در تاریخ معاصر جهان، دستکم میتوان سه گفتمان اصلی را در تبیین جایگاه انسان شناسایی کرد؛ گفتمانهایی که با یکدیگر در رقابت بوده و هر یک میکوشند تا اندیشه خود را جهانی کنند. یک گفتمان، ریشه در اندیشههای ماتریالیستی و غربگرایانه دارد.
در باور اومانیستهای غربی که بهظاهر خود را انسانگرا مینامند، مقام انسان به سود و منافع مادی تقلیل یافته و جایگاه انسانی تنها در ساحت مادی خلاصه میشود. اوج این نگاه در سرمایهداری غربی متجلی است که در آن، انسان بسان یک کالا خرید و فروش میشود و چه نیروی کار مرد و چه زیبایی و جاذبه زن، همگی در بازار و با منطق عرضه و تقاضا به فروش میرسد. این نگاه که تداوم همان منطق بردهداری در دوره استعمار است، هرچند بازار مکاره انسانگرایی را با لعاب دفاع از حقوق بشر آراسته میکند، اما روشن است که با تهی کردن انسان از معنای انسانی، آن را تبدیل به رباتی در خدمت منافع سرمایهداری کرده و هر فرد انسانی را با عیار خدمت به سرمایهداران میسنجد. این نگاه به زنان بسیار عریانتر است و کالاشدگی انسان در قامت نفی احساسات زنانه و تبدیل آن به ابزار لذت مرد تجلی شفافتری مییابد.
نگاه سرمایهداری به زن
در نگاه سرمایهداری، زن وسیلهای برای خدمت به صاحبان سرمایه و مردان است و اگر زنی بخواهد خود را از این بازار دور کند، متهم به سنتگرایی و مقابله با مدرنیته غربی شده و تحقیر میشود. این گفتمان هرچند مدعی دفاع از زن است، اما زن در این سپهر معنایی تنها کالایی با بستهبندی لذتجویانه زنانه است و در عمل، ماهیتی مستقل از نظام بازار ندارد. زن و مرد در این نگاه اسیر چارچوبهای تنگ سرمایهداری هستند و تنها با توانایی نقشآفرینی در نظام عرضه و تقاضا فهم میشوند.
نگاه متحجرانه به زن
گفتمان دوم که تلاش میکند نگاه خود را در زیست فردی و اجتماعی مردم جاری کند، منطبق بر زنستیزی متحجرانه است. این نگاه، میراث عرب جاهلی است که زن را زائدهای جهانی توصیف کرده و شرّ مطلق میداند. هواداران این نگرش فرزندان فکری همان افرادی هستند که دختران را زنده به گور کرده و زنان عریان را دور کعبه برای خوشایند بُتان و اربابان بتپرستشان میچرخاندند! در نگاه ضدزنی که هنوز در برخی کشورهای عربی حاکم است، زن بدون مرد انگار وجود ندارد. نه حقی دارد و نه ارزشی. زنان محکوم به خانهنشینی هستند و از نیروی کار و استعداد آنها در هیچ حوزهای استفاده نمیشود و حتی حق تحصیل و رشد علمی نیز از آنها سلب میشود. در این نگاه هرچند گویی زن با خانهنشینی از ناامنیها مصون نگاه داشته میشود، اما در واقع محکوم به هرزگی است و بهعنوان یک شهروند درجه دوم، حقی در برابر مرد ندارد.
گفتمان سوم و نگاه انقلاب به زن
اما در برابر این دو گفتمان، گفتمان سومی هم وجود دارد که محصول انقلاب اسلامی است. در این نگرش نه افراط در استفاده از زن در جامعه، زنان را از نهاد خانواده جدا کرده و به دام کالاشدگی میاندازد و نه تفریط در آن زنان را به جنس دوم تقلیل داده و توصیه به خانهنشینی میکند. در این منظومه فکری، زن جایگاه بالایی در جامعه دارد که باید از آن محافظت شود، اما این به معنای زندانی شدن زنان در خانه نیست و اتفاقا زنان و دختران دعوت به تحصیل و اشتغال میشوند. این گفتمان سوم در دهههای اخیر چنان جاذبهای در جهان اسلام و حتی کشورهای غربی و شرقی- که دچار بحران معنا هستند- به راه انداخته که رقبا احساس خطر کردهاند.
پشتپرده هجمههای رسانهای
اینکه در ماههای اخیر، سرمایه سعودی به کمک رسانههای غربی آمده و گفتمانهای غربی و مرتجع ائتلافی علیه گفتمان انقلابی در نگاه به مقوله زن به راه انداخته، نتیجه همین احساس خطر است. نه سعودی دغدغه مقام زن دارد و نه سرویسهای جاسوسی غربی، اما آنها نگرانند که خودآگاهی جهانی زنان، آنها را جذب گفتمان انقلاب اسلامی کند و به همین دلیل بهطور مداوم اتهاماتی را به جمهوری اسلامی وارد میکنند تا گفتمانهای افراطی و تفریطی خود را توجیه کنند. رفع کاستیها، فهم دقیق جایگاه زن در تمدن نوین اسلامی و تبیین این شرایط، توطئه غربی- عربی علیه الگوی ایرانی - اسلامی زن را خنثی کرده و آگاهی جهانی زنان برای دفاع از منزلت خود را به ارمغان خواهد آورد. روز زن فرصتی کمنظیر برای جهاد تبیین در حوزه زن و افشای ماهیت واقعی گفتمانهای ولانگارانه و مرتجعانه است تا نسل جوان با آگاهی نسبت به تلههای تبلیغاتی، به درک منسجمی از جایگاه خود در دفاع از حقوق اصیل زن در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی برسد.
الگوی سوم زن ایرانی در نگاه رهبری
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران یکی از مسائلی که به شکلی جدی مورد بحث و توجه افکار عمومی ایران و جهان قرار گرفت، موضوع «زن» بود. انقلاب اسلامی در فضایی به پیروزی رسید که مکاتب گوناگون و ایدئولوژیهای سکولار مدرن هر یک به فراخور مبانی و جهتگیریهای خود نگاهی خاص به مقوله زن را ترویج میکردند و فرهنگ عمومی جوامع مختلف تحت تأثیر این نگاهها ساخته میشد، اما انقلاب اسلامی حرف، نگاهی نو و تحولآفرین در این موضوع پیشروی بشریت گذاشت. این نگاه جدید در قالب کنشگری و فعالیت زن مسلمان ایرانی، عینیت یافت و به تعبیر رهبر معظم انقلاب «الگوی سوم زن» را تحقق بخشید؛ الگویی که نه شرقی است و نه غربی. زن در تعریف غالبا شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بینقش در تاریخسازی و در تعریف غالبا غربی، بهمثابه موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایهداری جدید است، معرفی میشد. شیرزنان انقلاب و دفاعمقدس نشان دادند که الگوی سوم «زن نه شرقی، نه غربی» است. زن مسلمان ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد میتوان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و درعین حال در متن و مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت و در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز سنگرسازیهای جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد.
منبع: جام جم