نوروز و تعطیلیهایش که فرا میرسد، فرصتی دست میدهد تا کتاب بخوانیم، فیلم ببینیم و با خانواده معاشرت بیشتر داشته باشیم. کتابهایی که میخوانیم میتوانند در ژانرهای مختلف باشند؛ از داستانی و رمان ادبی اجتماعی گرفته تا کتابهای دفاع مقدسی.
ما به بهانه نوروز ۱۴۰۱ و فرصتی که پیش روست، در گزارشی کوتاه به معرفی کتابهایی پرداخته ایم که هر یک از زاویهای هشت سال دفاع مقدس ما را روایت کرده اند؛ روایتهایی که هر یک میتوانند در تحقق جهاد تبیین مورد تاکید رهبری موثر باشند تا نسل جدید با خواندن آنها شمایی بهتر از آنچه در سالهای جنگ تحمیلی بر کشور گذشت، به دست آورد.
در ادامه به اختصار با این آثار دفاع مقدسی آشنا شوید:
«دا» اثر «سیده زهرا حسینی»
دا، کتابی که به چاپ صد و پنجاهم رسید و به یکی از پرفروشترین کتابهای ایران تبدیل شد. ماجرای کتاب دا، روایت زنی کُرد و عربزبان خرمشهری از جنگ ایران و عراق است. روایتی از لایههای پنهان جنگ. کتاب دا روایت مدافعان بومی خرمشهری است. در این کتاب سیده زهرا حسینی با جزئیات فراوان زندگی خود و خانوادهاش را روایت کرده است. زهرا حسینی حتی روابط عاطفی و دراماتیکی را که در بستر جنگ تجربه کرده در این کتاب آورده است. خانوادهای که پیش از جنگ ایران و عراق، تجربه زندگی در بصره و اخراج از خاک عراق را هم پشت سر گذرانده است.
دا تا کنون به زبانهای انگلیسی، عربی، اردو، ترکی استانبولی و اسپانیولی ترجمه شده است. نسخه عربی آن زیر نظر سید حسن نصرالله ترجمه شده است.
«یادت باشد» به روایت همسر شهید «حمید سیاهکلی مرادی»
کتاب یادت باشد، کتابی زیبا دربارهی زندگی یکی از شهیدان مدافع حرم، حمید سیاهکلی مرادی است که در سن ۲۶ سالگی شهید شد. همسر او، فرزانه روایتی جذاب و خواندنی از زندگیشان ارائه داده است. فرزانه کتاب را از کمی پیش از آغاز زندگی مشترکشان نوشته است. یعنی زمانی که برای کنکور درس میخوانده و اصلا به فکر ازدواج کردن با هیچکس نبوده است. اما ماجراهای جالب خواستگاری حمید و فرزانه و اتفاقات بعد از آن است که دل فرزانه را میبرد و جواب مثبتش را اعلام میکند. محمدرسول ملاحسنی تمام خاطرات، اتفاقات و بینش آنها در یک کتاب گردآوری کرده است و نام آن را یادت باشد، گذاشته است.
«صفرمطلق» اثر «معصومه باقری»
صفرمطلق روایتِ مردمی جنگزده است که گرفتارِ جنگی سرکش شدهاند. جنگی که زندگی مردمِ رنجدیده را در خرمشهر و شادگان و دزفول به چالش میکشد. یاسر جوانی درونگراست که به زندگیِ ذهنی و انتزاعی بیشتر توجّه دارد. او بعد از شش سال به وطنِ خود بازگشته است؛ درحالیکه برادرش جبار و پدرش سلیمان عدنانی را در جنگ از دست داده و حالا به شادگان بازگشته تا ملجا و پناهگاه مادرش باشد. این در صورتی است که یاسر نسبت به عشقِ سلما دخترِ ابونعمان خزرجی کنجکاو است. او در شرایط و تأثیرات رقتانگیز جنگ؛ عناصری ساده و باشکوه را در ذهن خود میسازد.
یکی از خصوصیات این کتاب این است که سبک نگارش و ترتیب وقایع، جریان گریز نیست و در آن مخاطب همهچیز را به سادگی درک میکند. تمام عناصر کتاب صفر مطلق، همهی شخصیتها، رویدادها، فضاپردازی و دیالوگها کاملا متناسب با سوژه و دراماتیک است و همین موضوع به کشش و تعلیق در داستان به عنوان محرک اصلی، قدرتی بخشیده است که این داستان را نمیتوان تا پیش از به پایان رسیدن بر زمین گذاشت.
«سفر به گرای ۲۷۰» اثر «احمد دهقان»
سفر به گرای ۲۷۰ درجه، داستان رزمنده جوانی به نام ناصر است. ناصر بارها امتحان و درس و مشق را رها میکند و به همراه دوستش علی به جبهه میرود. تا اینکه یکبار که به جبهه میرود، دوستش به او میگوید، قرار است عملیات کربلای ۵ انجام شود. ناصر به همراه دوستانش در این عملیات حاضر میشوند و در نهایت مجروح میشود. به خاطر این جراحت مجبور میشود به شهر و دیار خودش باز گردد و زندگی عادی را از سر گیرد تا اینکه…
این کتاب اولین بار در سال ۱۳۷۵ منتشر شد. در همان سال احمد دهقان، نویسنده این کتاب، جایزه بیست سال داستاننویسی و جایزه چهارمین دوره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس و جایزه بیست سال ادبیات پایداری را گرفت. این کتاب ۱۸ بار چاپ شده و انتشارات سوره مهر نیز آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است.
«پل معلق» اثر «محمدرضا بایرامی»
رمان پل معلّق روایتی است از زندگی سرباز جوانی که در گوشهای پرت از این سرزمین به مرور خاطرات تلخ گذشته نشسته است. او به آخر خط رسیده و دیگر نه حال نوشتن دارد و نه هوای ماندن. سرباز با خود میگفت از تو دور نشدم نیلوفر. به سوی تو میآیم و حالا درست رو به روی خانه بود و سر جا خشکش میزد. آن چشمها، چشمهایی که بالای کوه دیده بود، چشمهایی عمیق، کمی مرطوب، کمی کشیده... و با همان روبند رنگی، از پشت پنجره زل زده بود به او.
«وقتی مهتاب گم شد» اثر «حمید حسام»
کتاب وقتی مهتاب گم شد تالیف حمید حسام شرح زندگی سردار شهید علی خوشلفظ و روایتی عینی از یک واقعهی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. وقتی مهتاب گم شد قصه نیست. داستان پردازی و اسطوره سازی هم نیست، بلکه واقعیتی است شبیه اساطیر. واقعیت زندگی و رزم مردی که «خود واقعی اش» را در «شبی که مهتاب گم شد»، پیدا کرد.
علی خوش لفظ همزمان با وقوع انقلاب اسلامی دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمانها میشود. همین انقلاب درونی باعث میشود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگیاش هم تغییر کند.
«من زندهام» اثر «معصومه آباد»
این اثر نوشته معصومه آباد و دربردارنده خاطرات دوران اسارت وی در دوران جنگ تحمیلی است. در بخشی از کتاب میخوانیم: موسم مهر و مدرسه در سال ۱۳۵۹ با صدای میگهای بمبافکن عراق آغاز شد و با به پرواز در آمدن هواپیماهای میگ بمبافکن عراقی، صدایی که شنیدنش خارج از توان بود در شهر پیچید. زنگ مدرسه با خمپارههایی که پشت پای هر دانشآموز زمین را میشکافت به صدا درآمد. کسبه وحشتزده کرکرهی مغازهها را پایین میکشیدند و سراسیمه به سوی خانه و خانوادههای خود میدویدند، اما کسی نمیدانست این صدای مهیب و وحشتآور از کجاست. بعضیها میگفتند انفجار رخ داده، اما بعضی که بیشتر میدانستند میگفتند دیوار صوتی شکسته است. رادیو به جای آهنگ مهر و مدرسه مارش آمادهباش و آژیر قرمز و هشدار حمله هوایی را پخش میکرد. در فاصلهی کوتاهی بوی مرگ در تمام کوچه و خیابانها پیچید و صدای ضجهی مادران داغدیده و کودکان وحشتزده همراه با صدای پی در پی خمپارهها گوش شهر را پر کرد. تن مردم بیدفاع، سپر گلولهها شده بود تا شهر نمیرد و آرام بماند.
«سلام بر ابراهیم» زندگی «ابراهیم هادی»
شهید ابراهیم هادی در سن بیست و هفت سالگی در عملیات والفجر مقدماتی در فکه شهید شد و پیکرش در همانجا گمنام باقی ماند؛ او پیش از شهادت زندگی پر فراز و نشیبی داشته است. در سال ۱۳۹۳ زندگینامه این شهید به همت گروهی از دوستان، اعضای خانواده و همرزمانش منتشر شد. ابراهیم هادی با وجود مهارتهای بسیار در رشتههای مختلف ورزشی، همیشه روحیهای پهلوانی داشت و همین روحیه باعث میشود که بتواند الگویی برای سادگی و فروتنی باشد. این کتاب ۶۲ روایت کوتاه از زندگی شهید ابراهیم هادی و در دو جلد است.
«پایی که جا ماند» اثر «سید ناصر حسینیپور»
یکی از سختترین اتفاقهایی که بعد از دوران جنگ رخ داد، اسارت بسیاری از شرکتکنندگان در جنگ بود. سید ناصر حسینیپور در شانزده سالگی و در آخرین روزهای جنگ اسیر شد. او که در این دوران تجربههای تلخ و دردناکی را تجربه کرده، تصمیم گرفت خاطراتش را بنویسد. برای همین در ۲۳ صفحه به صورتی رمزی خاطراتش را نوشت و بعد از آزادی از روی کدهایی که یادداشت کرده بود، خاطراتش را روایت کرد.
سید ناصر بخشی از یادداشتهایش در زندان را که به آن «تقلب زندان» میگفت، در فصل پایانی کتاب آورده است. او، هدفش از نوشتن این خاطرات را ثبت خاطرات دوران اسارت عنوان کرده است. این کتاب نیز به زبانهای ترکی استانبولی و عربی ترجمه شده است.
«دختر شینا»؛ خاطرات «قدمخیر محمدی کنعان»
دختر شینا خاطرات قدم خیر محمدی کنعان است. در این کتاب خانم محمدی کنعان زندگیاش را از دوران کودکی تا زمان شهادت همسر روایت میکند. او روایتی واقعی از اوضاع شهرها و خانوادههای درگیر جنگ ارائه داده و از هر گونه پیشداوری و جانبداری مثبت و منفی دوری کرده است. این کتاب را بهناز ضرابی زاده بر اساس خاطرات خانم محمدی کنعان نوشته است. ضرابی زاده برای نوشتن این کتاب شش ماه و هر هفته دو یا سه روز با او مصاحبه کرده است. این کتاب تاکنون به زبانهای ترکی استانبولی، انگلیسی و عربی ترجمه شده است.