به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شهرکرد، دلم که تنگ میشود تنها جایی که دارم گستره صدای آبهمن است هم پای ایل وبار کوه به کوه و دشت به دشت میروم کوگ زخمی تاراز میشوم بر مافه گههای آبهمن هی جار ... هی جار ... چه مال کنون بی هنگامی ۸۱ سال میشود که در گل ولای بارانهای اندوهم با این صدا قدم میزنم و هر بار حس میکنم دنگ تازهای از سمت ایلات عشق میآید.
دلم تنگ شده است برای شلیل خوانی شبانهای پا تش چاله در غم سرایی با عبده محمد برای خدا بس؛های های اندوه دل نشین عشق از گلوی خالو زال پیر در غمگساری افت و خیزهای جوانی، های های بلال بلال، مینا بنوش گم شده ام در زلالی اشک ها دستمال هفت رنگ نشانی تیا کالت را از کدام بهار بگیرم برای دختران لچک ریالی؟
بیشتر بخوانید
بهمن علاالدین با تمام وجود موسیقی بختیاری را به دوش کشید بی هیچ توقعی و چشمداشتی؛ در تمام سالهایی که به یاد دارم صدای او بهانه لالایی مادرانی بود در گوش کودکانی که زمزمه مادرانه اوجشان میداد با هی جار، وتاراز و واستاره.
مسعود بختیاری صدای ایلی بود که در دامنههای زاگرس همیشه طنین انداز ماند صدای مردمانی که استاد را سروده بودند و بهمن غزلی دلکش و زیباست که از حنجره ایل سروده شده.
عروس ایلیاتی که به خانه مرد میرود یاد علاءالدین را زمزمه میکند داماد یاد نالههای سوزناک او میافتد. میر آبی که شبانه به آبیاری میرود به ماه که نگاه میکند صدای علاءالدین همنشین تاریکی مهتاب گرفته او میشود و او آرام کوگ تاراز را زمزمه میکند و چوپانان شیدای کوهستان زاگرس به دنبال ققنوسی که همیشه هزاران «ناله گمشده ترکیب میکند» آواره اند و میشکال شهر ما هنوز در عزای کوچ صدای غم گرفته ققنوس زاگرس در مقام چپ مینوازد.
بهمن اعلاءالدین بدون شک اسطوره صدای یک قوم نیست بلکه از اسطورههای کشور ایران است. صداهای ماندگاری مانند صدای مسعود بختیاری نه تنها برای نسل حاضر بلکه برای چند نسل آینده هم به یادگار خواهد ماند. صدای بهمن مانند تصاویر قشنگی است که منحصر به یک قوم و یک زبان نیست و دلیل آن هم این است که افرادی هم که زبان بهمن را نمیفهمند، ولی خود را با ندای حنجره او هماهنگ میکنند.
۲۰ مهرماه زادروز مسعود بختیاری معروف به بهمن علاءالدین، خواننده و شاعر محلی بختیاری است؛ صدای ایلی که در دامنههای زاگرس همیشه طنین انداز ماند.
بهمن علاءالدین در سال ۱۳۱۹ در منطقه عشایری لالی از توابع مسجد سلیمان به دنیا آمد. او پس از تکمیل تحصیلات متوسطه آن زمان به خدمت آموزش و پرورش درآمد و تا سن بازنشستگی در کسوت معلمی انجام وظیفه میکرد. از سال ۱۳۵۰ در کنار شغل معلمی، همکاری خود را با رادیو اهواز آغاز کرد و با همراهی منصور قنادپور نوازنده سنتور که شیوه نوازندگی و تنظیم ارکستریاش بسیار متأثر از استاد پایور بود، آثاری را به دو گویش فارسی و بختیاری ارائه داد.
مسعود بختیاری در طول عمر خود هیچ گاه زنی اختیار نکرد و پس از بازنشستگی نیز در جمع خانوادگی خواهرش در کرج میزیست.
بهمن علاءالدین مشهور به مسعود بختیاری یک استثنا در تاریخ موسیقی بومی عصر حاضر به شمار میرود گرچه او تنها روایتگر بخشی از فرهنگ موسیقایی بختیاری زبانها بود، ولی توانست در طول ۳۵ سال از حیات خود، یک زبان مشترک موسیقایی بین همه بختیاریها ایجاد کند شاید همسنگ او در سایر فرهنگهای بومی ایران نتوان یافت.
وقتی خبر درگذشتش منتشر شد، همه بختیاریها در داخل و خارج از کشور، فارغ از این که در چه مرتبهای از مناصب اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هستند، سیلی از پیام و اظهار همدردی به راه انداختند.
در یگانه بودنش همین بس که همه ایل او را میشناختند و همواره در قیاس با سایر خوانندگان، انتخاب اول بختیاریها بود. غالباً در هنگام طرح موضوع، این جمله از مخاطبان بومیاش شنیده میشد: «هیشکی نتره چی علاءالدین بخونه» (هیچ کس نمیتواند مانند علاءالدین بخواند) و این یک باور قلبی بود نه تعارف که اصولاً بختیاریها اهل تعارف نیستند و به رک گویی شهره اند.
بهمن علاءالدین، زاده منطقه عشایری لالی از توابع مسجد سلیمان بود و طبیعتاً صداهای ناب ایل در گوشش موج میزد منتهی همکاری با رادیو اهواز چنین امکانی برایش فراهم نمیکرد آنی باشد که بود. بلکه میبایست با قواعد موسیقی حاکم بخواند و این شد که تا پیش از انقلاب با همراهی منصور قنادپور نوازنده سنتور، آثاری را به دو گویش فارسی و بختیاری با حال و هوای موسیقی شهری ارائه داد. آثاری که از نظر ارکستری و صدا دهی، هیچ نسبتی با موسیقی بختیاری نداشتند.
اما یک برگ برنده همراه این آثار بود و آن صدای نرم و مخملی علاءالدین محدوده باریتون که بدون هیچ جوش و فریاد، در گوش بختیاریها زمزمه میکرد دیگر این که فرزند ایل، نیک میدانست مخاطبانش چگونه نسبت به فرهنگ خویش نوستالژی دارند و با انگشت نهادن بر این نقاط حساس، آنها را به وجد میآورد.
پس از انقلاب، مدتی در سکوت به سر برد تا این که به واسطه دوست کرد زبانش محمد حسین سیفی زاده (آهنگساز)، به عطا جنگوک هنرمندی برآمده از مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی معرفی شد. جنگوک بختیاری نبود، ولی زادگاهش لار واقع در جنوب استان فارس از نظر فرهنگی خیلی به بختیاریها و به طور کلی فرهنگ لری نزدیک بود و او با اتکاء به پشتوانه فرهنگی و آموزشی اش میتوانست در خدمت خلق یک موسیقی متفاوت از آثار مشابه قرار بگیرد.
بدین ترتیب «مال کنون» به عنوان نخستین نوار رسمی او در سال ۱۳۶۵ وارد بازار موسیقی شد. توفیق باور نکردنی آن، هنوز هم ورد زبان هاست. دومین و آخرین همکاری بهمن علاءالدین با عطا جنگوک، شش سال بعد منجر به «هی جار» شد.
طبیعت گرایی در آثار زنده یاد بهمن علاءالدین موج میزند او پیش از آن که با مظاهر زندگی نوین ماشینی روبرو شود، شب و روزش در واژگانی، چون مه (ماه)، افتو (آفتاب)، آساره (ستاره)، کوگ (کبک)، اور (ابر)، بارون (باران)، تش (آتش)، که (کوه) و... خلاصه میشد. به همین دلیل در غالب آوازهایش که معمولاً اشعارش را خود میسرود و طرح آوازی اش را به انجام میرساند، چنین واژگانی بسیارند.
«هی جار» نیز محبوبیت و مقبولیت فراوانی یافت، ولی هرگز به پای «مال کنون» نرسید. مسعود بختیاری پس از این دو اثر شاخص خود، سه اثر دیگر به نامهای «آستاره»، «برافتو» و «تاراز» را با کمترین تعداد نوازنده به علاقهمندان موسیقی بختیاری ارائه داد. همپای همیشگی وی در غالب نوارها و کنسرتها، علی حافظی نوازنده توانای نی بختیاری بود.
علاءالدین موسیقی بختیاری را عمیقاً درک کرده بود و قادر بود صورت متفاوت از نسخه اصل آن را به مخاطبان ارائه دهد به طوری که نه خشونت آوازهای وحشی را داشته باشد و نه چنان رنگ و لعاب شهری به خود بگیرد که دیگر نتوان آن را موسیقی قومی و محلی نامید. وی چنانکه خودش میگفت ظرایف موسیقی بختیاری را از جملههای کرنا نوازان دریافته بود.
معتقد بود اگر در کار کرنا نوازان دقیق شویم نغمههای بسیار بسیار زیبایی پیدا میکنیم که در نگاه اول ممکن است به چشم نیایند. وی علاوه بر آواز خوانی، قدرت آهنگسازی نیز داشت و خیلی از ترانههای ماندگار وی زاییده ذهن خلاق خود اوست. تسلطش بر ادبیات فارسی و بختیاری و همینطور برخورداری از ذوق شعری به او امکان داده بود تا کلام بسیاری از ترانههایش را خود بسراید مانند ترانه «تنک بلور» که در سال ۱۳۵۱ با همراهی ارکستر رادیو اهواز به سرپرستی منصور قنادپور خواند.
زنده یاد بهمن علاءالدین پس از ۶۶ سال زندگی بدون حاشیه، شنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۵ خورشیدی (۳ نوامبر ۲۰۰۶ میلادی) در کرج با دنیای ما خداحافظی کرد و در امامزاده طاهر همین شهر به خاک سپرده شد.
بی شک بهمن علاءالدین ماندگارترین چهره شعر و موسیقی بختیاری است. صدای راستین و اهورایی اش روح در کالبد کلماتی دمید که میرفتند تا در فراموشخانه «ویر»ها نابود شوند. کلماتی که ترجمان غربت، کوچ، درد، هجران، شادی، سوگ و تلاش یک ایل هستند.
او شاعری تمام عیار بود زبان اصیل و شیوایش زبان معیار در گویش بختیاری و خودش معمار کلمات بود قصری که او بنا نهاد از شعر بختیاری، از هیچ «باد و باران گزند نمییابد.»
مسعود بختیاری خداوندگار ترانههای نابی است که واگویههای عاشقان دم فروبسته اند فریادگر دردهای مشترک مردمی دردمند.
بهمن علاءالدین به تمام معنا شاعرصلح است. «کاشکی یه سال همه مالا بار بونن کل یک» همایش چهارلنگ و هفت لنگ آرمان دیرینه اوست. برای همتبارانش کنار «تش تُنگ و شو مه» آرزوهای خوب دارد.
از عناصر چهارگانه آب، خاک، باد و آتش بهره فراوان گرفته او در دامن دشتها زیسته و کوه، چشمه، درخت، پاییز و بهار را با تمام وجود حس کرده شعر او فرهنگ مصور و گشوده ایل است.
بزرگداشت یاد عزیزان و خدمتگزاران فرهنگ و هنر یک وظیفه است که بر دوش دوستداران و دلسوزان اصالتهای این کهن بوم و بر است.
گزارش از عرفانه نعمتیان
انتهای پیام/ع