غلامرضا حیدری ابهری محقق و نویسنده ادبیات دینی کودکان در خصوص آسیب شناسی ادبیات دینی در حوزه کودک و نوجوان گفت: متاسفانه در بعضی از بخشهای آثار دینی دچار تکرار شده ایم، در نگارش کتابهای دینی برای کودکان موضوعات بسیاری وجود دارند که در خصوص آنها شاهد آثاری هستیم که به کرات از سوی ناشران مختلف کار شده است، در حالی که موضوعات ضروری وجود دارند که باید روی آنها کار شود که در حال حاضر یا کار نشده و یا کمتر به آن پرداخته شده است.
به گفته ابهری، در مورد موضوع زندگی پیامبران ناشران بسیاری فعالیت کرده اند، گاهی اوقات فاصلههای ناشران از یکدیگر کم است و نوآوری خاص در آنها دیده نمیشود و تنها در عناوین اسمی انتشارات با هم تفاوت دارند، در حالی که انتظار میرود ناشران در موضوعات پرتکرار تولید اثر خود را با ابتکار وارد بازار نشر کنند تا کتابهای انتشار یافته تکرار ناشران دیگر محسوب نشود.
ابهری گفت: کتاب با موضوعات حدیث، نهج البلاغه، سبک زندگی کمتر منتشر شده است در حالی که ما اگر بخواهیم کار دینی انجام دهیم لازمه اش این است که در تمام موضوعات فعالیت داشته باشیم.
وی افزود: تکرار در موضوعات و تمرکز صرف بر روی یک سری از مباحث دینی سبب خسته شدن و دلزدگی کودک از کتاب میشود که چنین روندی آسیب بزرگی بر کتاب در حوزه دین میزند.
این نویسنده میگوید: گاهی اوقات آثاری تولید میشود که با مبانی دینی سازگار نیست و نویسندهی کتاب دارای مشاور مذهبی خوبی نبوده است تا بتواند محتوای کتاب را با او چک کند، این نکته بدین معنا نیست که نگارش کتاب با محتوای ادبیات دینی باید فقط توسط افرادی که تحصیلات دینی دارند صورت بگیرد.
ابهری گفت: هر فردی که کتاب دینی در حوزهی کودک و نوجوان مینویسد بهتر است مشاور خوب و امین در کنارش حضور داشته باشد تا بتواند کار او را ارزیابی کند و مانع از تحویل خروجی آسیب زننده به کودکان شود.
وی افزود: یک سری از نویسندگان مرز بین تخیل و واقعیت را نمیدانند، به این معنا که تخیل خود را به قدری در آن ماجرایی که قصد روایت از پیامبر و یا ائمه دارند دخیل میکنند که نتیجهی کار با واقعیت متفاوت است و گزارش حاصله با زندگی پیامبر سازگار نیست.
ابهری گفت: اگر قصد نقل کردن سخنی از پیامبر را داریم باید در تاریخ آمده باشد، امکان تجسم فضای آن زمان با خیال نویسنده وجود دارد، اما اگر نویسنده قصد داشته باشد رفتاری را به پیامبر (ص) و یا امامان معصوم (س) نسبت دهد باید آن حرکت سندیت داشته باشد.
او میگوید: آسیب دیگر ادبیات مذهبی، بخش تصویرگری کتابها است، که یک سری از تصاویر موجود در کتابها با شان پیامبران و ائمه سازگار نیست، استفاده از تصاویر بسیار غم انگیز و فضای خفه، رنگهای غم انگیز باعث رسوب شدن در ذهن کودکان میشود.
به گفته ابهری، در کتاب کودک تصویر هم جزو متن محسوب میشود و با آنها بیشتر از متن صحبت میکند، قالبهای ما برای ارائه اطلاعات و دانستهها به کودک قالبهای جدیدی نیست و به همان روشهای قدیمی، بازنویسی داستانها توسط نویسندگان انجام میشود که لازمهی تغییر آن مشاهده و الهام از آثار دینی ادیان دیگر است و ابتکار در قالبها و فرمهای جدید را باید تجربه کنیم.
ابهری گفت: نویسندگان به یک فرم اصالت میدهند؛ در یک اثر دینی داستانی انگار که نباید کاری غیر از داستان برای کودکان گفته شود، بسیاری از آثار من برای کودکان به صورت پرسش و پاسخ است، سایر نویسندگان گاهی به قدری به یک قالب داستان اصالت میدهند که دهها کار خوب دیگری که میتوان برای کودکان تولید کرد با این توجیه که، چون در فرمت داستان قرار نمیگیرد انجام نمیشود و موضوع کنار گذاشته میشود.
ابهری گفت: شرایطی پیش میآید که نویسندگان حوصله نمیکنند تا مفهوم دینی که قصد نوشتن آن را برای کودکان دارند در جان خود به پختگی لازم برسد، برای مثال برای نوشتن از نهج البلاغه به چند حدیث اکتفا کرده و برای مانوس شدن با این کتاب و کتابهای دیگر دینی در راس قران و صحیفه سجادیه صبوری نمیکنند تا بعد از انسی که صورت میگیرد دربارهی کتابهای دینی به نوشتن مشغول شوند.
او میگوید: برای ارتقا اندیشه دینی خود وقت نمیگذارند، در چنین شرایطی نتیجهی کار از استحکام و عمق لازم برخوردار نیست، لازم است که نویسندگان این حوزه در جنبه دانشی وقت گذاشته و اندیشه و دانش دینی خود را تقویت کرده و سپس به نگارش در این زمینه بپردازند.