بخش کشاورزی در چهارمحال و بختیاری بیشتر در بخشهای دامداری، باغبانی، زراعت و پرورش طیور رونق دارد.
مردم بختیاری در کنار طبیعت زاگرس، سدهها و سالیانی دراز است که سختیهایی فراوان را تاب میآورند. رمز امتداد زندگی در این منطقه در پناه کوههای بلند، چیزی جز صبوری و سختکوشی این مردم نیست؛ وضعیتی که در خود معناهایی از همدلی و همیاری را دارد و تاریخی از صبر و یاری را با دستهای پینهبسته و مهربان در یادها حک کرده است.
بیشتر بخوانید
در چنین تاریخی است که واژهها نیز از پیشینهای دیرسال برخوردارند و نماد فرهنگ مردم به شمار میآیند؛ واژههایی که از معنا سرریزند.
در فرهنگ بختیاری واژه همیاری معادل عیاری قدیم است؛ عیاری یا جوانمردی که از پیوندی اجتماعی در قدیم حکایت میکند.
هیاری، رسمی ماندگار از ایلی کهن به نام بختیاری است که ریشه در تاریخ این قوم دارد.
در بین کارهای مختلف کشاورزی، درو کردن محصول با بقیه تفاوت زیادی دارد چرا که برای جلوگیری از طولانی شدن زمان کار خصوصا در مناطق عشایری، هنگام درو نیروی کار زیادی مورد نیاز است بنابراین به درخواست صاحب مزرعه دیگران جمع شده و به کمک او میروند.
علاوه بر وجود سنن نیک و پسندیده در وجود بختیاری ها، از آنجا که نیروی کار مزدبگیر در روستاها و عشایر وجود ندارد تا در موقع لزوم از آنها استفاده شود، هیاری بهترین راه انجام کارهای سخت است.
در گذشته و در برخی موارد تنها با نظر بزرگ عشیره یا روستا، افراد به کمک دیگران میرفتند و این اطاعت از حرف بزرگترها، از سنتهای پسندیده در میان بختیاریها بود که کم کم در حال از بین رفتن است، اما در برخی از روستاها هنوز این رسم کهن پابرجاست.
رسم هیاری به نوعی از زندگی کهن اجتماعی در قوم بختیاری میگوید؛ با اینکه سال هاست که از این رسم کهن میگذرد و بیم این میرود که در پیچ و خم زندگی مدرن اجتماعی به تاریخ بپیوندد، اما این مردم بختیاری هستند که همیشگی این رسم کهن را که امروز به یک فرهنگ تبدیل شده است را میخواهند.
امروز اگر چه دوران درو با داس و برداشت محصولات کشاورزی به دست نیروی کار تمام شده و هیاری کمرنگتر از آنچه صدای هیاری را به گوش جهان برساند شده است، اما هنوز هم در چهارمحال و بختیاری برداشت گندم با داس و به رسم کهن هیاری برگزار میشود.
آقای قنبری عُدیوی نویسنده و پژوهشگر گفت: برزگر، کشاورز و دروگری است که به هنگام کار و موسم درو غم دوری از زن و فرزند و ایل و تبار خود را درقالب سرودههای جانسوز وپر مفهومی بنام برزگری یا باوه رو بیان میکند.
وی افزود: نابغههای سادهای وجود دارند که احساسات خود را بی تکلف با تشبیهات ساده به شکل آهنگها و ترانههای عامیانه بیان میکنند. گاهی به قدری ماهرانه از عهده این کار برمی آیند که اثر آنها جاودانی میشود.
قنبری اضافه کرد: میر مات همان بزرگ و امیر کشاورزان است که مدیر فعالیتهای درو جوانان و دیگران را عهده دار است. افراد را به تلاش و سرعت عمل فرا میخواند و آنها را ترغیب میکند تا با اتمام کار به خانواده خود بپیوندند.
وی ادامه داد: حرکت برزگران در یک خط افقی برای درو کردن یک قطعه معین از غله که به آن مات میگویند سبب میشود که اگر کسی کم کاری کند واز گروه عقب بماند شکست خورده و ضعف او نمایان میشود و به اصطلاح میگویند ماتی اوید یعنی مات شد یا شکست خورد؛ که این امر سبب نوعی رقابت برای جوانان واظهار توانایی ولیاقتهای پهلوانی است.
قنبری گفت: کسی که صدای خوبی دارد برای آهنگین کردن کار افراد را به تلاش بیشتر میخواند و دیار محبوب و ییلاق ایل را به یاد آنان میآورد.
وی افزود: محتوای اشعار برزگری بریاد کرد عشق، محبت ود وران خوش زندگی ایل است واز دیگر سوی سختیها و دشواری دوری از خانواده، گرمای سوزان قشلاق، حشرات آزاد دهنده وماروعقرب است.
قنبری اضافه کرد: اشعار از زبان عاشق، معشوق و گاهی از زبان مادر جوان و یا دامادی گفته میشود که نخستین بار در درو و برزگری سختیها را تحمل میکند.
بطور کلی قوم بختیاری برای بیشتر مراسمات، حالات روحی، و موقعیتهای خود نغمه و سرود دارند و شادی و دل تنگی هاشان را کلمه میکنند و زیر آواز میزنند تا با هم در این اتفاقها شریک شوند.
ترانههای برزگری یکی از همین انواع آواکارهاست که در موقعیتهای مختلف خوانده میشود، گاه همان حرف زدن معمول در بین کارگران مزرعه است:
میر مات جار ازِنه هُی پَر کلوری خوشه چین بافنه بُورد په مر تو کوری؟
جاهلی و کاملی مندن به مزارگه داد و بیداداِکنن نَمندیم به وارگه
که همان حرفهای معمول برزگران در مورد سختی کار یا دیگر مسائل کاریست. اما گاه برزگران به دیگر مسائل نیز در ترانه هایشان دل میدهند! برزگری که از معشوق خود دور است او به سردسیر و معشوق به گرمسیر و یا برعکس:
زهر مارُم با نون و گندم نُو یار خُم به گرمسیر ناشتا زنه دُو
زهر مارُم با نون و گندم و ماس یار خُم به گرمسیر ناشتا زَنه داس
گاه این گفتگوی عاشقانه هنگامی رخ میدهد که عاشق و معشوق دوش به دوش هم داس میکشند و در گوش هم ترانهها را پچ پچ میکنند:
زهر مارم با اُوی که تو یاری قَد تو باریکه تاب مشک نداری
گاه این ترانهها شکل دغدغه و نارضایتی دروگر را بیان میکند حالا میخواهد از ارباب باشد یا از اسبی که باب میل صاحبش نیست:
ملک میر مالِس ممیر دیم کالس فراوون برزگر تُم بس نریید! نه به مو چه تووون
رگ رگی رگ منار داک داره به تاراز مونه بور کُور میار به چنت کُنم ناز
یا
کَن کَن مالا دلم ره وا باسون مو چَندی وا سر زنم جا واگه هاسون
که باز در همین بلالها هم دغدغههای اجتماعی و عاطفی شان مشهود است:
کاشکی مُو بیدم ره دار قله تُل باج ره نه گِریدم، بوسی ز لُو گُل
کاشکی مُو بیدم مرغ مِنه هوشت اِ چیدم هیرده برنج زیر بال کُوشت
گاه این سرودها شکل شادی و جشن و عروسی به خود میگیرد و خواند میشود:
بیو بریمس بیو بریمس تا کُنار مام زرد دست و پامونه حنا رشته، پر پامون خار زرد
بیو بریمس بیو بریمس تا کنار حیدری دست و پامون حنا رشته اشکنیم انگشتری
یکی از پیرمردان کهن شهرستان کوهرنگ میگوید: در سالهای دور هیچ گونه امکانات ارتباط جمعی وجود نداشت و به ناچار در زمان اعلام کمک برای هیاری یکی از اهالی به پشت بام منزل یا بر برج قلعه میرفت و اعلام هیاری میکرد.
شهریار بابادی گفت: در هیاری سالهای پیش هر فردی که تاب و توان کار کردن داشت بدون هیچ مزدی در هیاری شرکت میکرد.
وی افزود: امروز اگر چه هیاری همچون سایر سنتهای کهن ایل بزرگ بختیاری کمرنگ شده است، اما معدود هیاریهای صورت گرفته نیز از طریق بلند گوی مساجد یا با تماس تلفنی صورت میگیرد.
وی که خودش را یکی از مردهای کار همیشه فعال در هیاری روستای خود میداند، میگوید: هیچ گاه برای هیاری رفتن عذر و بهانهای نداشتیم و اکنون نیز هرگاه هیاری بخواهند من مرد اول میدان هستم.
یک کارشناس روابط اجتماعی در مورد رسم هیاری میگوید: هیاری از قدیم در بین بختیاریها عامل مهم و تاثیر گذار در زندگی تیرهای و عشایری بوده است.
فاطمه علیمحمدی گفت: اگر امروزه نیز هیاری با روشهای نوین و برای زندگی نوین بکار گرفته شود علاوه بر تکمیل بنیه زندگی اجتماعی و تاثیر مثبت در تبادلات اجتماعی جوامع مختلف میتواند رونق اقتصادی را نیز در پی داشته باشد.
وی بیان کرد: زندگی عشایری و تیره و طایفهای جامعه امروز بختیاریها به دلیل داشتن چنین رسومات کهنی هنوز پابرجاست.
گزارش از افسانه احمدی فارسانی