به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، پیشرفت تکنولوژی و گسترش استفاده از نرمافزارهای ارتباطی اجتماعی در سالهای اخیر، شرکتهای بزرگ ارائه دهندهی خدمات اینترنتی و ارتباطی را با حجم عظیمی از دادههای کاربران مواجه کرده است. اما نکتهای که اکنون بیش از پیش توجه همگان را به خود معطوف میکند این است که این نرمافزارها از جمله پیامرسانهایی نظیر واتساپ، با اطلاعات ما چه میکنند.
چند روزی میشود که خبر به اشتراک گذاری اطلاعات کاربران واتساپ با فیسبوک نقل محافل رسانهای شده است. همین امر موجب شد تا دوباره پس از مدتها، بحث سرانجام دادههای شخصی کاربران در فضای مجازی به میان آید.
اما آیا فیسبوک تا کنون به اطلاعات شخصی کاربران WhatsApp دسترسی نداشته یا بر فرض چه استفادههایی میتواند از دادههای ما داشته باشد؟ برای پاسخ دادن به این سوال باید نگاهی به سابقهی مجموعهی واتساپ بیندازیم.
سال ۲۰۰۹ میلادی بود که پس از دوران افول پیامرسانهای تحت وب، پیامرسان واتساپ با همکاری دو نفر از کارمندان سابق مجموعهی یاهو پدید آمد. این برنامه برای چند سال به شکل مستقل کار خود را ادامه داد تا اینکه در سال ۲۰۱۴ رسماً به شرکت فیسبوک با مدیریت مارک زاکربرگ فروخته شد.
شاید شما هم در رابطه با نقض قوانین حریم شخصی یا لو رفتن بخشی از اطلاعات کاربران فیسبوک خبرهایی را شنیده باشید. در واقع فیسبوک یکی از بزرگترین پایگاههای داده را در اختیار دارد. این شرکت با خرید سهام نرمافزارهایی نظیر اینستاگرام، واتساپ و Messenger به سطح بالایی از اطلاعات شخصی کاربران دسترسی پیدا کرده که همین موضوع توجه مراجع قضایی را نیز به خود جلب کرده است.
حال ممکن است از خود بپرسید فیسبوک چه اطلاعاتی از من میتواند داشته باشد؟ باید گفت هر آن چیزی که شما در صفحات مجازی خود قرار میدهید، تماشا میکنید، مشخصات حساب کاربری شما، عکس پروفایل، پیامها، مخاطبین و خیلی چیزهای دیگر که شاید در نظر کوچک و بیاهمیت باشند برای دادهپردازهایی همچون فیسبوک، باارزش محسوب میشوند.
البته این طور هم نیست که تمامی دادههای بدست آمده از پیامرسانهای مورد استفادهی ما برای شرکتهای دیگر قابل دسترس باشند. برای مثال در بسیاری از نرمافزارهای ارتباطی همچون واتساپ، از سیستم رمزگذاری پیچیده برای حفظ امنیت پیامها استفاده میشود.
رمزنگاری End to End (E۲E) از جمله مدلهای ارتباط کدگذاری شده است. در این روش فقط طرفین مخاطب گفتگو میتوانند به پیامها دسترسی داشته باشند. در واقع پیام فرستنده با سیگنالهای کدگذاری شدهای ارسال میگردد که تنها با کلیدهای در دست گیرنده میتواند رمزگشایی شده و خوانا شود. بطوریکه حتی مالک برنامه و سرویسهای ارائه دهندهی اینترنت هم نخواهند توانست به آن دسترسی پیدا کنند.
اما نکتهای که در این بین کار با دادههای کاربران را برای شرکتهای بزرگ جذابتر و راحتتر از قبل میکند، پیشرفت هوش مصنوعی به خصوص در زمینهی علم «یادگیری ماشین» (Machine Learning) است. کمپانی بزرگی همچون فیسبوک هرگز برای طبقهبندی دادههای خود به شکل دستی عمل نمیکند و صدالبته چنین چیزی در این اقیانوس بیکران داده ممکن نیست!
از این رو الگوریتمهای خاصی طراحی میشود تا بدین شکل برنامه به شناخت نسبی از کاربر دست یابد. این مورد را با ذکر مثالی قابل مفهومتر خواهیم کرد. احتمالاً شما هم تا کنون برای خرید یک کالا یا آشنایی با مشخصات، نام آن محصول را در اینترنت، نرمافزارهای پیامرسان یا برنامههای ارتباط اجتماعی جستوجو کردهاید.
پس از آن درمییابید با باز کردن صفحات اینترنت یا فرضاً بخش جستوجوی برنامهای همچون اینستاگرام، پیشنهادهای تبلیغاتی بسیاری مبنی بر خرید محصول مورد نظر یا کالاهای مشابه آن برای شما نمایان میشود. این را میتوان به عنوان نمونهای از الگوریتمهای یاد شده نام برد.
البته که علم یادگیری ماشین بسیار پیچیده و در عین حال پرکاربرد است، اما سوءاستفاده از آن با دادههای شخصی کمی ترسناک به نظر میرسد. گفتن این نکته هم خالی از لطف نیست که بحث Machine Learning برای زبان فارسی چندان پیشرفته نبوده و شاید از جانب یک کاربر ایرانی خطرات چندانی برای پیامهای شخصی وی نداشته باشد. اما با این حال این الگوریتمها میتوانند تصاویر منتشر شده توسط کاربر را تشخیص داده و تحلیل کنند.
برای مثال ممکن است یک الگوریتم یادگیری ماشین بتواند سن، جنسیت و مشخصات ظاهری شما را شناسایی کرده و از آن برای عملیات تشخیص چهره استفاده نماید.
اگر بخواهیم واقعبین باشیم، شرکتهای بزرگ از هیچ فرصتی برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر راجع به کاربران خود دریغ نمیکنند. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که درمورد موضوع خاصی با دوستان خود صحبت کرده باشید و پس از ورود به برنامهای نظیر اینستاگرام، مطالب پیشنهادی در همان رابطه مشاهده کنید.
مجوزهای دسترسی که گاهی ناآگاهانه و تنها با زدن دکمهی «Next» به این نرمافزارها میدهیم، اکثراً به دسترسی تمام و کمال به گوشی و طبیعتاً دادههای ما ختم میشوند.
هر شرکتی برای ادامهی کار خود نیاز به کسب درآمد و سوددهی دارد؛ شاید چیزی که این ارائهدهندگان برنامههای ارتباط جمعی را سرپا نگه میدارد، فروش اطلاعات بدست آمده از کاربران است. البته در ظاهر این موضوع توسط شرکتها کتمان میشود، اما به نظر میرسد حقیقت همین است.
بخش عمدهای از اطلاعات سابقهی جستوجو، علایق شناسایی شدهی افراد، محل زندگی، جنسیت، ویژگیهای ظاهری و اخلاقی بدست آمده توسط الگوریتمهای یادگیری ماشین به دیگر شرکتها فروخته میشود تا آنها بدین شکل جمعیت هدف خود را برای تبلیغ و فروش بهتر محصولات یا خدمات شناسایی کنند.
در این بین WhatsApp هم به گفتهی خود در نظر دارد با به اشتراکگذاری اطلاعات کاربران با شرکت مادر خود (فیسبوک)، مقاصد تجاری این کمپانی را پوشش دهد و قرار است با توجه به زیرساختهای اطلاعاتی گستردهی فیسبوک، خدمات بهتری به کاربران ارائه شود.
با این اوصاف به نظر میرسد کاربران ایرانی از به اشتراک گذاشته شدن اطلاعات خود در زمینه تبلیغات چندان در مضیقه نباشند. از آنجایی که بیشتر دادههای فروخته شده برای مصارف تجاری و تبلیغاتی استفاده میشوند و ما در ایران بهدلیل وجود تحریمها، از خدمات و محصولات بسیاری از شرکتهای بزرگ محروم هستیم به نظر نمیرسد دادههای ما از بُعد تبلیغاتی ارزش خاصی برای این مصارف داشته باشد؛ ولی باید از خود پرسید آیا استفاده از اطلاعات کاربران صرفاً به مباحث تبلیغاتی محدود میشود؟
در هر صورت لازم است کاربران در هر جای دنیا نسبت به اطلاعات شخصی خود اهمیت قائل شوند و برای حفاظت از آن راههای متناسبی را در پیش بگیرند. از جمله پیشنهادهای رایج در این زمینه میتوان به بررسی مجوزهای دسترسی برنامه، استفاده از نرمافزارهای تغییر آیپی و در آخر جایگزین کردن پیامرسانی با امنیت اطلاعاتی بالا اشاره کرد.
منبع:شهر سخت افزار
انتهای پیام/