مرد ۳۲ ساله در حالی که بیان می‌کرد مانند انسانی که در حال غرق شدن است، گفت: به هرخار و خاشاکی چنگ می‌انداختم تا شاید زندگی ام را از متلاشی شدن نجات بدهم،

به‌گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، مرد ۳۲ ساله در حالی که بیان می‌کرد مانند انسانی که در حال غرق شدن است به هرخار و خاشاکی چنگ می‌انداختم تا شاید زندگی ام را از متلاشی شدن نجات بدهم، به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: ۱۲ سال قبل عاشق «بهناز» شدم و با هم ازدواج کردیم. مدتی بعد من در یک شرکت خصوصی استخدام شدم که به دلیل تولید بیشتر، کارگران در سه شیفت کاری و به صورت دوره‌ای فعالیت می‌کردند.

در اوایل زندگی مشترک، هنگامی که من در خانه نبودم همسرم بیشتر اوقات را به خانه پدرش می‌رفت. من هم زیاد اهمیتی نمی‌دادم چرا که معتقد بودم حوصله همسرم به خاطر تنهایی سر می‌رود، اما این رفتار‌های او ادامه داشت تا جایی که بعد از به دنیا آمدن دخترم باز هم مدام راه خانه پدرش را در پیش می‌گرفت، به حدی که دیگر کار هر روزه او رفتن به خانه پدرش شده بود.

نصیحت‌ها و گفت و گوهایم نیز فایده‌ای نداشت. ماجرا به جایی رسید که از این وضعیت خسته شدم، دیگر اختلافات ما به مشاجره و کتک کاری می‌کشید، ولی بهناز دست‌بردار نبود، باز هم دست دخترم را می‌گرفت و به خانه پدرش می‌رفت این در حالی بود که بعد از شیوع کرونا شیفت‌های کاری ما تغییر کرد و به دو شیفت کاری تبدیل شد.

در گذشته صاحب خودرویی بودم و همسرم را برای خرید یا رفتن به خانه پدرش همراهی می‌کردم، اما اکنون که خودروام را فروخته ام، او معمولا با تاکسی تلفنی یا خودرو‌های خواهر و برادرانش به خانه مادرش می‌رود. این در حالی است که هر وقت از سر کار خسته به منزل باز می‌گردم تنهایی را با تمام وجودم حس می‌کنم چرا که تا دیر وقت در منزل تنها هستم و بهناز و دخترم زمانی به خانه باز می‌گردند که من به خواب رفته ام.

این بی انصافی است که بگویم همسرم به خانه پدر و مادرش نرود! اما من هم به عنوان شریک زندگی او دوست دارم زمانی که از سرکار به منزل باز می‌گردم، همسرم به استقبالم بیاید و دخترم را به آغوش بکشم تا خستگی کار را فراموش کنم.

با وجود این نه تنها زندگی ام مسیر آشفته‌ای را طی می‌کند بلکه گاهی روز‌ها غذایی در خانه تهیه نمی‌شود و همسرم غذا‌های مصرفی ما را از خانه پدرش می‌آورد. اکنون چند سال است احساس می‌کنم زندگی مجردی دارم و ارتباط عاطفی با همسرم ندارم. بار‌ها به او گفته ام هرگاه دوست دارد به منزل پدرش برود، اما ساعتی قبل از بازگشت من، در خانه حضور داشته باشد، ولی او بهانه‌های واهی می‌آورد و به خواسته هایم توجهی ندارد. کاش او می‌فهمید که حتی رفتن به خانه پدرش نیز حدی دارد و … شایان ذکر است، بررسی‌های کارشناسی این پرونده در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی ادامه یافت.

 

انتهای پیام// م.ب

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۳
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۵۵ ۰۱ شهريور ۱۴۰۰
شایدنمی خواد شوهرش و ببینه
ک میره خونه مامان وباباش .
Iran (Islamic Republic of)
mahnaz
۱۲:۲۶ ۰۱ شهريور ۱۴۰۰
والا الان پدر و مادر دختر مقصرن که بچشون یاد ندادن چجوری زندگی رو اداره کنه و وقتی بیش از حد میرفته خونشون جلوشو نگرفتن و باهاش دعوا نکردن
اگه بهش یاد میدادن که تو الان یک زندگی مستقل داری و باید به خونه زندگی خودت و بچه و شوهرت برسی شاید اینجوری نمیشد. والا من الان دوتا بچه دارم اما هروقت میخوام برم خونه مادرم آخر هفته چندساعتی با شوهرم باهم میریم و باهم میایم. همچنین خونه ی مادرشوهرم. هیچ فرقی نمیذاریم چون به این اعتقاد دارم که رفت و آمد بیش از حد خونه پدر و مادر یا پدر و مادر همسر زندگی رو خراب میکنه و باعث از بین رفتن ریشه ی زندگی میشه. به امید اینکه همه ی خانومها و آقایون این مساله رو درک کنن
Iran (Islamic Republic of)
هادی مختاری(ارومیه)
۰۰:۲۴ ۰۲ شهريور ۱۴۰۰
احسنت و درود بر شما خواهر با شعور و عزیز و همچنین درود بر پدر و مادری که نان حلال و شیر پاکی که به شما داده‌اند باعث شده تا چنین خانم گلی به جامعه تحویل دهند.
ایکاش نصف درک و شعور شما را بعضی از خانم‌ها داشتند...
باز هم ممنون
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۵ ۰۱ شهريور ۱۴۰۰
هیچوقت نمیشه زندگی هیچکیو قضاوت کرد تا زیر ی سقف باهاشون زندگی نکردین شاید اون زنم واسه خودش دلیلی داره درسته کار مهمه ولی سه شیفت کار کردن یکم زیاده روی نیست اون مادرو دخترم به محبت نیاز دارن زمانی که توجه به محبت زن نشه بیرون خانه دنبال محبت میگرده
Iran (Islamic Republic of)
حامد
۰۸:۱۹ ۰۱ شهريور ۱۴۰۰
شرف که نباشد همینه .اون پدر و مادر دختره چرا به دخترشان چیزی نمیگن که چرا خانه‌ی شوهرت نمیری والله آدم می‌ماند در بعضی کارهای بشر
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۱۲ ۳۱ مرداد ۱۴۰۰
سرکار نرو بگو این زندگی ارزش کار کردن نداره یا یک هوو خوب بیار براش
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۵۴ ۳۱ مرداد ۱۴۰۰
بدرک برو زن بگیر اونم بره خونه پدرش چرا مرددی!؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۷ ۰۱ شهريور ۱۴۰۰
راهنمایی الکی نکنید همین شما ها هستین باعث خرابی زندگیا میشید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۲۸ ۳۱ مرداد ۱۴۰۰
والا حق داری چی ازین زندگی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۸ ۰۱ شهريور ۱۴۰۰
حق هردو دارن درست فکر کنیم چون هردو واسه هم وقت نمیزارن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۵۴ ۳۱ مرداد ۱۴۰۰
این مدلی دیگه نوبره خخخ
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۱۰ ۳۱ مرداد ۱۴۰۰
همچین نوبر هم نیست. نمیدونم بعضی دختر خانم ها اگر قراره یکسره خونه پدر و مادرشون باشن چرا ازدواج میکنن؟ البته اینجا مقصر اون پدر و مادری هست که به دخترش نگفته ازدواج یعنب پذیرفتن یک مسئولیته و در برابر همسر و زندگیش وظایفی داره که باید بدرستی انجام بده
Iran (Islamic Republic of)
احمد بشیری
۲۲:۱۷ ۰۱ شهريور ۱۴۰۰
خانم من اگه هر روز خانه پدرش برود مشکلی نیس من هم میرم اگر آنجا بمن بی احترامی بشه انجا قضیه فرق میکنه