به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، پرونده قتل شیما، دختر ۱۶ سالهای که توسط مرد مسنی به نام بهلول به قتل رسیده و جسدش مدتها پس از جنایت در حیاط خانه او کشف شده بود. با بخشش قاتل توسط مادر اصلی شیما وارد مرحله تازهای شد. این در حالی است که مادر واقعی شیما در گفتگو با خبرنگار ما ناگفتههای زیادی را از زندگی خودش و دخترش بازگو کرده و میگوید به خواست خودش بهلول را نبخشیده است.
چطور فهمیدید که شیما، دختری که سالها قبل او را به خانواده دیگری سپرده بودید به قتل رسیده است؟
من از هیچ چیز خبر نداشتم. پارسال بود که پدرخوانده شیما آمد مشهد و گفت شیما کشته شده است. گفت پیرمردی او را دزدیده و به خانه اش برده و او را کشته است.
به سالها قبل برگردیم. از شرایط زندگی تان در آن زمان صحبت کنید. چطور شد که شیما را به این خانواده سپردید؟
من دو مرتبه ازدواج کردم. از شوهر اولم ۵ فرزند داشتم، اما از او جدا شدم و دوباره ازدواج کردم. شیما که آن زمان اسمش را مریم گذاشته بودم از ازدواج دومم داشتم. بجز او ما صاحب یک پسر هم شدیم. زمانی که من شیما را به دنیا آوردم اعتیاد داشتم. یک روز بخاطر اعتیاد دستگیر شدم و من و بچه ام را به دادگاه بردند. وقتی میخواستند حکم بدهد من خواهش کردم که اجازه بدهند با برادرم تماس بگیرم تا بیاید بچه ام را ببرد. آن زمان موبایل نداشتیم. برادرم به دادگاه آمد و من دختر ۱۰ روزه ام را به او دادم. من حدود ۲۰ روز زندان بودم و بعد آزاد شدم و برادرم گفت که دخترم را به یک خانواده سپرده است.
چرا برادرتان دختر ۱۰ روزه شما را به خانواده دیگری داده بود؟
نگهداری نوزاد ۱۰ روزه برایش سخت بود. پرسیدم دخترم را چه کار کردی؟ گفت به خانوادهای دادم که بهتر از تو میتوانستند بچه را نگه دارند. گفتم رضایت من برایت مهم نبود؟ گفت اگر راضی نیستی زنگ میزنم زن و شوهری که بچه را برده اند بیایند ببینی. اگر نخواستی بچه را پس بگیر. چند روز بعد زن و شوهری که دخترم را نگهداری میکردند آمدند و آنها را دیدم. آدمهای خوبی بودند و بهتر میتوانستند به دخترم برسند. من هم گفتم بچه ام از دل و جان برای شما. حلال تان باشد. اینطوری دخترم زندگی بهتری دارد و آنها هم دخترم را بردند.
در این مدت آیا از شیما خبری داشتید؟ هیچ وقت نخواستید او را ببینید؟
چند سال بعد درباره اش پرس و جو کردم. برادرم گفت بچه در ۲ سالگی فوت شده. یک بار دیگر گفتند که او را به اروپا برده اند و در آنجا زندگی میکند. یک بار هم گفتند تهران است. هر بار خبری میشنیدم. اما مطمئن بودم که زنده است و خیالم راحت بود که دخترم زندگی خوبی دارد و با آدمهای خوبی زندگی میکند.
در این سالها کجا و با چه کسی زندگی میکنید؟
من از شوهر دومم جدا شدم و از او خبر ندارم. ۳ دختر دیگر داشتم که هر ۳ تای شان عروس شدند و من با پسرم در مشهد زندگی میکنم.
وقتی متوجه شدید شیما به قتل رسیده چه کار کردید؟
پدرخوانده شیما ماجرا را برایم تعریف کرد و من هم شکایت کردم تا قاتل دخترم مجازات شود.
درباره جزئیات قتل شیما چیزی میدانید؟
آنطور که شنیدم پیرمردی به نام بهلول او را کشته است. او دخترم را سوار ماشینش کرده و به خانه اش برده و بعد از چند روز که او را از آنجا زندانی کرده بود او را خفه کرده و جنازه اش را هم در باغچه دفن کرده است. وقتی فهمیدم این مرد بی رحم دختر را کشته گفتم باید قصاص شود.
شما که تا این حد از قتل دخترتان ناراحت بودید، چطور شد که قاتل را بخشیدید؟
باور کنید من او را نبخشیدم. اصلا او کاری کرده که قابل بخشش نیست. من هیچ پولی نگرفتم. آنها من را فریب دادند.
از چه کسانی صحبت میکنید؟
یک روز چند نفر که میگفتند نزدیکان قاتل هستند دنبال من و پسرم آمدند و ما را سوار ماشین کردند. چون ما مشکل شناسنامه و کارت ملی داریم گفتند میخواهند کمک کنند تا مشکل شناسنامه مان برطرف شود. ما را به یک جایی بردند که درست نمیدانم کجا بود. من که سواد ندارم. در آنجا ۴ مرتبه یک کاغذی را انگشت زدم و بعد گفتند تو رضایت داده ای. اما باور کنید من قاتل را نبخشیدم.
اما پدرخوانده شیما میگوید که شما در ازای دریافت ۱۰۰میلیون تومان قاتل را بخشیدهاید.
من یک هزار تومانی هم بابت این کار نگرفتم..
از شوهرتان خبر دارید؟ آیا او هم قاتل شیما را بخشیده است؟
من مدتها است که از او اطلاعی ندارم. او اختیار خودش را دارد و نمیدانم چه تصمیمی گرفته است، اما بعید است او هم قاتل دخترمان را ببخشد.
منبع:همشهری آنلاین
انتهای پیام/
آیا رضایت دادن نیاز به دادگاه و حضور قاضی و شاهد و... ندارد؟