حمیدرضا شکارسری گفت: از اصطلاح خوب یا بد، یهتر یا بدتر، جلو یا عقب برای شعر استفاده نمیکنم و با این مسئله موافق نیستم. اگر چه شعر آیینه تمام نمای جامعه نیست، شعر آیینه تمام نمای سیاست نیست. شعر آیینه تمام نمای اقتصاد نیست، اما از آنها متاثر میشود. شاعر با عوامل برون متنی مانند متن درگیر است و رابطه دو گانهای میان این دو برقرار میشود. از این رو میان شعر و اثر هنری با عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و فرهنگی با عنوان عوامل فرامتنی یاد میشود. از این منظر عوامل برون متنی بر متن غلبه دارد. برای همین محتوای شاعرانه و فرمهای شاعرانه را در آثار امروز نمیبینیم.
بنابه گفته شاعر آنقدر عوامل برون متنی مانند مسائل اجتماعی، اقتصادی و نبود ثبات فرهنگی افزایش یافته است که توجه شاعران از فرم و دغدغههای فرمی به سمت محتوای شعر رفته است. برعکس دهههای ۴۰ و ۷۰ که با غلبه دغدغههای فرمی در شعر مواجه بودیم. به گمانم این وضعیت ادامه داشته باشد. هیچ ثباتی در مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی وجود ندارد. تاحدی این مسائل در شعر غلبه دارد که فرصتی برای تفکر درباره شعر باقی نمانده است. شاعران به جای داشتن دغدغههای فرمی و شکل بیشتر به محتوا، مضامین و تصاویر اجتماعی، سیاسی و اجتماعی توجه خواهند کرد و این مسائل جایی برای پرداختن به فرم باقی نمیگذارد.
یک جورهایی مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که فرامتن هستند با متن ارتباط دارند، از این رو نمیتوان از شعر باعنوان بهتر و بدتر یاد کرد. شعر در تعامل میان متن و فرامتن شکل میگیرد. یک بستر فرهنگی در کار ما محسوب میشود که شعر با نگاه به آن خلق میشود. به عبارت دیگر شعر در بستر اجتماع، فرهنگ، سیاست و اقتصاد رخ میدهد.
وی میگوید: با توجه به افقی که از مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی چه در کشور چه سطح جهان میبینیم بوی بهبود از اوضاع جهان نمیرسد. از این رو به نظر میرسد، تغییری در غلبه فرامتن بر متن در شعر ایجاد نشود و همین موضوع ادامه داشته باشد.