تقویم را که ورق بزنید خرداد ماه پر از حادثههای گوناگون پیش روی شما خودنمایی می کند، ۲۸ سال گذشته هم آخرین روزهای خرداد مشهد عزادار و سوگوار سالار شهیدان بود و حرم مطهر امام رضا(ع) هم به عنوان مرکز سوگواران حسینی، محفلی برای سبک بالی سوگواران و زائران بود.
ساعت دقیقا ۲۶ دقیقه از ۲ ظهر گذشته بود که تیک تاک بمبی شهر را برای ثانیهای در بهت و سکوت برد، هیچکس فکرش را هم نمیکرد که کسی بتواند و جرات کند ارض مقدس مشهد الرضا را به خون زائران و عزاداران آغشته کند.
زائران پس از بهت با کنار زدن غبار دود انفجار سعی داشتند بفهمند چه اتفاقی در صحن و سرای مقدس افتاده است، اما با دیدن پیکرهای سوخته و تکه تکه هر لحظه بر حیرانی شان افزوده میشد و چیزی جز فاجعه ای بزرگ پیش چشمشان نمیآمد.
بیشتر بخوانید
کربلایی دیگر آن هم در صحن و سرای یادگار سالار شهیدان اتفاق افتاده بود حالا پس از چندین قرن مردم مشهد شاهد کربلایی در دل شهر و در قلب ایران بودند.
شاهدان بعدها از کربلای مشهد گفتند و گفتند که تکه تکه جگر گوشه های ثامن الحجج همه جا را پوشانده بود، از پشت ترنج های ضریح تا گنبد الله وردی خان و سقف گنبد طلا..
آن ها شاهد بودند که قطرات خون دلدادگان امام رضا(ع) و جد او امام حسین(ع) شبکیه های ضریح را لمس کرده و طواف ناقص شان را کامل کردند.
در آن روز سخت و جان فرسا هر کس سعی داشت به سهم خود این فاجعه را به همگان نشان دهد و عکاسان خبری هم از کسانی بودند که به سرعت و پس از شنیدن صدا انفجار خود را به صحن حرم رساندند، عکسی از آن روز در مطبوعات و حالا در سایت ها دست به دست میشود که مظلومیت شهیدان این را حادثه را شهادت میدهد.
در این عکس مامور نیروی انتظامی کودکی سه ساله و خون آلود را بر روی دست خود گرفته بود و از مظلومیت او فریاد می زد، محمود براتی همان مامور نیروی انتظامی است که اکنون سال های بازنشستگی اش را می گذراند، او در خصوص این عکس میگوید: ۳۰ خرداد ۱۳۷۳ که مصادف با روز عاشورا بود، طبق برنامه همیشه عهدهدار امنیت هیئتهای مذهبی بودم، ساعت از ۱۴:۲۰ گذشته بود که داخل حرم ایستاده بودم و در حال کمک به زائران بودم، همه چیز آرام بود که ناگهان صدای مهیب انفجار بمب آمد، مردم وحشت زده و نگران از محل دور میشدند.
بیشتر بخوانید
براتی میگوید: بر حسب وظیفهام به طرف محل بمبگذاری رفتم تا به مردم و مجروحان کمک کنم از طرف ایوان طلا که وارد شدم صحنه های بسیار سخت و تلخی پیش روی من بود اما بودن عده ای که به مجروحان کمک میکردند و در آن شرایط کمک حال همدیگر بودند.
او می گوید: وضعیت خیلی بدی بود، در آن شلوغی اطرافم متوجه دختر بچه ای شدم که غرق در خون بود و خانمی او را به من سپرد تا شاید بتوانم آن بچه را به بیمارستانی برسانم، هیچ وقت از یادم نمیرود که وقتی آن دختر حدودا سه ساله را دیدم ضجه ای از دلم رها شد که انگار فرزند خودم را در آن وضع میدیم.
این بازنشسته نیروی انتظامی میگوید: فورا او را به سمت درمانگاه نزدیک حرم بردم، اما درمانگاه بسته بود. به ناچار دوباره به سمت صحن برگشتم، آن کودک در دستان من جان می سپرد ولی من هیچکاری از دستم بر نمیاد زمان خیلی طولانی می گذشت و پس مدتی این دختر بچه را که در دستان من جان سپرد را به آمبولانس سپردم تا به بیرون منتقل کند.
تنها خادم شهید کربلای مشهد الرضا(ع)
از هشت کشیک حرم آن روز عاشورا نوبت خادمان کشیک دوم حرم بود و حاج رحیم خوشگفتار تنها خادمی بود که در روز عاشورای مشهد نامه شهادتش امضا شد.
شهید خوش گفتار متولد سال۱۳۰۵ در شهر قم بود و برای زیارت و کار در نوجوانی راهی مشهد شده بود، آن زمان کارگر ساده نانوایی بود، ارادت ویژهاش به اهلبیت(ع) زبان زد عام و خاص بود و به گفته پسرش نماز اول وقتش هیچ وقت به تاخیر نمی افتاد.
پس از انفجار وضعیتی ویژه و عجیب در حرم مطهر و اطراف آنجا حکم فرما بود و این وضعیت باعث شد تا خادمان درهای صحنها را ببندند و جز مسئولان و نیروهای امدادی کسی اجازه ورود نداشته باشد همین باعث شد تا خانواده شهید نتوانند خبری از پدرشان بگیرند.
پسر این شهید بزرگوار از پس از حادثه در حرم مطهر رضوی میگوید: خودم را در آن شلوغی خیابان به ورودی حرم رساندم. همهجا را بسته بودند و اجازه ورود نمیدادند. چند خادم را که از دوستان پدرم بودند، شناختم و جویای حال پدرم شدم آنها همان لحظه به من گفتند چون پدرم در روضه منوره بود، شهید شده است.
حادثه تلخ عاشورای سال ۱۳۷۳ در مطبوعات و از زبان شاهدان
عصر آن روز خبرنگاران از مطبوعات مختلف راهی حرم مطهر و بیمارستان های اطراف برای جویا شدن حال مجروحان حادثه شدند، در این میان خبرنگار روزنامه کیهان با تعدادی از مجروحان حادثه به گفتوگو پرداخت.
یکی از مجروحین به نام رسول تبرک از خدام حرم گفت: «در حالیکه پشت بام حرم بودیم ناگهان صدای انفجار مهیبی را شنیدیم و پس از لحظاتی متوجه شدم از سر و صورتم خون جاری شده است».
اصغر پریشان ۲۵ ساله که از کرمان برای زیارت مشهد آمده و بر اثر انفجار بمب از ناحیه پا و سر مجروح گردیده، شدت انفجار را وحشتناک و بیسابقه ذکر کرد و گفت: «دشمنان اسلام خیلی بیشرف هستند که در کنار مرقد امام رضا (ع) اقدام به بمبگذاری میکنند».
یکی از شاهدان حادثه نیز گفت: «در حالیکه سرگرم نیایش بودم، ناگهان صدای انفجار مهیبی که محوطه داخل حرم را به لرزه درآورد شنیدم و سپس صدای ناله و ضجه زنان و کودکان بلند شد». او عوامل این جنایت هولناک را نوکران جیرهخوار استکبار و منافقین کرد.
محمد داوودی که زمان انفجار در منتهیالیه روضه منوره مشغول نماز بود گفت: «پس از شنیدن صدای مهیبی شاهد بودم که جمعی از زائران در خون خود غلطیدند و فریاد یا حسین و یا امام رضا به یکباره در فضا پیچید».
جواد حقیقی که از شیراز برای زیارت مرقد مطهر امام رضا علیهالسلام به مشهد آمده است گفت: «اکثر شهدای این واقعه در حین نماز جان خود را از دست دادند».
او گفت: «به دنبال این حادثه تعداد زیادی قرآن، کتابهای دعا و زیارتنامه آغشته به خون در روضه منوره پراکنده بود».
محمد مجاب استاد دانشگاه از مجروحین حادثه که در بیمارستان قائم مشهد بستری است گفت: «از وضعیت فرزند پنج ساله خود که در زمان انفجار بمب وی را همراهی میکرده بیخبر است».
او که اهل یزد است از مسئولین خواست به طور جدی مساله شناسایی عوامل این حادثه هولناک را دنبال کند و آنها را به مجازات برسانند و گفت: «نمیتوانم صحنههای هولناک جنایت امروز را تشریح کنم».
زینب صابری اهل ساری که پسرش در این واقعه به شهادت رسیده و شوهرش نیز زخمی شده است معتقد است «منافقین بار دیگر با این جنایت آشکارا اعلام کردند که پیرو یزید و شمر و سایر دشمنان اسلام هستند».
مهدی الماسی اهل نیشابور که به شدت از ناحیه سر آسیب دیده است گفت: «اینگونه وقایع نتیجه حمایت امریکا از گروههای تروریستی است». وی ادامه داد: «آمریکا و گروههای وابسته به آن تصور میکنند که میتوانند ملت ایران را از ادامه راه امام حسین (ع) در روز عاشورا بازدارند، اما این اقدامات تروریستی و مظلومیت و حقانیت مردم ما را مشخصتر میکند».
زیبا دلارام زن ۵۰ ساله زابلی از مجروحین این جنایت ددمنشانه که به همراه دختر و داماد خود برای زیارت و شرکت در مراسم عزاداری عاشورا به مشهد سفر کرده در حالی مجروح جنایات منافقین شد که مشغول قرائت و زیارت امام رضا (ع) بود.
او که از ناحیه سر و کتف مجروح شده است گفت: «ای کاش میمردم و شاهد بیحرمتی به ساحت مقدس و حرم امام معصوم (ع) نبودم».
مجید صفایی کودک هشت ساله مشهدی از دیگر مصدوم این جنایت دشمنان معنویت است که از ناحیه صورت و سینه مجروح شده . پدر مجید گفت: «هنگام انفجار من مشغول نماز بودم پسرم در کنار من نشسته بود».
چهارده سال پس از اتفاق انفجار حرم نشریه امتداد در تیرماه ۱۳۸۷ در مصاحبهای با سرتیم حفاظت و خنثیسازی بمب سپاه پاسداران مشهد در آن ایام بوده است انجام داد.
او گفت که هدف منافقان تخریب گنبد بوده است؛ «وقتی رسیدیم، شهدا را جمع کرده بودند. در قسمت بالای سر حضرت(ع)، کنار ستون سمت راست، آثار شعله انفجار دیده میشد. هدف منافقان این بود که یکی از پایهها را بزنند تا گنبد پایین بیاید که فقط عنایت خود امام(ع) بود که این اتفاق نیفتاد. اگر گنبد فرو میریخت، خسارات وحشتناکی به بار میآمد.»
روزنامه خراسان نیز در تاریخ اول مهرماه به جمع شاهدان این حادثه رفت و با بعضی از آنها مصاحبهای انجام داد.
در این مطلب آمده بود:«قرهداغی یکی از مجروحین شدید این حادثه که از ناحیه صورت و شکم شدیدا مورد اصابت ترکشهای انفجار قرار گرفته بود، میگوید:داشتم نماز میخواندم رکعت دوم پس از سجده؛ تا بلند شدم ناگهان احساس کردم از زمین جدا شدهام به طوری که با شدت به دیوار مجاور ضریح مطهر اصابت کردم . من دیدم که چطور بدنهای متلاشی کودکان بر در و دیوار حرم مطهر چسبیده بود. این سعادتی است برای یک شیعه که در حرم امام هشتم(ع) و در روز عاشورا به شهادت برسد، اما توقع ما از مسئولان آن است که با دستگیری و شناسایی عوامل این حادثه هولناک و مجازات آنها، انتقام خون مظلومان را بگیرند...
در جمع مجروحان زنی را دیدم که شوهرش شهید شده بود، فرزندش تکهتکه شده بود و خود نیز از ناحیه سر و صورت آسیب دیده بود به طوری که صحبت کردن حکم شکنجه را برای او داشت.
او میگوید: ما در شمال برنج میکاریم، آرزویمان دیدار آقا بود که نصیب شد اما هیچوقت فکر نمیکردیم که این گونه بشود، من مطمئن هستم که اینان از نسل یزید و شمر هستند.»
«منافقین انفجار بمب در حرم مطهر امام رضا (ع) را به عهده گرفتند» این تیتر روزنامه ها پس از حادثه در حرم مطهر رضوی بود.
روزنامه کیهان مینویسد به گزارش خبرنگار ما یک تلفنکننده ناشناس که خود را سخنگوی گروهک تروریستی منافقین معرفی میکرد در تماس با دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی مشهد مسئولیت انفجار بمب در حرم مطهر حضرت رضا علیهالسلام را به عهده گرفت.
تلفن کننده که با لحن تند و ناسزاگویی ادعاهای خود را مطرح میکرد گفت: این انفجار به انتقام خون آنچه او شهدای ۳۰ خرداد اعلام میکرد بوده است.
او مدعی شد عوامل دیگری نیز در روزهای آینده علیه منافع رژیم نظام جمهوری اسلامی انجام خواهد داد. این تلفن کننده با پرخاش و ناسزاگویی به مسئولین تلفن را قطع کرده است.
خبرهای چاپ شده از ۲۵ سالِ پیش مشهد، حکایت بمب گذاری در حرم را اینگونه بیان میکند که بمب را کسی با عنوان مهدی نحوی با کمک چند نفر از همکارانش به پای ضریح رساند و باعث فاجعه شد.
در لحظات اولیه انفجار علیرضا رحمانی به عنوان یکی عاملان حادثه حرم شناسایی و تحت تعقیب قرار گرفت و پس از چند روز بازداشت میشود او پس از چهار روز سکوت بالاخره در اظهاراتش از مهدی نحوی به عنوان سرتیم عملیات میگوید و همین اطلاعات و تصویر چهره نگاری او باعث میشود تا پس از بیست و چهار روز از پخش شدن تصویر چهره نگاری عامل شماره یک بمب گذاری حرم در تهران دستگیر شود.
یازدهم مرداد همان سال یک مصاحبه تلویزیونی از مهدی نحوی در رسانه ملی پخش شد در حالی که او روی تخت بیمارستان بود و تنها حرفش این بود که «به دستور سازمان منافقین این کار را انجام دادم و هیچ حرف دیگری ندارم.» او بعد از این اعتراف بر اثر جراحات وارده در بیمارستان جان میسپارد.
روزنامه کیهان در ادامه گزارش خود آورده است: پیکرهای پاک شهدای جنایت حرم مطهر حضرت رضا (ع) فردا چهارشنبه در مشهد تشییع خواهد شد.
به دنبال انفجار بمب در بارگاه هشتمین پیشوای شیعیان جهان که به شهادت مظلومانه بیست و شش تن از عزاداران حسینی منجر شد، رهبران، شخصیتها، سازمانها، گروهها و مسلمانان در دیگر کشورهای مسلمان و غیرمسلمان جهان با ارسال بیانیهها و تلگرافهای تسلیت به محضر مقدس مقام معظم رهبری و رئیسحمهوری، تاسف، تالم و انزجار خود را از این اقدام سبعانه منافقین جنایتکار اعلام کردند و خواستار اشد مجازات برای عاملین این عمل تروریستی و ضد انسانی شدند.
گزارشی از فاطمه بک زاده
لعنت به مسعود ومریم رجوی