به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، «اخباری درباره گم شدن زنان و دختران در پارک خرم (ارم کنونی) در مطبوعات چاپ شد، اما هیچ کس نفهمید که این بیچارهها گم نشدهاند. (بلکه عوامل خرم آنها را ربودهاند!) حتی در روزنامهها نوشتند که آنها درون چاههای موجود در پارک سقوط کردهاند، تا اینکه در سال ۱۳۵۶ عوامل خرم که بارها دست به آدم ربایی زده و مورد تعقیب و مجازات قرار نگرفته بودند، دختری جوان را به زور از دست نامزدش گرفتند و مرد جوان را هم تهدید کردند که در قفس شیر خواهند انداخت! جوان ناموس باخته خودش را به پاسگاه ژاندارمری «کن» میرساند و شکایت میکند، اما عوامل خرم که در پاسگاه حضور داشتند به شکایت او وقعی نمیگذارند. این بیچاره به هر جای دیگر هم که عقلش میرسد سر میزند و راه به جایی نمیبرد و خلاصه دختر جوان چند روزی در اسارت خرم و عواملش باقی میماند و کاری که نباید میشده، صورت میگیرد...
بیشتربخوانید
رحیمعلی خرم که فردی عیاش و خوشگذران بود، با استفاده از موقعیت خود دست به انواع و اقسام فسادهای اخلاقی میزد. او صاحب چندین کاباره و عشرتکده در تهران و شمال و صاحب بوستان خرم تهران (پارک ارم فعلی) بود. ۱۵۰ دختر فیلیپینی را در ظاهر به عنوان رقاصه استخدام کرده بود که در واقع آن دختران در مراکز فحشایی که تحت مدیریت خرم بود فعالیت میکردند».
اما رحیمعلی خرم که بود، که میتوانست به راحتی به انواع و اقسام فسادهای مالی، سیاسی و اخلاقی دست زند؟
رحیمعلی خرم یک کارگر ساده بود که ابتدا برای کار به تهران آمده بود و پس از آنکه آسفالت ریزی خیابانها در زمان پهلوی در تهران باب شد به آسفالت کاری روی آورد و کارگر آسفالت کار شد.
اما یک روز بخت و اقبال روی سر رحیمعلی خرم مینشیند و رحیم علی را به اتفاق تعداد زیادی کارگر برای آسفالت کردن خیابانهای مجموعه کاخ سعدآباد به این محل میبرند.
یک روز که رحیمعلی خرم مشغول کار در محوطه کاخ بود، مادر شاه که همراه با ندیمهاش از آن محل عبور میکرده، چشمش به هیکل غیرعادی و درشت رحیمعلی خرم میافتد و مادر شاه که به مصاحبت با مردان قوی هیکل و عظیم الجثه علاقه داشت، دلدادهی این کارگر غول پیکر میشود.
از همین لحظه، زندگی رحیم علی دگرگون شد و آشنایی او با مادر شاه نقطه آغاز ترقی او بود و از این زمان، این شخص به حکم ارتباط و وابستگی به مادر شاه، وارد چرخه فاسد حاکمیت پهلوی شد و به سرعت با برادران شاه وارد روابط اقتصادی شد.
کارگری که یک شبه ره صد ساله را پیمود و توانست از کف خیابان به کاخ سلطنتی برسد. او خیلی زود در این سیستم فاسد به وسیله مادر شاه فربه شد و به انواع و اقسام فسادهای مالی، سیاسی و اخلاقی دست زد.
رحیم علی خرم بعدها، محل کارگاه آسفالت پزی خود در جاده کرج را تبدیل به کاباره جزیره کرد و زمینهای اطراف آن را صاحب شد و پارک خرم (پارک ارم فعلی) را تاسیس کرد. خرم به وسیله ایادی خود در این پارک، زنان و دختران جوان و حتی زنان شوهرداری را که همراه با شوهر و فرزندان خود به این محل آمده بودند، میربود و در محل مخصوصی که در پارک برای خود ساخته بود، مورد تجاوز قرار میداد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی رحیم علی خرم در دادگاه انقلاب محاکمه شد و به همهی این جرایم و جنایات سنگین اعتراف کرد. در جریان محاکمه رحیم علی خرم فاش شد که این فرد بی رحم و سنگدل در محل پارک و میکده خود چند شیر درنده داشته و قربانیان خود را در صورت مقاومت در برابر خواستههای نامشروع جنسی خودش و یا عواملش در قفس شیرها میانداخته است.
*مطالب ذکر شده بر اساس خاطرات و اعترافات به جامانده از رحیم علی خرم، منتشر شده در پایگاههای اطلاع رسانی مراکز بررسی اسناد تاریخی میباشد.
منبع: جهان نیوز
انتهای پیام/
بی وجدان