شهلا کاظمی پور جامعه شناس و متخصص جمعیت شناسی و مطالعات زنان در ادامه، با اشاره به تبعات و پیامدهای بالارفتن سن ازدواج اظهار کرد: درمورد سن ازدواج باید گفت، این نکته مهم است که ما چه سنی را مناسب ازدواج بدانیم و سپس، از آن رده سنی بالاتر را سن بالای ازدواج بگوییم. معمولا در جوامع سنتی، ازدواج ها در سنین پایین و برای دختران با میانگین سنی ۱۵ و کمتر از آن و برای آقایان در سنین زیر ۲۰ سال انجام می شده است اما به مرور زمان و بدنبال توسعه جوامع و شهرنشینی و پیچیدگی های مختلف اجتماعی، سن ازدواج افزایش پیدا کرده است. بنابراین، باید برای بالارفتن سن ازدواج، حدی قائل شویم.
وی بیان کرد: در ۳۰ سال اخیر، در جامعه ما میانگین سن ازدواج، برای خانم ها از سن ۲۰ به ۲۴ سالگی و برای آقایان از حدود ۲۴ سال به نزدیک ۲۸ سال رسیده است که این میانگین نسبت به توسعه جامعه و تحصیلات افراد و در مقایسه با جوامع دیگر نیز افزایش پیدا نکرده است و فقط مسئله اساسی ما این است که گروهی از جوانان ما، سن ازدواجشان با تاخیر انجام می شود و البته این تعمیم به همه آن ها نمی شود چرا که ۵۰درصد زیر این میانگین سنی و بقیه بالای این میانگین ازدواج می کنند و در این میان، مسئله ای که وجود دارد برای گروهی است که ازدواج آن ها در سن بالا اتفاق می افتد و به همین دلیل است که تقریبا ۴۰-۵۰ درصد جوانان، بالای ۲۷-۲۸ سال و همچنان مجرد هستند.
در ادامه، اشرف السادات جمال فوق تخصص طب مادر و جنین هم، در پاسخ به این سوال که تا چه سنی بارداری برای خانم ها مناسب است و چرا باید سن ازدواج محدوده داشته باشد؟ گفت: ما توصیه ای که در اولین برخورد با یک دختر خانم می کنیم این است که به او می گوییم زود ازدواج کند و بچه دار شود چرا که از نظر ما، تکامل انسان با ازدواج است و از نظر پزشکی، دختر خانم ها با افزایش سن خود، رزرو ذخیره تخمدانشان کم می شود و بعدها یعنی پس از ۳۵ سال ممکن است دچار مشکلات ناباروری شوند و همین موضوع، درمان ها و استرس ها و اضطراب های زیادی برایشان به همراه داشته باشد و در این خصوص، سن خاصی را عنوان نمی کنیم اما از ۲۵سالگی توصیه می کنیم که ازدواج انجام شود و یکی دو سال هم برای رسیدن به تفاهم زوجین یا تجربه همسفری کافی است که پس از آن اقدام به بارداری کنند.
وی بیان کرد: اگر سن بالا برود، حوادثی برای ارگان های یک خانم به وجود می آید که از آن جمله می توان به رحم، لوله و تخمدان اشاره کرد که می توانند به مرور زمان دستخوش گرفتاری هایی شوند. به طور مثال؛ با یک عفونت ساده یا پیچیده، لوله های رحم بسته شوند و با استرس های فراوان و تغذیه های موجود، تخمدان دچار رزرو کم شده و فرد دچار کیست تخمدان شود که در حقیقت، همه این ها عوامل ناباروری می شوند که درمان برای آن ها مشکل ساز است.
جمال تصریح کرد: ما به زوجین توصیه می کنیم که پس از رسیدن به تفاهم، هرچه زودتر بچه دار شوند چرا که پس از ۳۵ سال واقعا ذخیره تخمدان در خانم ها کم و بارداری دچار مشکل می شود.
بیشتر بخوانید:
در ادامه هم، سعیده کبیری روانشناس، در خصوص آسیب های بالا رفتن سن ازدواج در آینده خانواده و روابطی که پدر و مادر با فرزند خود خواهند داشت، اظهار کرد: وقتی که ازدواج و باروری به موقع اتفاق بیفتد یعنی در سنینی که انعطاف پذیری، حوصله و صبر در مسیر رشد انسان وجود دارد خیلی می تواند مطلوب باشد چرا که کم بودن تفاوت سن پدر و مادر با فرزند خود، باعث کاهش اختلاف های فرهنگی و اجتماعی می شود و تعاملات بهتری میان آن ها وجود خواهد داشت چرا که خود والدین هم برای فرزندان دوم و سوم خود می گویند ما حوصله و صبری که برای فرزند اول خود داشتیم شاید به آن صورت، برای فرزند سوم نداشته باشیم.
وی بیان کرد: تصور کنید بارداری اول زن در سنین ۳۵-۳۶ سالگی او اتفاق بیفتد مسلما از نظر قوای جسمانی، صبر و حوصله و حتی هدف ها هم مثل گذشته نیست. به طور مثال؛ خانمی که در میانگین سنی ۲۰-۲۵ سالگی مادر می شود اهدافی را در زندگی برای خود ترسیم می کند اما با وجود شرایط فعلی و شاغل بودن برخی از خانم ها در جامعه، هرقدر سن خانم بالاتر می رود اهداف آن ها، از لحاظ قدرت خواهی و پیشرفت شغلی هم بیشتر می شود و این متضاد با فرزندداری است و برای آقایان هم این حقیقت وجود دارد و حتی آقایان کم حوصله تر می شوند چرا که خداوند در وجود خانم ها مهر مادری را به ودیعه گذاشته است و آسیب این موضوع چه بسا در آقایان بیشتر است زیرا عاطفه مادری و فرزندخواهی که در وجود زنان است به مراتب در آقایان کمتر باشد.
شهلا کاظمی پور جامعه شناس در ادامه، با اشاره به نقش مهم نهادهای آموزشی در هدایت نسل جوان به سمت ازدواج به موقع تأکید کرد: نهادهای آموزشی مثل تیغ دو لبه هستند چرا که یکی از دلایل تاخیر در ازدواج جوان ها چه دختران و چه پسران، تحصیلات است و ما در جامعه شناسی با موضوعی با عنوان ارزش های افراد روبرو هستیم که در جامعه کنونی ارزش ها تغییر کرده اند؛ به طوری که در گذشته، نیازها و ارزش های اول افراد ازدواج بود اما الان می بینیم که اولویت فرد تحصیل است.
وی مطرح کرد: تحصیل، خود عامل به تعویق انداختن ازدواج می شود و در ضمن، در نهاد آموزشی هم هیچ نوع تقویتی برای مهارت زندگی برای بچه ها وجود ندارد و به آن ها آموزش داده نمی شود؛ به طوری که ما فقط بچه هایمان را وادار می کنیم که بخوانند و امتحان دهند و در این میان هم استرس پیدا کنند. این در حالی است که هردو مورد با هم امکان پذیر است.
این جامعه شناس یادآوری کرد: فرد هم می تواند تحصیل و هم ازدواج کند و سپس هم فرزند دار شود. ما در دانشگاه ها به ویژه در مدارج بالاتر، هیچ نوع توانمندی زندگی سالم زیستن را به بچه هایمان آموزش نمی دهیم و یکی از مشکلاتی که باعث عدم تفاهم و در نهایت منجر به طلاق می شود نداشتن مهارت های زندگی است چرا که وقتی جامعه پیچیده تر می شود مهارت ها نیز تغییر پیدا می کنند و از آن سادگی، شکل پیچیده ای می گیرند. البته در این میان، خانواده ها هم باید مشارکت داشته باشند و آن ها هم باید در این توانمندسازی موثر باشند.
سعیده کبیری روانشناس و مشاوره خانواده هم در ادامه، در رابطه با نقش خانواده و یادگیری مهارت های زندگی به منظور رفع این مشکل اظهار کرد: الان به خاطر نیازهای نسل جوان به برقراری ارتباط با جنس مخالف چه از لحاظ غریزه جنسی و چه از لحاظ ارتباط عاطفی، آن ها به سمت ازدواج آسان سوق پیدا می کنند اما متأسفانه، نسل های قبل، گاهی به دلیل نداشتن مهارت های زندگی، دچار مشکلاتی می شوند که سختگیرانه با ازدواج جوانان برخورد می کنند که سختگیری آن ها، هم از نظر مناسبت ها و مراسم ها و مهریه و هم از نظر انتخاب است. یعنی انتخاب بسیار سختگیرانه که بعضاً رویایی است و از طرفی، این مسائل به دلیل این است که تعداد بچه ها در خانواده ها کم شده است و به همین دلیل، خانواده ها هم به شدت به فرزندان خود وابسته هستند و به فرزندان خود سرویس می دهند به این دلیل که تمامی امکانات برای فرزندانشان فراهم شود که همه این ها آسیب زننده هستند.
این روانشناس تصریح کرد: وقتی بچه نگاه می کند که تا سنین ۲۴-۲۵ سالگی، از خانواده خود سرویس می گیرد بعد از ازدواج از همسر خود متوقع و کمال گرا می شود که همین کمال گرایی، باعث می شود که بسیاری از والدین برای بچه های خود یک ازدواج صد در صدی را ترسیم کرده و همه امکانات را از همان ابتدای زندگی طلب می کنند.
کبیری گفت: یکی از آسیب های جدی که امروزه وجود دارد ترس از تنهایی والدین است چرا که وقتی والدین مهارت زندگی ندارند از تنهایی می ترسند و سنگ اندازی های آن ها نیز بیشتر به خاطر همین تنهایی شان است. زیرا یا خودشان ازدواج موفقی نداشته اند و یا تک والد شده اند و حالا می ترسند که فرزندشان از آن ها جدا شود و این طبیعی است که بچه ها پس از ازدواج درگیری های زندگی خود را پیدا کنند و همین باعث ترس بسیاری از والدین از ازدواج فرزندانشان می شود.
این روانشناس ادامه داد: باید به والدین آموزش دهیم که نه تنها توقعاتشان را کم کرده بلکه در مسیر همسریابی به فرزند خود کمک کنند.این در حالی است که مسئله ای هم که من همیشه با آن روبرو هستم این است که بچه ها از سنین ۱۴-۱۵ سالگی غریزه طبیعی دارند که خداوند در وجود آن ها قرار داده است و کم کم آماده ازدواج می شوند و والدین باید در این میان، از لحاظ روانی فرزندان خود را آماده این موضوع مهم کنند.
وی افزود: اگر نگاهی به فرهنگ قدیم بیندازیم می بینیم که خانواده ها از به دنیا آمدن دخترانشان، شروع به تهیه جهیزیه می کردند و اگر این موضوع را هم کنار بگذاریم، می دیدیم که از سنین ۹-۱۰ سالگی، یک طرحواره ای در ذهن دختر ایجاد می شد که در آینده باید ازدواج کند، شریک زندگی داشته باشد و خانواده برای او آمادگی ذهنی ایجاد می کردند و این احساس ها، هم به دختر و هم به پسر برای مسئولیت پذیری آن ها کمک می کرد.
کبیری تأکید کرد: گاهی نگاه می کنیم که در خانواده ها، پدر تا سن ۲۰-۲۵ سالگی دخترش، اگر برای او خواستگار بیاید آن را رد می کنند و حتی به دخترشان اطلاع نمی دهند و بهانه جویی هایی می کنند مثل این که دخترم باید تحصیلاتش را ادامه دهد و... که همه این ها آمادگی های ازدواج را کم می کنند و بعد، وقتی دختر وارد دانشگاه می شود و به سن ازدواج می رسد استرس و اضطراب ها بالا می رود و مشاهده می کند که هیچ مهارتی برای همسرداری و تشکیل یک زندگی ندارد.
بیشتر بخوانید:
انتهای پیام/
چرا به مسکن اشاره نشد؟
چرا به مهریه های نجومی اشاره نشد؟
تو هر سنی باشی بالاخره یکی پیدا میشه که جفتت بشه ، این حرفهای شما بهونه است ، بیکار باشی یکی پیدا میشه ، هرچی هم باشی بالاخره یکی پیدا میشه که باهات باشه ، دیدم که میگم
من ازداوج کرده ام سه فرزند دارم برای ثبت نام در مدرسه هر سال چند میلیونی پول زور کمک به مدرسه می گیریند واقعا پرداخت این هزینه برایم زیاده دولت عرضه مدیریت این یک کار ندارد بنده توصیه می کنم هزینه سربار خانواده را بردارید همه چیز درست می شود.
وقتی جوان شغل و درامدی نداره چطور ازدواج کنه؟ چطور خرج زندگی بده؟؟؟
ولی هنوز طلوع نکرده غروب کرد.
جوون با چه امیدی زندگی کنه وقتی هر روز همه چی ده برابر میشه.
به نظرم یکی از ایراداتی که به نظام آموزشی وارده اینه که تعداد دانشگاههای غیرانتفاعی و دانشگاههایی که بدون کنکور دانشجو میپذیرند توکشورمون زیاده. اگه تعداد دانشگاهها کمتر بشه به تبعش تعداد کسانی که دنبال شغل و یادگیری حرفه میرن افزایش پیدا میکنه. چه لزومی داره که همه برند دانشگاه؟!! البته من خودم فوق لیسانس دارم و مجردم. اما اکثر دوستانم که تو دوره راهنمایی و دبیرستان ترک تحصیل کردند الان زن و بچه دارند و زندگیشون روبراهه.
حتما برود میدان داد بزنه های چند دختر دم بخت دارم؟
وضعیت فرهنگی هم از همه چی بدتر