به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از همدان، نهاوند همانند سایر نقاط ایران جزو نخستین شهرستانی بودند که علم مبارزه با طاغوت را توسط گروه انقلابی ابوذر به رهبری شهید حاج محمد طالبیان را از سال ۱۳۴۹ برداشتند و در نخستین روزهای تهاجم رژیم بعثی و صهیونیستی صدام در تجاوز به ایران اسلامی همزمان با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۵۹ وارد مرحله جدیدی از فاز مقاومت و ایستادگی شدند و جوانان غیور به جبهههای حق علیه باطل روانه شدند و این شهر تا پایان جنگ بیش از ۵۰ بار مورد حمله هوایی قرار گرفت و شهدای زیادی را تقدیم انقلاب کرد.
روایت گوشهای از مقاومت مردان و زنان غیور نهاوندی در طول ۸ سال دفاع بسیار شنیدنی است به طوری که بارها مورد تقدیر رهبر معظم انقلاب قرار گرفت.
خانم اکرم حیدری در خصوص تلاش بانوان جهادی و پیشمرگه نهاوندی در طول ۸سال دفاع مقدس در پشت جبههها میگوید:بانوان جهادی و پیشمرگ که چندین شهید را تقدیم انقلاب کردند در سالهای دفاع مقدس در پشت جبههها به بررسی غذاهایی که برای رزمندهها میرسید می پرداختند، چون در آن زمان منافقان به مسموم کردن مواد غذایی ارسالی برای رزمندهها در جبههها اقدام کرده بودند.
او با اشاره به تقدیر مقام معظم رهبری از بانوان جهادی و پیشمرگه نهاوندی در طول دوران دفاع مقدس گفت: در دوران دفاع مقدس به خاطر اینکه منافقان مواد غذایی رزمندگان را مسموم نکنند در آخرین مرحله ارسال ابتدا خواهران جهادی و بسیجی خود میچشیدند تا اگر مسمومیتی انجام شده قبل از اعزام به جبهه شامل رزمندگان نشود و به این خاطر بانوان نهاوندی به پیشمرگه معرفی شدند و در دوران کرونا با تولید ماسک و تهیه سبد کالا به خدمت مردم کم بضاعت و فقیر آمدند.
حیدری بیان کرد:در آن دوران برای کمک به رزمندگان در پشت جبهه هر کاری که نیاز بود انجام میدادیم از پخت نان و مربا گرفته تا بستهبندی کمکهای مردمی مثل نان لواش، تنقلات و یا میوهجات که برای ارسال به جبهه جمعآوری میشد.
او افزود: موادغذایی جمعآوریشده را تفکیک و بستهبندی میکردیم، وقتی قرار بود نیرو به جبههها اعزام شود، بچهها برای پخت غذاهای سادهای مثل کوکو و کتلت و تخممرغ و سیبزمینی خودشان میرفتند که تحویل رزمندهها بدهند.
خانم حیدری اظهار داشت: اگر پتوهای خونین از جبهه آورده بودند، آنها را به همراه یک سری از خانمها تقسیم میکردیم و لباسهای کهنه یا خونآلود را میشستیم و وصله میکردیم گاهی قند میشکستیم و بستهبندی میکردیم.
شهرستان نهاوند از جمله مناطقی از کشور است که بارها مورد حمله هوایی قرار گرفت، اما کمتر کسی از نسل جدید از جریان این حملات و آوارگی مردم در آن دوران آگاه است. به بهانه سالروز شروع جنگ تحمیلی بر اساس اسناد و مدارک و گفتوگو با پیشکسوتان و خانواده شهدا به واکاوی آن وقایع میپردازیم.
در آن سالهای سخت و طاقتفرسا که همه کشور ما درگیر جنگ بود و جوانان نهاوندی روز به روز در دستههای منظم و آموزش دیده وارد نبرد با دشمن میشدند، رژیم بعث برای زهر چشم گرفتن از مردم پشت جبهه و سست کردن اراده نهاوندیها بارها اقدام به بمباران نقاط مختلف این شهر کرد به طوری که نخستین مورد بمباران شهرستان نهاوند در ۱۴ آبان ۱۳۶۲ اتفاق افتاد و تا پایان جنگ ۱۱۷ نقطه مسکونی آموزشی، تجاری و مذهبی در نهاوند مورد حمله هوایی قرار گرفت و ۱۰۰ درصد تخریب شد.
در این جنگ نابرابر دشمن به روستاهای حاشیه شهر نیز رحم نمیکرد و چندین بار با راکت و بمب مردم بیدفاع را که به باغهای اطراف روستای کوهانی و منطقه گلزرد پناه برده بودند مورد حمله قرار دادند و در مواردی هم که بمب راکت و موشک نداشتند با تیربار از بالا مردم را مورد هدف و هجوم وحشیانه قرار میدادند.
براساس آمار مرکز جنگ از آغاز تا پایان جنگ شهرها بیش از ۱۲۷ شهر مورد تهاجم قرار گرفتند که در مجموع ۷۶ هزار و ۸۷۳ نفر بر اثر حملات هوایی عراق به شهرهای مختلف به شهادت رسیده و یا مجروح شدند در بین این شهرها آبادان با بیش از ۱۱۷ بار، جزایر مختلف خلیجفارس ۱۹۵ بار، مریوان ۱۱۷ بار، همدان ۱۰۹ بار، ایلام ۱۷۷ بار و نهاوند نزدیک به ۵۰ بار مورد حمله هوایی قرار گرفت که در این راه ۲۰۰ شهید سرافراز و بیش از ۶۰۰ جانباز تقدیم انقلاب اسلامی شد.
محسن امیدی فرمانده سابق سپاه نهاوند و از رزمندگان دوران دفاع مقدس در این مورد میگوید: نهاوند از جمله شهرستانهای پیشرو در تمام عرصههای تاریخی و انقلابی جمهوری اسلامی ایران است به طوری که این سند ایستادگی و مقاومت در طول هشت سال دفاع مقدس به امضای ۸۵۰ شهید سرافراز و دو هزار و ۱۴۰ جانباز و ایثارگر، ۹۸ آزاده و اسیر دلیرمرد و ۴۰ شهید مفقود بدون مزار و جاویدالاثر رسیده است.
او گفت: هر ساله هفته دفاع مقدس بهانهای میشود تا برگ برگ کتاب تاریخ روزهای خون و ایثار، فداکاری و اخلاص، مقاومت و پایداری مردان و زنانی حرف بزنیم که در پشت جبههها علاوه بر کمک به رزمندگان، آماج حملات وحشیانه هوایی رژیم بعث عراق قرار میگرفتند و شهرستان نهاوند نیز یکی از این مناطق کشور بود که در تاریخ مظلوم واقع شد.
امیدی اظهار داشت: شهرستان نهاوند را در کشور به نام دروازه ورود اسلام، گروه انقلابی ابوذر و شهر عالمان شهید مانند شهیدان حیدری و قدوسی میشناسند، اما غافل از اینکه در همان دوران سخت و دلهرهآور هزاران آواره از خرمشهر و مناطق جنوبی ایران به نهاوند آمدند و هنوز تعدادی از آنان ساکن هستند با این اوصاف حملات مکرر هوایی دشمن زندگی در این شهر کوچک زندگی را به کام آنها تلخ کرد.
رزمنده دوران دفاع مقدس افزود: یکی از اقدامات خجالتآور وحشیانه و غیرانسانی رژیم بعثی ارتش عراق در طول هشت سال دفاع مقدس بمباران شهرهای مختلف ایران از جمله نهاوند در جنوب استان همدان بود که با توجه به کوهستانی بودن منطقه نزدیک به ۵۰ بار مورد حمله هوایی قرار گرفت.
فرمانده سابق سپاه نهاوند بیان کرد: در طول هشت سال دفاع مقدس شهرستان نهاوند نزدیک به ۵۰ بار مورد حمله هوایی و بمباران جنگدههای رژیم بعثی قرار گرفت که نخستین بار آن در چهاردهم آبان ۱۳۶۲ بود که ۱۴ شهید والا مقام تقدیم دین و اسلام کرد و آخرین بار آن هم در نهم فروردین سال ۱۳۶۷ با چند شهید و مجروح همراه بود.
علیرضا علیبخشی رئیس سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران نهاوند و یکی از رزمندگان آن دوران در مورد آن روزهای سخت میگوید: حملات مدام جنگندههای عراقی که پنج سال نهاوند را زمینگیر کرده بود صحنههای بسیار دردناکی را در شهرستان رقم زد که به تعدادی از آنها اشاره میکنم.
علی بخشی گفت: تمام بمبارانهای شهر نهاوند حمله هوایی به منطقه شلوغ و مسکونی پایقلعه که در تاریخ هفدهم فروردین سال ۱۳۶۴ صورت گرفت بسیار ناراحت کننده بود به طوری که در آن روز ۲۵ نفر شهید و دهها نفر نیز مجروح شدند.
او افزود: هیچ کس از نسل اول و دوم انقلاب خاطرات بمبارانهای مکرر مناطقی مانند دبیرستان پروین اعتصامی، پای قلعه، مهدیه، کوچه میری، باغچه توکلی، خیابان حافظ، کوچه گیان راه، اداره برق و دهها منطقه دیگر نهاوند که زیر غرش و هجوم هواپیماهای جنگنده عراقی بود را از یاد نمیبرند.
رئیس سابق بنیاد شهید وامور ایثارگران نهاوند گفت: از مجموع ۵۰ باری که نهاوند مورد حمله هوایی عراق گرفته در ۹ بمباران در محل حادثه حاضر شدم که یکی از صحنههای دلخراش خاطره من از حمله هواپیماهای دشمن به منطقه مهدیه در بیست و هشتم دیماه ۱۳۶۵ بود.
او اظهار داشت: در آن روزی که این منطقه مورد حمله چند جنگنده عراقی قرار گرفت برای کمک و امدادرسانی به محل حادثه رفتم و در میان خرابههای یکی از واحدهای مسکونی نوزادی یک ماهه را دیدم که بر اثر اصابت ترکش به بدن کوچکش به شهادت رسیده بود، اما هنوز پستانک کوچکی بر دهان داشت و گویی خوابش برده بود.
رزمنده دوران دفاع مقدس بیان کرد: به یاد دارم یک نفر داد میزد «علیاصغر» را شهید کردند بعدها فهمیدم نام آن نوزاد علیاصغر بود که در تاریخ ۹ آذر ۱۳۶۵ متولد شده بود و در تاریخ ۲۸ دی ماه همان سال در حالی که تنها ۴۵ روز طعم زندگی را چشیده بود به شهادت رسید.
رزمنده پیشکسوت تصریح کرد: رژیم بعث عراق برای گرفتن تلفات بیشتر بارها از انواع بمبهای خوشهای استفاده میکرد که این نوع بمبها بدن انسانهای بیگناه را با بیرحمیکامل تکه تکه میکرد.
احمد قیاسی که در سال ۱۳۶۳ دانشآموز سال سوم دبیرستان بوده خاطرات بسیار خوبی از آن دوران دارد و میگوید: به همراه تعدادی از دانشآموزان هشت بار در مناطق بمب باران شده نهاوند حاضر شدیم و به مردم حادثه دیده مناطق بمباران شده امدادرسانی کردیم.
اوگفت: شهادت بهترین رفیقم «بابک رضایی» را هنوز به عنوان تلخترین حادثه روزهای خون و ایثار نهاوند و بمباران در خاطرم دارم که نوزدهم اسفند سال ۱۳۶۳ بود و ما ساعت ۱۰:۳۰ صبح امتحان ادبیات داشتیم، اما ساعت ۸:۱۵ صبح هواپیماهای عراقی میدان ژاندارمری آن روزها به سمت منطقه گوشه سرآسیاب نهاوند را به شدت بمباران کردند.
قیاسی افزود: در این روز که همه شور و شوق رسیدن به عید نوروز را داشتیم بمباران هواپیماهای جنگی رژیم بعث عراق سبب شد که من بهترین دوست خود بابک رضایی به همراه برادرش امیراشکان رضایی را از دست بدهم.
او بیان کرد: هیچ نهاوندی نسل اول و دوم انقلاب بمباران ۲۴ خرداد سال ۶۴ را که مصادف با آخر جمعه ماه مبارک رمضان و روز جهانی قدس بود در منطقه میدان ۱۷ شهریور نرسیده به میدان مادر ،از یاد نمیبرد.
خانم شهبازی حوادث آن روز را به خوبی به یاد دارد و میگوید: آخرین جمعه ماه مبارک رمضان بود و خانه ما که بر اثر بمبارانهای قبلی دچار خسارت شده بود پدرم بنایی بنام «توکل حسن گاویار» را برای تعمیرات منزل آورد و ما در در زیرزمین مستقر بودیم و در طبقه بالا بنا و کارگر مشغول کار بودند.
او بیان کرد: بنا دست به کار شد و من هم همراه مادر و دو برادرم در داخل زیرزمین نشسته بودیم حدود ساعت ۱۱ صبح بود که ناگهان صدای انفجار مهیبی ما را از جا تکان داد شدت صدا به حدی بود که چند دقیقهای مات و گیج شده بودیم از زیرزمین منزل خارج شدیم تنها چیزهای که میدیدم خرابی، آوار، مجروح و شهید بودند.
شهبازی اظهار داشت: پدرم نصرتاله شهبازی به شدت از ناحیه دست و صورت و پا به وسیله ترکش مجروح شده بود و کمی دورتر از او پیکر بنای ساختمان که برای ما کار میکرد روی زمین افتاده بود و در داخل کوچه هم پیکرهای ۱۰ و یا ۱۲ نفر که به شهادت رسیده بودند، مشاهده میشد.
شهبازی بیان کرد: آنچه که روز قدس نهاوند را مقدس و جاودانه کرد ایثار، مقاومت، تعاون و فداکاری همه مردم و نترسیدن از دشمن بعثی بود که ناجوانمردان به تجمع آنها حمله کردند و آن را به خاک و خون کشید.
بانوی رزمنده نهاوندی میگوید: در سالهای آغازین جنگ بمباران شهر نهاوند توسط هواپیماهای عراقی شدت گرفته بود و سبب مشکلات زیادی برای مردم شد که در این زمان بانوان باز هم به خوبی به مدد مردم میآمدند و مجروحان ناشی از بمبارانها را به بیمارستان منتقل و مداوا میکردند.
خانم حیدری اظهار داشت: راهپیمایی روز ۲۲ بهمن سال ۶۵ در نهاوند که مصادف با تشییع پیکر ۳۵ شهید نهاوندی عملیات کربلای ۵ بود را کسی از یاد نمیبرد، زیرا در این روز هواپیماهای عراقی به شهر نهاوند حمله و مردم را بمباران کردند که تعدادی نیز شهید و مجروح شدند، اما مراسم و تشیع جنازه شهدا تعطیل نشد.
امیر سرتیپ غلامی در خاطرات خود از حال هوای سفر به همراه خلبان شهید عباس بابایی به نهاوند برای دانشجویان دوره آموزش معارف جنگ در تهران میگوید: یک روز همراه شهید خلبان عباس بابایی از دزفول میآمدیم که خواستیم به همدان برویم و از نهاوند رد میشدیم.
او گفت: به نهاوند که رسیدیم و خواستیم آنجا ناهاری بخوریم که هرچه گشتیم یک مغازه باز پیدا نکردیم یعنی آنقدر دشمنان شهر را بمباران کرده بود که تمام مردم از شهر به محلهای امن رفته بودند.
غلامی افزود: وضعیت خاصی برای پدافند هوائی ما به وجود آمده بود که شهری کوچک مانند نهاوند با مردم بیدفاع بمباران شده بود که مردم آن قدرت دفاع از خود را نداشتند که البته بعد از برگشت شهید بابایی دستور داد دو سیستم skyguard در نهاوند عملیاتی شود.
او بیان کرد: بلافاصله ظرف دو روز دستگاه و سیستم skyguard در این شهر مستقر شدند و در همان دو روز اولی که دستگاهها مجهز شدند یک فروند هواپیمای رژیم عراق را در آنجا سرنگون کردند و سبب خوشحالی رزمندگان و مردم این شهرستان شد.
در عملیات غرور آفرین کربلای پنج که ۱۹ دی ماه سال ۶۵ آغاز شد همان عملیاتی که بیش از ۳۵ فرمانده، پاسدار و بسیجی شهرستان نهاوند بیشتر در روز سوم عملیات ۲۱ دیماه به شهادت رسیدند و پیکرهای پاک این شهدای گرانقدر در تاریخ ۲۷ دی ماه ۱۳۶۵در نهاوند تشییع شدند.
رحم خدا مولوی یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس از همرزمان شهدای گردان قیس ابن مسهر از لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) در مورد ۳۵ شهید نهاوندی عملیات کربلای ۵ میگوید: شب ۲۱ دی ماه عملیات کربلای ۵ در منطقه عمومی شلمچه کنار کانال ماهی و دوئجی بچههای گردان قیس نهاوند و لشکر ثارالله کرمان به فرماندهی شهید سلیمانی قیامتی به پا کردند.
در عملیات کربلای ۵ بچههای گردان حضرت ابوالفضل عباس (ع) جانانه به خطوط دفاعی دشمن زدند و جزو نخستین گردانهایی بودند که مقابل چندین تیپ و لشکر زرهی و تا بن دندان مسلح ارتش بعثی عراق ایستادند و جانانه شهید شدند تا راه را برای ادامه عملیات باز کنند.
حاج میرزا محمد سلگی جانباز دفاع مقدس متولد سال ۱۳۳۴ در روستای هادی آباد بخش فیروزان نهاوند به دنیا آمد و از نخستین روزهای جنگ در ۲۲ سالگی در جبههها حضور داشت و فرمانده گردان حضرت ابوالفضل (ع) و رئیس ستاد لشکر سپاه انصارالحسین (ع) بود هشت سال برای وطن جنگید و به درجه جانبازی نائل شد و در نهایت در ۱۶ فررودین ۹۹ به دلیل عوارض ناشی از جانبازی به یارانش پیوست و به شهادت رسید.
او در خاطرات خود آورده است: دو گردان «قیس بن مسهر» به فرماندهی شهید حسن مراد ابروزن که بعد از شهادتش شهید حیدر سهرابی فرمانده شد و در همان عملیات شهید شد و گردان «حبیب ابن مظاهر» به فرماندهی احمد کرمعلی در کنار گردان اباالفضل العباس (ع) نهاوند قرار گرفتند.
در خاطرات شهید سلگی آمده است: من برای جذب نیرو مسجد به مسجد و روستا به روستا میرفتم و سخنرانی میکردم که خدا را شکر توانستم تعداد زیادی از پیران و جوانان نهاوندی را در قالب این سه گردان ساماندهی و با خود به منطقه عملیاتی جنوب بیاورم.
عملیات کربلای ۵ در ۱۹دی ماه ۱۳۶۵ با فاصله کوتاهی از عملیات کربلای ۴ در منطقه شلمچه به سمت بصره و در منطقه آبی - خاکی دریاچه ماهی با موانع بسیار عراقیها شروع شد و در این عملیات هر سه گردان اعزامی از نهاوند حضور داشتند.
فرمانده سابق دفاع مقدس اظهار داشت: با تعداد اندکی که در گردان ما بودند جلو ۵ تک سنگین تیپهای عراقی را گرفتیم حجم آتش توپخانه و سلاحهای نیمه سنگین دشمن زیاد خیلی زیاد بود اگر شجاعت بچههای نهاوند و لشکر ثارالله کرمان نبود خطوط دفاعی دشمن شکسته نمیشد.
او گفت: رشادتهای شهید ابروزن و سهرابی فرماندهان گردان قیس از یادم نمیرود شهید سهرابی یک دستش مجروح شده بود، اما ۲۴ ساعت آن را مخفی کرده بود تا روحیه رزمندگان گردان تصعیف نشود، چون دیگر فرمانده ما شهید ابروزن شب قبل به شهادت رسیده بود و شهید سهرابی روز ۲۱ دی ماه بعد از اینکه به سختی نماز ظهر را در آن شرایط دشوار خواند دقایقی بعد مورد اصابت دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.
مولوی گفت: شهادت ۳۵ نفر فرمانده و رزمنده از یک گردان کوچک بسیار سخت بود و همه آنها مانند اصحاب امام حسین (ع) در دشت شلمچه پرپر شدند تا یک وجب از خاک وطن به دست دشمن نیفتد.
گزارش از علی سهرابی
انتهای پیام/س