به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از آبادان،روزهای سختی بود و تنها راه عبور از آن اعتماد و اعتقاد به خدا بود،دشمن بعثی که به پشتوانه هم پیمانان و متحدان غربی اش قصد تصرف خوزستان را داشت و به خیال باطلش در کوتاه ترین زمان ممکن می خواست به این مهم دست یابد، در ایستگاه اول زمین گیر شد.خاک خرمشهر انگار دامن گیر بود، ارتش تا بن دندان مسلح بعث آمده بود که بماند،پیشرفته ترین امکانات زرهی و تجهیزات جنگی روز دنیا را به عاریه گرفته بودند و جنگی نابرابر را آغاز کردند اما این تازه شروع ماجراجویی آنها بود و بودند دلیرمردانی که نگذارند حتی یک وجب از خاکشان در دست دشمن بیفتد.مردان و زنان بی ادعایی که هر چه در توانشان بود از مال و فرزند و حتی جان شیرینشان را در این مسیر گذاشتند. خرمشهر که حالا خونین شهر نام نهاده شده بود پس از ۳۴ روز دفاع جانانه فرزندان برومند میهن مان در دست رژیم بعثی افتاد.
شهر خرمشهر پس از ۵۷۶ روز اشغال توسط نیروهای ارتش عراق، در روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ طی عملیات بیت المقدس بوسیله نیروهای مسلح ایران بازپس گرفته شد.
عباس حربی یکی از رزمندگان حاضر در عملیات بیت المقدس گفت: در این عملیات شرایط جنگ با رژیم بعث به گونه ای بود که در مقابل هر ۱۵ تانک دشمن ، ما یک تانک داشتیم و در مقابل هر ۴ هزار رزمنده ما بعثی ها بالغ بر ۳۰ هزار نیرو آموزش دیده با بهترین و به روز ترین امکانات و تجهیزات داشتند. اما خداوند ترسی در دل دشمن قرار داد که بعدازظهر روز عملیات بیت المقدس پرچم های سفید را برافراشتند و خود را تسلیم کردند و آمار اسرا را به ۱۹ هزار نفر و تعداد کشته های دشمن به ۱۶ هزار و پانصد نفر افزایش یافت. این آمار و بزرگی عملیات در طول ۸ سال جنگتحمیلی بی سابقه بوده است و به همین دلیل نیروهای ایرانی توانستند ده ها انبار مهمات و تجهیزات را از دشمن بگیرند . همچنین در این عملیات ۲۷۵ تانک و نفربر منهدم شد.
محمدرضا حیدریان رزمنده نوجوان و ۱۵ ساله ی آن روزها گفت: آغاز جنگ مصادف با شروع مدارس بود اما ما دانش آموزان، مکتب جبهه و مقاومت را به قلم و دفتر ترجیح دادیم و با اسلحه جنگی،نابودی دشمن را مشق می کردیم آرزویمان آزادسازی خرمشهر بود و هیچ گاه نگذاشتیم که به رویا تبدیل شود.
او در ادامه گفت: تعدادی از نیروها علاوه بر نبرد با دشمن در حوزه ی فرهنگی و هنر نیز فعال بودند.یکی از این شخصیت ها شهید بهروز مرادی بود که تاثیر بسزایی از لحاظ روحی و روانی بر نیروها میگذاشت.یکی از فعالیت های ماندگار این شهید ، نوشتن دو تابلوی معروف ، "خرمشهر جمعیت ۳۶ میلیون نفر" و همچنین تابلوی "کوچه های این شهر به خون شهدا آغشته است،با وضو وارد شوید" بود که در ورودی شهر نصب شد و روحیه مضاعفی به رزمندگان می داد.
عقیل برام زاده دیگر رزمنده آن دوران در گفت و گو با خبرنگار ما گفت: مدتی قبل از شروع رسمی جنگ، نیروهای بعثی بر روی عده ای تاثیر منفی گذاشتند و برای راحت تر رسیدن به هدفشان در نبرد، جنگ داخلی و قومیتی درشهرهای غربی کشور به راه انداختند تا موقعیت نظامی، سیاسی و امنیتی ایران را خدشه دار کنند.
برام زاده از روزهایی گفت که جنگ تازه آغاز شده بود و کمبود تسلیحات جنگی رزمنده ها را مجبور می کرد که با اسلحه های بعثی ها با آن ها بجنگند. به گونه ای که وقتی برای شرکت در عملیات آزادسازی بستان با نبود اسلحه رو به رو شدیم بدون تجهیزات جنگی پا در میدان گذاشتم و ضمن نفوذ میان نیروهای دشمن با ۱۷ اسلحه به قرارگاه نیروهای خودی بازگشتم.
ایاد، برادر عقیل برام زاده که خود نیز رزمنده روزهای جنگ و لقب بابا ایاد را از مقام معظم رهبری بود، گفت:روزهای اول جنگ تا مدت ها بی خبری از خانواده شرایط را برایمان سخت کرده بود. رژیم بعث بدترین رفتارها را با اسیران جنگی میکرد و پیر و جوان و زن و و کودک برایشان معنا نداشت و همه را قتل و عام میکردند.
ایاد که در طول ۸سال جنگ تحمیلی ۶بار مجروح شده بود افزود: در یکی از تک های دشمن یک گلوله ی آر پی جی به داخل سنگری که یکی از رزمندگان جوان ما در آن حضور داشت اصابت کرد و پس از انفجار آن صدای یاحسین گویان آن جوان توجه همگان را به خود جلب کرد.سنگر آتش گرفته بود با هر زحمتی که بود جوان رزمنده را از آتش بیرون کشیدیم.گرمای آتش آنقدر بر بدنش اثر گذاشته بود که قابل جا به جایی مجدد و به عقب بردن او نبود او همچنان ذکر یا حسین بر لبانش بود و تنها کاری که در آن شرایط از دست ما برمی آمد خاک ریختن روی او برای خاموش کردن آتش گر گرفته بود. آتش به تدریج و آرام آرام خاموش شد و جوان رزمنده به آرزوی دیرینه خود و مقام شهادت نائل آمد.
بابا ایاد گفت: روزی که نیمی از شهر خرمشهر به دست بعثی ها افتاد در کوت شیخ و کنار رودخانه کارون با خود پیمان بستیم که تا شهرمان را از چنگال دشمن خارج نکنیم آرام نگیریم و تقاص خون همرزمان شهیدمان را از دشمن متجاوز بگیریم .
قبل از عملیات آزادسازی، اشتیاق بازگشت به شهر تمام وجودمان را پر کرده بود، رزمنده ها از آرزوهایشان می گفتند، از اینکه برای یک بار هم که شده باز هم صدای بوق ماشین ها و چراغ های روشن شهر را در شلوغی ببینند و باز هم صدای اذان را از گلدسته های مسجد جامع بشنوند و نماز جماعت برپا کنیم.
او افزود: وقتی پس از خروج دشمن به درون شهر بازگشتیم، خرمشهر را از مسجد جامع شناختیم چرا که دشمن شهر را به ویرانه ای تبدیل کرده بود. آنها سراسر شهر را مین گذاری کرده بودند و تردد در شهر به سختی امکان پذیر بود.
عباس حربی گفت: چشم هایمان همگی به سمت مسجد جامع خرمشهر بود چرا که ما به شهدا قول داده بودیم که برخواهیم گشت و پس از آزاد سازی شهر از لوث بعثی ها اولین میعادگاه قرار ما آنجا بود و مسجد جامع همچون مادری مهربان فرزندان خود را در آغوش گرفت و نماز شکر بجا آوردیم.
آزادسازی خرمشهر نقطه عطفی در تاریخ حماسه سازی های رزمندگان اسلام در ۸سال جنگ تحمیلی است چرا که بسیاری از معادلات پیچیده نظامی را بهم زد. انتشار خبر آزادسازی خرمشهر بازتاب بسیار گستردهای در رسانههای خبری دنیا داشت به گونه ای که بسیاری از آنها این اتفاق را شکستی مفتضحانه و توهین آمیز برای دولت صدام حسین عنوان کردند
عقیل برام زاده در پایان گفت: همانگونه که در لحظه آزاد سازی خرمشهر شعر ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته را زمزمه کردیم و در ذهن ها ماندگار و جاودانه شد ، به لطف پروردگار همین شعر را برای آزادی قدس شریف از لوث صهیونیسم غاصب با این مضمون زمزمه خواهیم کرد که " قاسم سلیمانی نبودی ببینی قدس آزاد گشته"
گزارش از لیلا احمدی کوتی
انتهای پیام/ ا