۲۸ خرداد ۱۳۱۴ دولت فروغی در یک بخشنامه آمرانه که از تبعات سفر رضاشاه به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳ بود، مردم ایران را ملزم کرد که از کلاه پهلوی دست برداشته و کلاه شاپو استفاده کنند. طبق این بخشنامه اگر یک کارمند دولتی از این دستور اطاعت نمیکرد باید قید شغلش را میزد.
دو روز بعد نیز دولت بخشنامه دیگری ابلاغ کرد که طبق آن، مجالس ختم اموات فقط در مساجد معدودی که شهرداری اجازه میداد باید برگزار میشد و استعمال چای، قهوه، قلیان و سیگار نیز در این مجالس ممنوع اعلام شد.در این میان، مشهدیها پیشتاز اعتراض شدند. علما و روحانیون مشهد طی جلساتی تصمیم گرفتند با این حرکت مقابله کنند
فردای آن روز عده زیادی از مردم مشهد تظاهرات پرجمعیتی علیه اجباری شدن کلاه شاپو و یکسان سازی لباس برگزار کردند و به مسجد گوهرشاد آمدند. سران نظامی و انتظامی مشهد این بار بنا به دستور رضاخان با تجهیزات کامل و افراد فراوان در نقاط حساس مستقر شدند و تفنگ ها، سلاحهای خودکار و حتی توپها را به منظور سرکوب مردم به میدان آوردند.
پاسخ حکومت به این اعتراض آرام و مدنی مردم مشهد، کشتار معترضین بود. در حوالی ظهر مأمورین نظامی و انتظامی از هر سو به مردم هجوم آورده و در داخل مسجد به کشتار آنان پرداختند. که طبق گفته منابع تاریخی، حدود دو هزار نفر در این فاجعه ملی کشته و زخمی شدند.
قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در این زمینه گفت: از سوی رضاشاه خبر رسید که تجمعات در مسجد گوهرشاد را سرکوب کنید. از آنجایی که دوبار به افراد حاضر در مسجد اطلاع داده شد که مسجد را ترک کنید، جمعیت حاضر به ترک مسجد نشد. علما هم جلسه گذاشتند که جلوی قتل عام را بگیرند.
به گفته تبریزی، شب دستور داده شد که درب حرم را ببندید و ارتش وارد شد. تیراندازی شروع شد و تا نزدیکهای صبح این تیراندازی ادامه داشت. ماشینهای باری هم تدارک دیده بودند که اجساد را به گودالها انتقال دهند. در اسناد هم ذکر شده که در این بین افرادی بودند که زنده بودند و مرتب فریاد میزدند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران می گوید: این افراد را در گودالها دفن کردند و صبح هم محوطه حیات گوهرشاد را به دلیل خونآلود بودن شستوشو دادند. با این قتل عام اعتراض علما شروع شد و طبق اسناد ۳۷ نفر از علمای برجسته دستگیر، زندانی و تبعید شدند.