ایران بهلحاظ موقعیت جغرافیایی در یک محیط خشک و نیمهخشک قرار گرفته و منابع آب محدودی دارد. باید پذیرفت که مشکل کشورمان خشکسالی نیست و منابع آبی محدود است و این ما هستیم که باید بهجای تقابل با این وضعیت، خود را با شرایط اقلیمی و محدودیتهای آب سازگار کنیم. نباید به بارانی که در برخی مقاطع تقریبا مناسب میبارد، دلخوش باشیم و در مواقعی که با کاهش میزان بارش مواجه میشویم زانوی غم بغل بگیریم؛ کمااینکه میتوانیم با مدیریت صحیح آب و ذخیره اصولی آن در زیر زمین و کشت محصولات کمآببر و متناسب با اقلیم منطقه به استقبال این شرایط برویم. متاسفانه طی دهههای اخیر دولتها با انجام اقدامات به اصطلاح توسعهای و بدون توجه به محدودیتهای منابع آب، محیطزیست کشور را با بحران شدید آبی مواجه کردهاند.
هرچند که بسیاری هم رشد جمعیت و به تبع آن افزایش مصرف آب شرب، کشاورزی و صنعت را بهعنوان عوامل اصلی بروز بحران کمبود آب معرفی میکنند، اما بررسیها نشان میدهد کشورهای دیگر منطقه که تقریبا شرایط اقلیمی مشابه و شاید بدتری نسبتبه ما دارند، با انجام اقدامات و برنامهریزی دقیق کارشناسی و سیاستگذاری درست، همزمان با توسعه، مشکلات کمآبی خود را مدیریت کردهاند. مطابق بررسیها براساس آمارها و شاخصهای بینالمللی هر کشوری که بیش از ۴۰درصد منابع تجدیدپذیر خود را مصرف کند با بحران کمآبی مواجه میشود. ما بیش از ۷۲درصد منابع آب تجدیدپذیر خود را مصرف کردهایم و این موضوع نشاندهنده حکمرانی غلط در زمینه آب است و بحران تامین آب که تا همین دو دهه اخیر بهعنوان دومین بحران پیش روی کشور مطرح بود. امروزه به بحران اصلی کشور تبدیل شده است و اعتراضات پراکندهای که بهویژه در یکی، دو سال اخیر در استانهای اصفهان، خوزستان، یزد و ... رخ داده، تایید همین مطلب است.
همچنین به گفته محسنی بندپی، استاد دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی و استاندار سابق تهران سال۲۰۴۰ ایران جزء پرتنشترین مناطق دنیا با تنش آبی بالای ۸۰درصد خواهد بود. منابع آبی کمتر از ۹۰میلیارد متر مکعب و سرانه آب تجدیدپذیر کمتر از ۱۰۰۰مترمکعب است.
همزمان با این شرایط، یک کارشناس صنعت آب از افزایش ۱۲درصدی مصرف آب در تهران نسبتبه مدت مشابه سال گذشته خبر داده است!
علی سیدزاده گفته که میانگین میزان مصرف روزانه حدود سهمیلیون تا سهمیلیون و ۵۰۰ هزار مترمکعب است. در تاریخ ۱۶خرداد ۱۴۰۱، این رقم سهمیلیون و ۵۴۳هزار مترمکعب بوده است. این میزان نسبتبه مدت مشابه سال گذشته ۱۲درصد افزایش داشته است.
کارشناس صنعت آب اضافه کرد: آب شرب استان تهران از پنج سد امیرکبیر، طالقان، لتیان، لار و ماملو تامین میشود و میزان بارندگی در بهار امسال ۱۸۰میلیمتر است که این میزان در مدت مشابه سال گذشته ۲۲۶میلیمتر بوده است. وضعیت ذخایر سدهای پنجگانه استان تهران، درحالحاضر حدود ۶۳۰میلیون مترمکعب است که در سال گذشته این رقم بیش از ۸۰۰میلیون مترمکعب بوده است.
سیدزاده تاکید کرد: با شروع فصل گرما و افزایش دما، مصرف رو به افزایش میگذارد و این افزایش به عوامل گوناگون مثل دما و رشد جمعیت بستگی دارد.
با نگاهی به آمار و ارقام نگرانکننده نزولات جوی در سال آبی ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ و میزان ذخایر آب سدهای اصلی کشور بهویژه سدهای استانهای دچار تنش آبی کشور اعم از تهران، خوزستان، اصفهان و خراسان متوجه میشویم که دیگر با این شیوه سیاستگذاری که طی سالها انجام شده، قادر به مقابله با بحرانهای اجتماعی و سیاسی نیستیم و لازم است بهسرعت با تغییر پارادایم و با بهرهگیری از همه ظرفیتهای ملی اعم از بخش خصوصی، دانشگاهها و خبرگان علمی، جوامع محلی و به دور از نگاه سیاسی و حزبی برای مقابله جدی با بحران پیش رو آماده شویم.
بیشتربخوانید
«حسین هاشمی»، کارشناس حوزه آب دراینباره میگوید: منطقه ما خشک و نیمهخشک است و نوسانات آبی زیادی را در طول سالها تجربه کرده است. یک سال بارش زیادی دارد و سال بعد با کمبود بارش مواجه میشود. این شرایط را کشورهای دیگر نیز دارند، اما توانستهاند مدیریت کنند. کمااینکه ظرف همین چند سال اخیر شاهد اقداماتی همچون ایجاد سازههای عظیم روی رودخانههای مرزی در بعضی کشورها هستیم که از ورود آب به کشور مجاور جلوگیری کرده است تا بتوانند با استفاده از این حربه ضمن استفاده تمام و کمال از منابع آب موجود خود در مسیر توسعه، از این ظرفیت برای امتیازگیریهای سیاسی نیز استفاده کنند.
او ادامه میدهد: در همین ارتباط میتوان به اقدامات کشور ترکیه در ایجاد سازههای عظیم و جلوگیری از ورود آب به دجله و فرات و ... اشاره کرد که تبعات این اقدام را امروزه در کشور خودمان، عراق، سوریه و... مشاهده میکنیم که علاوهبر نابودی مزارع کشاورزی این کشورها موجبات ایجاد ریزگردهای بسیار شدید در این کشورها شده است یا میتوان به عدم همکاری طالبان در حقآبه سیستان در ایران اشاره کرد.
تغییر اقلیم مختص یک یا دو کشور یا فقط کشور ما نیست و تقریبا همه کشورهای دنیا با این مشکل مواجه هستند و خاورمیانه و آفریقا بهدلیل ویژگی منطقهای، خیلی بیشتر از دیگر مناطق دنیا از این شرایط تاثیر گرفتهاند، در نتیجه آینده متعلق به کشورهایی است که خود را برای سازگاری با شرایط جدید مهیا کردهاند. هاشمی دراینباره میگوید: تغییر اقلیم بحث واقعی که وجود دارد و دادههای جمعآوریشده این موضوع را تایید میکنند، اما این موضوع فقط مختص ایران نیست. کشورها با اقداماتی توانستهاند اثرات تغییر اقلیم را کاهش داده و از اتفاقات منفی آن، بهرهبرداری مثبت کنند.
او اضافه میکند: برای مثال با تغییر الگوی کشت توانستهاند علاوه بر تامین نیازهای خود یا صادرکننده فناوری تغییر الگوی کشت باشند یا صادرکننده محصولات تولیدشده با آب کم و برای کشور خود ارزش افزوده زیادی به ارمغان بیاورند، اما این اتفاق در کشور ما عملیاتی نشده و اگر راهحلی برای آن در نظر گرفته نشود، زیست در برخی از استانهای کشور همچون سیستانوبلوچستان و خوزستان با مشکل مواجه خواهد شد.
هاشمی تاکید میکند: این درحالی است که بین نهادهای متولی آب در کشور شامل وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت محیطزیست هم هیچ هماهنگی و همکاری درستی وجود ندارد؛ بهطوریکه وزارت نیرو به جای مدیریت عرضه آب صرفا عرضه آب را بهعهده دارد.
از طرفی وزارت جهاد کشاورزی بهجای مدیریت مصرف آب، براساس اسناد بالادستی صرفا وظیفه تولید موادغذایی و به اصطلاح «خودکفایی محصولات کشاورزی» را بهعهده دارد و صرفا متقاضی آب است و در طرف مقابل این دو وزارتخانه، سازمان حفاظت محیطزیستی داریم که مسوول نگهداشت و پاسداشت محیطزیست و منابع طبیعی است، ولی بهدلیل ساختار بسیار ضعیف و شکننده در مقابل تصمیمهای این دو وزارتخانه عریض و طویل و قدرتمند بههیچوجه قدرت بازدارندگی ندارند و به ماشین امضای طرحهای بهشدت غیرتوسعهای و مخرب منابع آب و ... تبدیل شده و به حاشیه رفته است.
فراموشی، ضرورت تغییر الگوی کاشت
تغییر الگوی کشت موضوعی است که از مدتها پیش در دستورکار متولیان بخش آب قرار گرفته است، ولی متاسفانه در مقاطعی و به محض بارش نسبتا مناسب به فراموشی سپرده شده است؛ بهطوریکه امروزه به یک شوخی و مزاح تبدیل شده است. هرچند که با توجه به شرایط اقلیمی، گریزی از آن نیست و دیر یا زود که صدالبته همین امروز هم دیر است باید این کار بهطور جدی در دستورکار همه مسوولان و مردم قرار گیرد.
هاشمی درباره به سرانجام نرسیدن تغییر الگوی کاشت میگوید: مثل خیلی از اقدامات، مسوولان باید بدانند با دستور دادن، مساله و چالشی حل نمیشود. سالهاست ممنوعیت کشت برنج بهجز در شهرهای شمالی را ابلاغ میکنند، اما چرا کسی تبعیت نمیکند؟
چرا مردم به دستورات مسوولان وقعی نمینهند؟ اگر حتی بحث اعتماد هم نباشد، کسی از کشاورزان سوال پرسیده که چرا در اوج کمآبی برنج میکارید؟ چرا گزارشهای مستدلی درباره این تبعیت نکردن از قانون تهیه نمیشود تا یک اقدام بینتیجه سالها و بارها تکرار نشود؟
او تاکید میکند: تغییر الگوی کشت بههیچوجه بهصورت دستوری قابل انجام نیست و نیاز به بسترسازی دارد که مهمترین آن اعتمادسازی بین مسوولان و کشاورزان است، در مرحله بعدی باید پذیرفت که کشاورز طی سالها و با توجه به شرایط اقتصادی و معیشتی به سمت کشت محصولاتی رفته است که هم بازار مناسب و هم درآمد و سود تضمینشدهای داشته و هم دانش و تجربه آن را به دست آورده، اما این محصول تولیدی بسیار آببر است؛ لذا این موارد هم به عدم همکاری کشاورز با تغییر الگوی کشت دامن میزند.
این کارشناس حوزه آب میگوید: از سویی دیگر، حتی در صورت همکاری و مشارکت کشاورز با تغییر الگوی کشت، باید دولتها برای مدتزمان انجام تغییر الگوی کشت تا سودآوری محصول جدید بستههای حمایتی مالی و بیمهای برای کشاورزان اعمال کنند که مستلزم تخصیص اعتبار زیادی است و تجربه ثابت کرده که دولتها علیرغم قبول این مشوقها و حمایتها که فقط روی کاغذ آورده میشود، به دلیل مشکلات اقتصادی و تامین هزینههای سرسامآور جاری به تعهدات خود عمل نمیکنند و درنهایت آموزش به کشاورزان که جزو اقدامات اساسی و لازمه تغییر الگوی کشت و مورد مهمی است.
سال آبی جاری و کاهش شدید بارندگی بهویژه در مناطق تنشزا و وضعیت بد ذخایر سدهای کشور از طرفی و افزایش بیسابقه گرما در ابتدای سال۱۴۰۱ و پیشبینی ماندگاری آن طی ماههای آینده از طرف دیگر موجبات افزایش مصرف آب در بخش کشاورزی، صنعت و شرب را بهدنبال خواهد داشت و زنگ خطر جدی است که به صدا درآمده و لازم است که برای جلوگیری از تبعات سیاسی و امنیتی ضمن انجام اقدامات اساسی در زمینه صرفهجویی در مصرف آب در بخشهای مختلف در یک محیط تعاملی بین مسوولان و مردم به استقبال این شرایط برویم.
منبع: صبح نو