ستارهها از دور روشن و زیبا میدرخشند. اما وقتی نزدیکتر شوید، غیرقابل تحمل میشوند. همین درمورد افراد مشهور و خلاقترین نابغههایی که روی این سیاره زندگی میکنند هم صدق میکند. برخی از آنها از نزدیک واقعا عجیب و غریب بودهاند، مثل آهنگساز فرانسوی اریک ساتی یا هنرمند رنسانس، لئوناردو داوینچی. در این مطلب با عادات عجیب و غریب هنرمندان و نابغههای تاریخ در زندگی روزمرهشان آشنا میشوید.
دیوژن: یکی از فلاسفه معروف و بزرگ یونان و جهان- را باید قدیمیترین فیلسوف جهان دانست. چنانکه همه اطلاع دارند او روزها در داخل خمرهای زندگی میکرد و شبها وقتی از خمره بیرون میآمد فانوسی به دست میگرفت و در گوشه و کنار شهر به جستجو میپرداخت. وقتی مردم از او سؤال میکردند که آقای دیوژن شما در جستجوی چه چیزی هستید؟ در جواب میگفت: به دنبال آدمها میگردم، ولی هنوز انسانی نیافته ام.
پاسکال دانشمند معروف فرانسوی که بنیان گذار بیشتر علوم طبیعی، فلسفی و ریاضی بوده است، عادت داشت که روی ناخن انگشتهای خود علاماتی نقاشی نماید. خودِ وی میگفت که این علامات رمز علوم است، ولی مردم نمیتوانستد درک کنند که پاسکال از این علامات چگونه استفاده میکند. این مرد گاهی اوقات روی شلوار و کت و پیراهن خود نیز علاماتی نقش میکرد و یا یادداشت بر می داشت.
ژان ژاک روسو، فیلسوف معروف سوئیسی که کتاب حقوق بین المللی را نوشت به همه بدبین و مشکوک بود، او تصور میکرد همه خیال دارند درباره اقدامات او جاسوسی نمایند؛ بنابراین وقتی وارد اطاقی میشد با دقت هرچه تمامتر اطراف اطاق و خارج را بازرسی میکرد تا مبادا کسی در مورد او به جاسوسی مشغول بوده باشد.
ژول سزار، نیز آدمی خیال باف بود، این مرد تصور میکرد که همیشه در طرف چپ او یک پرتگاه وجود دارد که ممکن است او را سرنگون سازد، روی همین اصل در هر نقطه که مینشست دستور میداد یک صندلی و یا یک شیئی سنگین در سمت دست چپ او قرار دهند.
گفته میشود که الکساندر دومای پسر وقتی میخواست رمانی بنویسد ابتدا مجسمه شخصیتها و یا افراد رمان را مثل عروسک تهیه و در روی میز قرار میداد و اگر این شخصیتها و افراد در جریان کار از بین رفتند، آنها را از روی میز حذف میکرد و در جایی مدفون میساخت.
بوفون، طبیعی دان معروف فرانسوی که تاریخ طبیعی را برای اولین بار در جهان نوشت هروقت میخواست پشت میز روی صندلی بنشیند چه در خانه اش کسی بود چه نبود لباس شیکی به تن میکرد و صورت خود را اصلاح مینمود و آرایش میکرد و حتی شمشیر قشنگی را در طرف چپ کمر میبست.
ویکتور هوگو، نویسنده و شاعر معروف فرانسوی که آن همه آثار زیبا و جاویدان از خود باقی گذاشته است، عادت داشت کتابهای خود را ایستاده بنویسد. او میز بلند و درازی برای خود تهیه کرده بود که پشت آن اصلاً صندلی وجود نداشت و روی آن فقط یکی دوجین کاغذ سفید دراز و یک قلم خودنمائی میکرد.
ویکتور هوگو به محض این که از خواب بیدار میشد ایستاده به طرف میز کار خود نزدیک میشد و رمان یا شعری را شروع به نوشتن میکرد، سپس پس از ده دقیقه در حالی که با خود صحبت مینمود در اطاقهای دیگر به گردش میپرداخت، مجدداً ایستاده به طرف میز نزدیک میگردید و دنباله رمان را میگرفت و یا شعر را میسرود.
گوته، فیلسوف معروف آلمانی نیز عادت داشت که کتابهای خود را ایستاده بنویسد.
بوسوئه، نویسنده معروف فرانسوی حتماً میبایست در اطاق بنویسد، در موقع نوشتن نیز سر و کله خود را با حولهای که گرم شده بود میبست.
شیلر، شاعر و نویسنده معروف آلمانی نیز در موقع نگارش عادت عجیب تری داشت، او در موقع نوشتن میبایست پاهای خود را روی یک قطعه یخ قرار دهد، وقتی از او سوال میکردند، این چه کاری است؟ در جواب میگفت این قطعه یخ باعث میشود که با افکار روشن تری بنویسم.
در میان عجیبترین کارهای نویسندگان طرز نگارش مارک توآین و دکارت را باید نام برد، این دو نویسنده نمیتوانستند ابداً در حال نشسته و روی میز بنویسند بلکه آنها نوشتههای خود را در حال دراز کشیده مینوشتند.
ورلن، شاعر معروف فرانسوی، آلفرد دو موسه، شوبرت، هندل و شوپن فقط وقتی زیاد نوشابه مینوشیدند و کاملاً مست میشدند آن وقت میتوانستند شعر بگویند و یا موزیک بسازند. ادگارآلن پو، نویسنده معروف آمریکائی قبل از اینکه رمانی را شروع نماید ابتدا وارد میخانه میشد و نوشابه الکلی زیادی مصرف میکرد، سپس به نوشتن میپرداخت.
مادام دو استانل، قبل از نگارش اول از افیون استفاده میکرد سپس با سرعت به نگارش مشغول میگردید. گی دومو پاسان که داستانهای وی معروفست به جای الکل معمولی اتر مینوشید. میگویند قبل از اینکه وی داستان و یا رمانی را شروع نماید حتماً میبایست با زن زیبائی معاشرت کرده باشد.
ژورژ ساند، که زنی متظاهر بود به جای سیگار معمولی در موقع نوشتن سیگار برگ در کنار لب قرار میداد و در حالی که به سرعت آن را دود میکرد به نوشتن میپرداخت. پیرلوئیس نویسنده معروف و ادیب فرانسوی میگفت در تمام مدت عمر در حدود هفتصد هزار سیگار کشیده است. پل والری، میگفت اگر در حال نوشتن سیگار نکشد قادر به تمرکز فکر خود نخواهد بود.
ادوارد هریو، رئیس مجلس شورای ملی فرانسه به قدری به پیپ علاقه داشت که در یکی از اطاقهای او در حدود هزار پیپ جلب نظر میکردند.
بودلر، که او را شاهزاده عطر لقب داده بودند خیلی در مقابل عطریات قصری حساسیت داشت. او در موقع نوشتن حتماً میبایست چند عطر شدید را بو نماید و هر روز در موقع خروج از خانه لباس خود را با اسانس جدید معطر میساخت.
لرد بایرون، نویسنده و شاعر معروف انگلیسی وقتی از خانه خارج میشد مقداری گل خوشبو و معطر در جیب قرار میداد. تئوفیل گوتیه در حال نوشتن مرتباً آجیل میخورد.
آناتول فرانس، نویسنده معروف فرانسوی علاقه مفرطی به گربه داشت بنابراین در موقعی که شعر میگفت و یا رمان مینوشت حتماً میبایست چند گربه نر و ماده از سر و کول او بالا روند.
ریشیلو، سیاست مدار معروف فرانسوی که دیپلماسی را بنیان گذارده، همیشه یک گربه سیاه پهلوی دست خود قرار میداد و با دست سر گربه را نوازش مینمود.
فرانسو آکوپه، نویسنده و ادیب معروف فرانسوی به قدری به گربه علاقه داشت که حتی گربهای را که در کوچه و خیابان میدید میدزدید و به خانه میبرد.
سلطان عبدالحمید، سلطان عثمانی و هانری سوم پادشاه فرانسه به قدری از گربه متنفر بودند که با دیدن آنها وحشت عجیبی سر تا پای آنها را فرا میگرفت.
الکساندر دومای پدر، از همه نویسندگان عجیبتر بود او به محض اینکه به خانه میآمد لباس هایش را میکند و لخت مادرزاد وارد وان حمام خانه میشد و در حالی که نصف وان را پر از آب مینمود کاغذ و قلم را بدست میگرفت و به نویسندگی میپرداخت و الکساندر دوما در حالی که مشغول کشیدن پیپ بود با تازه وارد به مذاکره و گفتگو میپرداخت. او عادت داشت وقتی وارد محفلی میشد شوخیهای زننده مینمود و هرکس از او میخواست چند سطری به عنوان یادگاری در یادداشت او بنویسد، دوما کاغذ آن شخص را بدست میگرفت و روی آن مینوشت الف ب پ ت ث ج ع ق ف د ..!.
منبع: مجله دانشمند سال ۱۳۴۳