به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از wins borough، یکی از فاکتورهای مهم ایجاد تیمی که کارایی خوبی دارد، شخصیت است. آرایش ذهنی و رفتاری اعضای تیم شما نقشی اساسی در کنار آمدن آنها با اعضای گروه و انجام کارها دارد. نادیده گرفتن شخصیت به نفع مهارت، منجر به شکست میشود.
در مقاله Harvard Business Review توسط دیو وینزبورو و توماس چامورو-پرموزیچ، تحت عنوان " تیمهای عالی بیشتر به شخصیتها بستگی دارند نه به مهارت ها" یاد میگیریم که در نظر گرفتن شخصیتها مهم است.
شخصیت به چه معناست؟
درک مدرن و علمی این است که شخصیت دو جنبه دارد، یکی هویت یا شخصی که فکر میکنیم هستیم، دوم شهرت یا اعتبار که دیگران ما را با آن میشناسند.
هویت ما متشکل از آرمانهای شخصی، رویاها، اهداف، ترسها و هر چیز دیگری است که درک ما را از خودمان تشکیل میدهد. اعتبار بیشتر به رفتار ظاهری ما مربوط است، همان چیزی که دیگران میبینند، تعبیر میکنند و یاد میگیرند چگونه با آن تعامل کنند.
وقتی نوبت به انتخاب یک نیرو برای تیم میرسد، اعتبار اهمیت بیشتری دارد. خودپنداره یا هویت، متناسب بودن با فرهنگ سازمانی یا تیمها را پیشبینی نمیکند، اما اعتبار ابزاری قدرتمند برای پیشبینی رفتار و موفقیت در کار است.
چرا شخصیت به اندازه مهارت مهم است؟
همانطور که دیو و توماس میگویند، شخصیت چیزی است که نقش تیم، سبکهای ارتباطی و میزان انسجام را تعیین میکند.
نه اینکه مهارت اصلاً مهم نیست. کارهایی که اعضای تیم انجام میدهند تنها توسط کسانی که توانایی فنی مناسب دارند انجام میشود. اما صرف نظر از مهارتها، موفقیت تیمی به شخصیتهای مربوطه خصوصیات شخصیتی مشترک بستگی دارد.
روانرنجوری پایین و دوستانه بودن به افراد گروه کمک میکند تا در کنار هم قرار بگیرند و همکاری خوبی داشته باشند.
هر شخص در یک تیم دو نقش دارد، یک نقش عملکردی و یک نقش روانشناختی. نقش عملکردی مربوط به کارهای روزمره است که فرد انجام میدهد. اما نقش روانشناختی "عنصر انسانی" همان رفتارهای شخصیتی است که فرد نشان میدهد. توازن نقشهای روانشناختی میتواند تعیین کند که آیا تیم به عنوان یک موجود زنده سالم به تنهایی پیشرفت خواهد کرد یا خیر.
دیو و توماس پنج نقش روانشناختی متمایز را برجسته میکنند: نتیجه گرا، رابطه محور، پیرو قاعده، مبتکر و عمل گرایان. وجود تعداد زیادی از یک نوع شخصیت در تیم و نبود انواع دیگر به اندازه کافی میتواند به شکست منجر شود.
به عنوان مثال، تعداد زیادی از افراد نتیجهگرا کار را به پایان میرسانند، اما مهارتهای ارتباطی لازم برای مذاکره با رهبران و کنارهم نگه داشتن همه افراد را ندارند. به همین ترتیب، بسیاری از همکاران رابطه محور ممکن است یک ائتلاف دوستانه ایجاد کنند، اما در مورد انجام وظایف به عنوان یک تیم کم میآورند.
در مجموع، ترکیب شخصیتها تأثیر زیادی در اثربخشی تیم دارد. کارمندان با استعداد ممکن است در مورد تواناییهای شخصی کاری موفق باشند، اما این آمیختگی منحصر به فرد نگرشها، ویژگیها و خلقیات است که میتواند پراستعدادترین تیم را به نفع خود پیش ببرد.
بیشتر اوقات تیمهای شما میتوانند موفقتر باشند. با ترکیبی مناسب از هر دو مهارت عملکردی و شخصیت، میتوانید اطمینان حاصل کنید که تمام نقشهای اساسی تحت پوشش قرار میگیرند و کارمندان شما آماده همکاری خوب برای رسیدن به نتیجه رضایت بخش هستند.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/