به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، کمتر از یک ماه به انتخابات سال ۱۴۰۰ باقی مانده که حواشی و اتفاقات بسیاری را هم به دنبال خود دارد؛ یکی از این موضوعات پر چالش این روزها هم بحث نامزد پوششی است که البته سابقه این موضوع به انتخابات چهار سال قبل باز میگردد.
موضوعی که شاید سبقه آن را بتوان به سال ۹۲ ربط داد، در انتخابات ریاست جمهوری آن سال اصلاح طلبان با دو نامزد یعنی حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی و محمدرضا عارف وارد عرصه رقابت ریاست جمهوری شدند، اما در نهایت تنها یک نفر از آنها در کارزار رقابت باقی ماند و محمدرضا عارف نامزد انتخابات ریاست جمهوری در ۲۱ خرداد با انتشار اطلاعیهای بر روی سایت خود از ادامه حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری انصراف داد و رئیس دولت اصلاحات هم با حمایت از حسن روحانی آرای سبد عارف را به روحانی تقدیم کرد.
موضوعی که حسین کنعانی مقدم دبیرکل حزب سبز در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره علت آن گفته بود که حقیقت این است که محمدرضا عارف در آن سال رای نداشت و حتی اعضای کارگزاران هم به او رای نمیدادند، ولی آقای روحانی هم آرای بخشی از اصولگرایان را داشت و هم اکثر کارگزاران با او همراهی کردند؛ اما عارف این خصوصیت را نداشت که بتواند از آرای مختلف بهره ببرد؛ بنابراین اصلاح طلبان مصلحت را در غیاب عارف دانسته و روحانی را به عنوان گزینه اصلی خود معرفی کردند.
داستان این نامزدهای پوششی البته صرفا به سال ۹۲ محدود نشد، بلکه چهارسال بعد هم همین مسیر طی شد. انتخابات سال ۱۳۹۶ اگرچه با ۶ بازیگر اصلی یعنی حسن روحانی، سید ابراهیم رئیسی، سید مصطفی میرسلیم، سید مصطفی هاشمیطبا، محمدباقر قالیباف و اسحاق جهانگیری آغاز شد، اما تمام این ۶ نفر ایفاکننده نقش اصلی نبودند و در ادامه راه بسیاری به نفع سایرین از رقابت کنار کشیدند.
در این انتخابات اسحاق جهانگیری معاون اول دولت روحانی که از همان ابتدا دارای گرایش اصلاحطلبی بود و از مؤسسان حزب کارگزاران سازندگی هم بهشمار میآمد به عنوان کاندیدای پوششی وارد عرصه رقابت شد، لقبی که البته خودش آن را هرگز نپذیرفت و حتی در پاسخ به انتقادها گفته بود که من از استانداری تا معاون اول ریاستجمهوری را طی کردهام؛ چرا نباید رئیسجمهور شوم؟ جهانگیری حتی در ششم اردیبهشت ۹۶ در حیاط هیئت دولت به خبرنگاران گفت که اهل انصراف نیست و با رد پوششی بودنش گفت که دوست دارد رئیسجمهور شود! اما سرانجام به نفع حسن روحانی کنارهگیری کرد و این دومین باری بود که یکی از اشخاص مطرح جریان اصلاحات به نفع یک کاندید اجارهای کناره گیری میکرد. موضوعی که شاید بتوان آن را به رابطه کاندیداتوری سید ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم هم تعمیم داد.
موضوعی که قربانعلی قائمی فعال اصلاح طلب در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره اش گفته بود یک قانون نانوشته در این کشور وجود دارد مبنی بر اینکه هر رئیس جمهوری باید دو دوره بر سر کار باشد؛ در نتیجه همه میدانستند که آقای روحانی بر اساس این قانون نانوشته باید دو دوره رئیس جمهور شود و موضوع بعد هم این است که اگر قرار باشد واقعی و منطقی تصمیم بگیریم باید بپذیریم که وقتی رئیس جمهوری زمینههای کاری خود را فراهم و تیم کاری خود را انتخاب کرده و برنامهها را در دست اجرا دارد، عقل و منطق به ما حکم میکند که بر اساس منافع ملی میدان را برای ادامه کار او فراهم کنیم تا در یک دوره ۸ ساله کارنامه خود را کامل ارائه کند.
صحبتهایی که اگر درست باشد این سوال برجا میماند که پس چرا اسحاق جهانگیری وارد میدان رقابت شد؟ چون قرار بود صرفا ضربه گیر روحانی در مناظرات باشد؟
ناصر ایمانی یکی از چهرههای اصولگرا در انتقاد به این موضوع گفته بود که «این توهین به رأیدهندگان است. وی تنها آمده که بلندگوی تبلیغاتی روحانی در رقابتها شود. این کار در هر جریان سیاسی روی دهد بد و زشت است، اما در این میان، نامزدهای اصولگرا واقعاً جهت ورود به پاستور آمدهاند ولی در اصلاحطلبان برخی بهعنوان نامزد پوششی وارد شده و رأیدهندگان را به استهزاء گرفتهاند».
هر چه بود در نهایت این انتخابات هم تمام شد، اما داستان نامزد پوششی انگار جذابتر از همیشه ادامه دار شده است.
تا جایی که در انتخابات ۱۴۰۰ این داستان با بازیگران بیشتری همراه شده است؛ برای مثال اسحاق جهانگیری مصطفی تاجزاده، محمود صادقی، مسعود پزشکیان، محمد شریعتمداری، محمد صدر، محسن هاشمی، صادق خرازی، عباس آخوندی و مصطفی کواکبیان از جبهه اصلاحات. سعید جلیلی، محسن رضایی، آیت الله رئیسی هم از جریان اصولگرا وارد انتخابات شدند.
پوششی در پوششی؛ موضوعی که روزنامه شرق درباره آن نوشته بود که مطهری نامزد پوششی لاریجانی، جلیلی نامزد پوششی رئیسی، جهانگیری نامزد پوششی لاریجانی، زاکانی نامزد پوششی رئیسی، پزشکیان نامزد پوششی جهانگیری، رستم قاسمی و سعید محمد نامزد پوششی محسن رضایی، آخوندی نامزد پوششی جهانگیری و... هستند.
با این تحلیل به نظر میرسد که پروژه نامزدهای پوششی در هر انتخابات پربار تر از سالهای گذشته ادامه دار میشود؛ اما شاید سوالی که برجا بماند این باشد که اصلا فلسفه نامزد پوششی چیست؟
محمدصادق کوشکی فعال سیاسی اصولگرا در این باره گفته بود که «کاندیدا پوششی» بهنوعی سوءاستفاده از قانون است و اگر فردی با این عنوان وارد کارزار انتخاباتی شود و از فرصت قانونی برای تبلیغ کاندیدای مدنظر خود استفاده کند، باید از فعالیتهای سیاسی نهی شود.گاهی امکان دارد که کاندیدایی به این جمعبندی برسد که در انتخابات به نفع فرد اصلح انصراف بدهد و این یک امر طبیعی است، اما اگر از قبل با این هدف در انتخابات ثبتنام کرده باشد، جایگاه خود را در حد یک تبلیغاتچی انتخاباتی میداند.
این فعال سیاسی با اشاره به اینکه روحانی بنیانگذار این روش زشت سیاسی است، افزود: وقتی این کار غلط در انتخابات مورد استفاده قرار گرفت و با آن برخوردی نشد، جناح رقیب هم به سمت این بداخلاقی حرکت کرد. شورای نگهبان باید با این پدیده زشت برخورد کند».
عیسی چمبر فعال اصلاح طلب هم درباره نامزدهای پوششی گفته بود که این پدیده در کشورهای دیگر به این شکل وجود ندارد، ما، چون شکل ناقصی از رقابتهای احزاب را تجربه میکنیم این اتفاق رخ داده است و من امیدوارم که با تغییر قانون انتخابات این موضوع تغییر کند، اگر ما کرسیها را به احزاب دهیم اینگونه فضایی ایجاد نمیشود و هر حزبی به هر اندازه که در پارلمان کرسی داشته باشد به همان اندازه در تغییر رئیس جمهور و یا نخست وزیر نقش دارد، اما زمانی که به این شکل انتخابات برگزار میشود هیچ چیز شفاف نیست و چنین فضایی هم باعث بهبود اوضاع نخواهد شد.
او درباره نامزدهای پوششی هم بیان کرد: من با اینکه کسی نقش یک نامزد پوششی را در انتخابات بازی کند چندان موافق نیستم و به نظر میرسد شان مردمی که می خواهند شاهد رقابت باشند بالاتر از این است که کاندیدای پوششی وجود داشته باشد؛ البته در سال ۹۶ یک فردی به طور رسمی نقش یک نامزد پوششی را بازی میکرد، اما در این انتخابات کسی اعلام نکرده که رسما نامزد پوششی خواهد بود.
احمد شریف فعال اصلاح طلب درباره نامزد پوششی افزود: جریانهای سیاسی برای اینکه نامزدهایشان در مناظرات تنها نباشند از نامزد پوششی استفاده میکنند و این روشی است برای اینکه همه مباحث را بتوانند پوشش دهند و یک نفر تخصصش در همه حوزهها جوابگو نیست و این هم خیلی اقدام غیر متعارفی نیست، اما اگر هریک از نامزدها بتواند به تنهایی از عهده همه مسائل بربیاید فرد شایسته تری است؛ اما به نظرم در این دوره نامزد پوششی را در جریان اصولگرا شاهد خواهیم بود که در زمان ثبت نامها مشخص شد که جلیلی در اخرین لحظه وارد شد و احتمالا برای پوشش مباحث سیاست خارجی رئیسی وارد انتخابات شدند.
علیرضا خجستهپور فعال اصولگرا هم بیان کرد اکه هر فردی اگر توانایی خاصی دارد باید آن را به کار بگیرد نه اینکه از توان سایر نامزدها استفاده کند؛ در کشورهای دیگر هم چنین موردی را شاهد نبودیم؛ برای مثال در انتخابات آمریکا که بیش از همه سر و صدا داشت هیچ فردی به عنوان نامزد پوششی وارد نشد؛ اما متاسفانه، چون نظام رای گیری ما حزبی نیست چنین اتفاقاتی را هم شاهد هستیم.
البته پیشتر عباسعلی کدخدایی در رابطه با برخی مفاهیم رایجشده در این دوره از انتخابات مانند «نامزدهای پوششی» و نوع برخورد این شورا با این پدیده نیز اعلام کرد که شورای نگهبان نمیتواند انگیزه افراد را بررسی کند و نمیتواند نیتخوانی کند که اگر کسی ثبتنام کرده است، حسب ظاهر برای حضور در گردونه انتخابات آمده است و اصطلاحاً نامزد پوششی است یا خیر؟
در پایان باید دید که آیا سرانجام تدبیری برای این پدیده نو ظهور در عرصه سیاسی کشور در نظر گرفته می شود یا خیر؟
انتهای پیام/
فاطمه تورانلو