در طول تاریخ ورزش، ورزشکاران زیادی بوده اند که به صورت اجارهای برای پرچم کشوری غیر از کشور مادریشان به رقابت پرداختهاند. بعضی از آنها موفق بودهاند و بعضیها به سرنوشت خوبی دچار نشدهاند. چه در فوتبال و رشتههای توپی، چه در کشتی و وزنه برداری همیشه بازار این اتفاقات داغ بوده. مخصوصا برای خیلی از کشورهای عربی.
با این که قطعا اهداف مالی در این ماجرا برای بازیکنان و ورزشکاران مورد اهمیت است، اما نکته دیگری که که میتواند در این اتفاق دخیل باشد، گاهی زیاد بودن گزینههای ایده آل در یک کشور برای یک رشته ورزشی است که شرایط این اتفاق را فراهم میکند. مثل والیبالیستها یا فوتبالیستهای برزیلی که آن قدر سخت میتوانند خودشان را به تیمهای ملی این کشور برسانند که بعضا مهاجرت را ترجیح میدهند. ورزشکاری که در کشور خودش، به خاطر منابع انسانی فراوان درجه ۲ یا ۳ محسوب میشود، در کشور دیگری میتواند به یک بازیکن کلیدی و مهم تبدیل شود.
نکته دیگری که که میتواند در این ماجرا نقش داشته باشد، ظرفیتهای ضعیف کشور مبدا است. ضعفهای فنی برای یک رشته ورزشی در یک کشور باعث میشود یک ورزشکار حرفه ای، تمرین در شرایط ایده آل و تکنیکی را به ماندن در کشورش ترجیح دهد.
گاهی اوقات هم ورزشکاران در ماجراهای سیاسی دخیل میشوند و به بن بستهای به خصوصی بر میخورند.
تبدیل شدن به یک ورزشکار اجارهای اما، میتواند یه یک مسئله درام تبدیل شود. ورزشکاران زیادی بارها با پیراهن و پرچم کشور دیگری، به مصاف هم تیمی سابق خود رفتند و گاهی باعث شکستهای تلخ برای تیم وطنشان شدند. تک تک این اتفاقات در حافظه تاریخی ورزش ثبت شده و لحظات سخت و عجیبی را برای ورزشکار و مربیانش ایجاد کرده.
در سالهای اخیر، کشورهایی مثل قطر و مخصوصا بحرین به این رویکرد نگاه جدی تری داشته اند. کشورهایی که منابع انسانی کمی در یک رشته خاص دارند، یا به هر دلیل تربیت نیروی آماده در آن حوزه برایشان هزینه و زمان زیادی در بر دارد، ترجیح میدهند روی بازیکنهای دو تابعیتی و جذب آنها تمرکز کنند.
بازیکنانی که بعضا خوش نام و شناخته شده هستند میتوانند مثل یک برند برای یک تیم کم ظرفیت عمل کنند و سطح آن تیم را بالاتر بیاورند. البته ماجرا به این جا ختم نمیشود. بعضی از منتقدان، مخصوصا کارشناسان ورزشی قطری، معقتد هستند استفاده از بازیکنان دو تابعیتی برای ورزش یک کشور خوب نیست. آنها بر این عقیده هستند که استفاده از بازیکنان دو تابعیتی روحیه بازیکنان و ورزشکاران یک کشور را تضعیف میکند، بنابراین در آینده هم نمیتوان روی پرورش نیروی انسانی مناسب برای ورزش حساب باز کرد.
این نکته خیلی هم دور از ذهن نیست، سالیان درازی است که قطریها در همه رشتههای ورزشی شان با این سبک جلو میروند و انگار هیچ قصد و نیاز جدی برای کار کردن روی نیرویهای داخلی خود ندارند.
با این که فدراسیونهای جهانی رشتههای ورزشی، مثل فیفا و.. قوانین سخت گیرانهای را برای بازی بازیکنان دو تابعیتی ایجاد میکنند تا از زیاد شدن این پدیده تا حد امکان جلوگیری شود، اما باز هم قوانینی که در خود کشورها حاکم است گاهی کار را برای کشور مقصد آسانتر میکند.
از رشتههای ورزشی که بیشتر از بقیه با مسائل ورزشکاران دو تابعیتی روبه رو بوده اند میتوان به فوتبال، کشتی، وزنه برداری یا شطرنج اشاره کرد.
پدرو میگل پرتغالی، احمد فتحی منسی سودانی، کریم بوضیاف فرانسوی الجزایری، بسا الراوی عراقی... فقط تعدادی از بازیکنان دو تابعتی تیم ملی فوتبال قطر هستند. اگر به سابقه این تیم هم نگاهی بیندازیم باز هم نامهای فراوان و شاخصی مثل مثل رودریگو تاباتا را خواهیم دید.
رودریگو باربوسا تاباتا هافبک برزیلی تیم ملی قطر بود. تاباتا که سابقه بازی در سانتوس، غازی عینتاباسپور، بشیکتاش، الریان و السد را دارد موفق به دریافت تابعیت قطر در اوت ۲۰۱۵ شد؛ به همین دلیل او قابلیت بازی در تیم ملی فوتبال قطر را نیز پیدا کرد. این در شرایطی بود که پیش از آن او سالها برای تیمهای باشگاهی در لیگ قطر بازی میکرد.
علی قربانی هم مهاجم تیم فوتبال استقلال خوزستان بود که در حال حاضر برای تیم ملی فوتبال جمهوری آذربایجان بازی میکند.
ماجراهای بامزه جاسم کرار عراقی و علاقه کی روش به او، حواشیای که مبنی بر پیوستن او به تیم ملی ایران وجود داشت و صد البته هرگز اتفاق نیافتاد هم قطعا در یاد فوتبال دوستان هست.
حجت حقوردی نیز بازیکن فوتبال ایران بود که سابقه بازی در پست مدافع برای باشگاه فوتبال تراکتور در لیگ برتر خلیج فارس و تیم ملی امید را در کارنامه دارد. این بازیکن هم تابعیت آذربایجان را دریافت کرد و پس از آن برای این کشور پا به توپ شد. اولین بازی حق وردی برای تیم ملی آذربایجان مقابل تیم ملی پرتغال بود.
آن طرفتر در رشته شطرنج، علیرضا فیروزجا، استادبزرگ شطرنج از ماه ژوئیه ۲۰۲۱ با پرچم فرانسه در مسابقات بینالمللی شرکت کرد. شهریور ۱۳۹۸ بود که شایعاتی مبنی بر خروج علیرضا فیروزجا از ایران و گرفتن تابعیت فرانسه مطرح شد، تا این که در نهایت در دسامبر ۲۰۱۹ و پس از عدم اعزام تیم ملی ایران به مسابقات قهرمانی جهان او اعلام کرد که دیگر زیر نظر فدراسیون شطرنج ایران و با نام این کشور در مسابقات شرکت نمیکند. این در شرایطی بود که فیروزجا تا قبل از آن مطرح کرده بود علاقهای به تغیر تابعیت خود ندارد.
۳ دی ۱۳۹۸ فدراسیون بینالمللی شطرنج بهطور رسمی پرچم ایران را از مقابل نام فیروزجا برداشت و به جای آن پرچم فدراسیون بینالمللی شطرنج را قرار داد؛ تا از آن پس او با نام فدراسیون جهانی در مسابقات شرکت کند.
در وزنه برداری، فارس ابراهیم الباخ علی رغم اصالت مصریش تابعیت قطر را دریافت کرده است. او موفق شده در غیاب بزرگانی مانند سهراب مرادی، کیانوش رستمی و تیان تائو چینی مدالهای رنگارنگی را برای قطر به دست بیاورد.
جابر سالم هم، قهرمان بلغاری الاصل دسته سنگین وزن تیم ملی وزنه برداری قطر و حریف اصلی رضازاده بود. این ورزشکار هم در همان سالها علی رغم اصالت بغارستانی خود، تابعیت قطر را گرفت و برای پرچم این کشور وزنه زد.
در کشتی، ماگومد ابراگیم اف، رشید قربان اف، جبرئیل شاپیف سه کشتی گیر داغستانی الاصلی بودند که برای ازبکستان دوبنده پوشیدند. دیوید مودزمانشویلی گرجستانی نایب قهرمان المپیک و نفر سوم جهان در وزن ۱۲۵ کیلوگرم نیز دیگر کشتیگیر دوتابیعتی ازبکستانیها بود.
گئورگی ساکانالیدزه کشتی گیر عنوان دار گرجستانی در ترکیب قطر، آدام باتیروف کشتی گیر روسی الاصل در ترکیب بحرین و مسلم اولویف و ماگمود موسی یف کشتی گیران روسی الاصل در ترکیب قرقیزستان به میادین مختلف ورزشی رفتند.
نورسلیم سانایفاز قزاقستان نیز یکی دیگر از کشتی گیران روسی الاصلی بوده که بازی برای کشور دیگر را ترجیح داده است.
نکته قابل توجه درباره کشتی گیران دو تابعیتی این است که تعداد زیادی از این دوبنده پوشان روسی الاصل هستند. یعنی درست از کشوری که صاحب کشتی است. قطعا دلایلی مثل رقابت بالا و سخت، موجبات دوتابعیتی شدن این ورزشکاران را فراهم کرده است.
خیلی از ورزشکارانی که نامشان برده شد، سالیان دراز است که بازنشسته شده اند، اما ماجراهای بازیکنان دو تابعیتی در حال حاضر بیشتر از قبل در حال اوج گیری است. اگر یک زمانی فقط قطریها به انجام این کار معروف بودند، این روزهایی کشوری مثل چین هم پای خود را به عرصه داشتن ورزشکاران اجاره ای، علی رغم فراوانی نیروی انسانی گذاشته است. یا کشور بحرین که در همین مسابقات قهرمانی وزنه برداری آسیا گور میناسیان ارمنستانی را در اختیار داشت. ورزشکار شاخص در این رشته ورزشی که موفق شد دو مدال طلا برای بحرینیها به ارمغان بیاورد.
موضوع این دسته از ورزشکاران و تاثیری که میتوانند بر روی ورزش کشور مادری و مقصدی که تابعیتش را میگیرند بگذارند، قطعا پیچیده و قابل بررسی است. هر کدامشان با دلایل خاص خودشان این کار را میکنند و تاثیرات روانی و فنی مخصوص به خودشان را میگذارند. همان طور که سرنوشت هر کدامشان هم با دیگری متفاوت است. باید دید این تصمیم مبنی بر استفاده از ورزشکاران دو تابعیتی از سوی مسئولان ورزشی یک مملکت واقعا برای قهرمانی ورزش آن کشور موثر است یا این فقط یک پوشش بدنهای و سطحی ساده است و قرار نیست چیزی در درون تغیر پیدا کند؟ از همه مهم تر، باید دید کشورهایی که مدام در حال از دست دادن نیروهای انسانی خودشان هستند، چه کمبود و ضعفهایی داشته اند، یا از فراهم کردن چه شرایطی غافل بوده اند که ورزشکارنشان بازی برای یک پرچم دیگر را ترجیح داده اند. تصمیمات این چنینی از سوی ورزشکاران قطعا کار سادهای نیست و قطعا دلایل بزرگی پشت چنین انتخابهایی وجود دارد.
منبع: خبر آنلاین