فرود روی ماه توسط آمریکا یک شاهکار تاریخی بود که در تابستان ۱۹۶۹ اتفاق افتاد. نیل آرمسترانگ و باز آلدرین اولین افرادی بودند که از طریق ناسا روی ماه قدم گذاشتند. خبر این نقطه عطف فضایی که نتیجه سالها تلاش سخت بود، به سرعت در بین میلیونها آمریکایی و مردم در سراسر جهان پخش شد. با وجود واکنشهای مختلف به این اتفاق، یک نفر وجود داشت که نمیتوانست فرود روی ماه را باور کند.
به نقل از slash gear، به گفته دختر این شخص وندی، بیل کیسینگ در سالهای قبل از مأموریت آپولو ۱۱ به عنوان نویسنده فنی و رئیس انتشارات فنی برای شرکت Rocketdyne کار میکرد. او در سال ۱۹۶۳ شرکت را ترک کرد و سبک زندگی غیر انطباقگرایانهتری را در حاشیه جامعه آغاز کرد و اعتماد او به دولت و بیشتر جنبههای دنیای مدرن، ضعیف شد. سالها پس از فرود بر ماه، او کتابی را نوشت که همه چیز را آغاز کرد: «ما هرگز به ماه نرفتیم: کلاهبرداری سی میلیارد دلاری آمریکا». این کار مورد توجه بسیاری از افراد همفکر دیگر قرار گرفت و آنچه را که امروزه به عنوان توطئه فرود روی ماه میشناسیم، آغاز کرد.
پس از اینکه بیل کیسینگ کار خود را در Rocketdyne ترک کرد، در نهایت به چیزی شبیه یک ولگرد تبدیل شد، ابتدا خانهاش را فروخت، سپس یک تریلر خرید تا خانوادهاش را به سفری بیپایان ببرد. پس از مدتی کوتاهی او نیز خانواده خود را ترک کرد و به زندگی در جاده ادامه داد. کیسینگ قبل از هر چیز یک نویسنده بود و آثاری منتشر کرد که به دیگران آموزش میداد چگونه میتوانند زندگی مشابه زندگی او داشته باشند. با این حال، در نوشتههای بعدی او لحنی ضد وضعیت موجود وجود داشت که در نهایت جای خود را به ذهنیت توطئهآمیز داد.
در ابتدا، ایده نوشتن کتابی در مورد چگونگی تقلبی بودن فرود روی ماه یک اثر طنز بود. این موضوع با شرکت انتشاراتی که با او قرارداد بسته بود توافق شد. با این حال، وقتی کیسینگ شروع به نوشتن کتاب کرد، شواهد او را متقاعد کرد تا اینکه احساس کرد آنچه مینویسد حقیقت است، او سپس این موضوع را در سال ۱۹۷۵ در مصاحبهای با مطبوعات آزاد لس آنجلس توضیح داد که معتقد است احتمال فرود روی ماه در حدود ۰.۰۱۷ ٪ است، اگرچه او هرگز فاش نمیکند که این رقم از کجا آمده است. او از اسناد و زمان کارش در Rocketdyne برای پیشبرد بیشتر توطئه خود استفاده کرد. او همچنین توطئه خود را در مورد آنچه که فکر میکرد در واقع برای ایجاد فرود روی ماه اتفاق افتاده است، پیشنهاد داد. کیسینگ با استفاده از یک مجموعه فیلم زیرزمینی و همچنین جلوههای ویژه و ترفندهای دوربین، معتقد بود که دولت به سادگی تمام فیلمها را ساخته است.
همان طور که گالوپ توضیح داد، حتی قبل از اینکه ایده بیل کیسینگ با کتابش منتشر شود، بی اعتمادی به دولت در میان جمعیت ایالات متحده پس از رسوایی واترگیت سخت بود. با وجود شواهد قطعی مبنی بر اینکه صاحبان قدرت میتوانند مانند دولت نیکسون به مردم دروغ بگویند، مردم نسبت به کل دولت احساس ناراحتی کردند. هنگامی که بیل کیسینگ در سال ۱۹۷۶ "ما هرگز به ماه نرفتیم" را منتشر کرد، بسیاری از مردم آماده بودند تا به ایدههای او اعتقاد پیدا کنند که به سرعت این تفکر از کنترل خارج شد.
در سال ۲۰۰۱، فاکس، کیسینگ را وارد برنامهای کرد و آن را پخش کرد به نام "تئوری توطئه: آیا ما بر روی ماه فرود آمدیم؟ " در این مدت، فاکس کیسینگ را به عنوان یک محقق حقهبازی ماه توصیف کرد و استدلالهایی که او ارائه کرد هرگز به چالش کشیده نشد. این امر تئوریهای او را حتی بیشتر به آگاهی عمومی رساند و این باور را تداوم بخشید که فرود روی ماه یک فریب است. بسیاری از مردم شروع به پخش کردن اطلاعات نادرست از خود کردند و ادعا کردند که استنلی کوبریک کارگردان فیلمهای فرود روی ماه بوده است، برخی از رویدادها در این فیلم با فیزیک مطابقت ندارد و ناسا به عنوان یک کل در حال تغذیه دروغهای جامعه است. بی اعتمادی به ناسا در حال حاضر موضوعی رایج در بسیاری از توطئههای علمی محور دیگر، مانند نظریه زمین مسطح است.
بیشتر بخوانید
اگرچه توطئه فرود بر ماه اکنون در مقایسه با آسیبی که توسط گروههای ضد واکس و QAnon وارد میشود کمرنگ است، مطمئناً این یکی از اولین نمونههای اطلاعات غلط گسترده است که زمینه ساز توطئههای پارانوئیدی مشابه در آینده شد.