گـورباچــف بود. مرضیه حدیدچی (دباغ)، ۲۷ آبان ۱۳۹۵ در ۷۷ سالگی درگذشت.

منبع: همشهری آنلاین

برچسب ها: ساواک ، شکنجه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۳
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
یاس
۲۰:۴۴ ۲۴ تير ۱۴۰۳
سلام من به شخص شرمنده ی مردان وزنان زندانی در زندان ساواک هستم اونها برای چیزی که حق بود به زندان رفتن وبالاخره ازاد شدن وساواکی ها هم به سزای اعمالشون رسیدن اجراینها هم با خداسن
Iran (Islamic Republic of)
رضوانه عزیزی 10 ساله
۱۷:۴۳ ۳۰ خرداد ۱۴۰۳
من به نامم و به ایرانی بودنم افتخار می کنم
Iran (Islamic Republic of)
محمد کریم زارع
۰۷:۴۰ ۲۴ بهمن ۱۴۰۱
شیرزن
Iran (Islamic Republic of)
ایران
۰۰:۱۷ ۲۴ بهمن ۱۴۰۱
مرگ برپهلویها وپهلوی دوستان ملت شریف ایران این کشور باخون شهدا آبیاری شده به امید خدا پیروزیم علی کریمی ها و،،،،،،،هیچ غلطی نخواهند کرد
Iran (Islamic Republic of)
سمیرا
۰۰:۱۱ ۲۴ بهمن ۱۴۰۱
عزیزم خانم دباغ روحت شاد همنشین حضرت فاطمه باشی الهی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۲۱ ۲۳ بهمن ۱۴۰۱
شکنجه های وحشتناک ساواک برای مردان بسیار سخت و غیر قابل تحمل بود چه رسد به زنان .
روحتان شاد خانم دباغ
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۰۸ ۲۱ بهمن ۱۴۰۱
روحشان شاد روح تمام شهدا شاد .خداوند حق آنان به گردن ما حلال کند با خواندن تارئخ ایران بیشتر قدر انقلاب اسلامی ایران میدانیم خدا لعنت کند مسولئنی که به حق وظیفه خود را انجام نده‍ندوباعث نارضایتی مردم این کشور عزیز شوند زنده باد شهدا كه قهرمانان واقعی ایران عزیز هستن پاینده باد ایران جانم فدای رهبر
Iran (Islamic Republic of)
گمنام
۲۱:۴۹ ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
خدا روح خانم دباغ وهمه کسانی که برای کشورعزیزمان جان فشانی کردن واسمانی شدند شادکنه ما را هم شفاعت کنید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۵۲ ۱۶ بهمن ۱۴۰۱
سلام و صلوات نثار
روح بلندش
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۳۸ ۱۶ بهمن ۱۴۰۱
وقتی سرگذشت و مقاومت چنین افرادی را میخوانیم شرم می کنیم که برای انقلاب هیچ کاری نکردیم
Iran (Islamic Republic of)
محمد حسین
۱۹:۴۶ ۱۶ بهمن ۱۴۰۱
لعنت به روح و روان و اجداد شکنجه گر.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۴۶ ۱۵ بهمن ۱۴۰۱
لعنت به اون مسئولین خائنی که مردم رو نسبت به انقلاب بدبین کردن، ما به شهدا و امثال این خانم مدیونیم.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۰ ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
خداوند این شیر زن را هم نشین بی بی فاطمه زهرا س کند که دلاور زنی بود که زنهای مملکت ما باید او را در نظر داشته وراهش را برای مقابله با استکبار ادامه دهند‌ روحش قرین رحمت الهی باد
Iran (Islamic Republic of)
فلفل
۱۸:۱۵ ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
واقعا بعضی از مردم و مقامات و مسئولین نمیدانند انقلاب و حکومت چگونه و با چه خون دلهایی حاصل شد.
Iran (Islamic Republic of)
ت
۱۷:۲۳ ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
لعنت
Iran (Islamic Republic of)
ث
۱۷:۲۱ ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
خدایا
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۴۹ ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
روح این بانوی عزیز خانم مرضیه دباغ شاد و یاد و نامش گرامی
Iran (Islamic Republic of)
جهان
۱۷:۴۲ ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
خداییش خیلی جرات میخاد اینجوری تحملش کنی!!
انوقت اینروزا یک عده الف بچه و اوباش میخان توی ایران انقلاب کنن!!!!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۵۳ ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
روحش شاد
Iran (Islamic Republic of)
سمیرا
۱۲:۲۹ ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
خدا رحمتش کنه روحش شاد من هر وقت اسم این خانم میاد اشک تو چشمام جمع میشه و نمیتونم حرف بزنم ایشون مثل یک مادر دلسوز برای ایران بود انشالله که بازم از این مادرها باشن در ایران
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۴۰ ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
لعنت خدا بر خاندان ستمگر و ظالم پهلوی که شکنجه هولناک بی گناهان فقط بخاطر مخالفت در دستور کارشان بود.
Iran (Islamic Republic of)
فلفل
۱۸:۱۷ ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
الان یک عده خبیث قصد تطهیر رژیم پلید پهلوی را دارند و اینکار را با سوء استفاده از بی اطلاعی جوانان و نیز شرایط بد اقتصادی که ناشی از تحریم‌ها و متاسفانه کار نابلدی هاست ، به شدت شروع کرده اند .
اما رژیم پهلوی همچون لاشه مردار عین نجاست است و با آب هفت دریا هم پاک ناشدنی است.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۲۰ ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
لعنت بر هر چی شکنجه گره