به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «بچه مهندس» دیگر یکی از سریالهای پرمخاطب تلویزیون است. سریالی که ۴ فصل از آن تولید و به پخش رسیده است و بسیاری از بازیگران با حضور در این سریال به موفقیت مطلوبی دست پیدا کردند. «سهند جاهدی» بازیگری است که کار بازی را از کودکی آغاز کرده است و شاخصترین حضورش در برنامه «عمو پورنگ» بوده است.
او این شبها در سریال «بچه مهندس۴» نقش بهروز دوست و همراه همیشگی جواد جوادی را بازی میکند. با جاهدی از کودکی تا بچه مهندس گفتگو کردیم.
** با توجه به اینکه شما در فصل چهار سریال بچه مهندس بازی کردید، آیا خودتان مخاطب فصلهای قبلی سریال بودید؟
من قرار بود از فصل یک در این سریال بازی کنم و در هر فصل یک نقشی داشتند که به من پیشنهاد میدادند که حالا به هر دلیلی به توافق نمیرسیدیم. تا اینکه چند سال پیش فیلم سینمایی را برای آقای کاوری بازی کردم و آشنایی ما از آنجا شروع شد و زمانیکه با من تماس گرفتند خیلی مطمئن گفتند بیا دفتر قراردادت را ببند و برو.
** همان زمان میدانستید که قرار است نقش بهروز را بازی کنید؟
بله آقای کاوری درباره نقش توضیحاتی داده بودند و نقش جذابی بود و با جلسههایی که با آقای وارسته و کارگردان داشتیم شخصیت به سمتی رفت که الان میبینید.
** شخصیت بهروز از چه لحاظ برای شما جذابیت داشت؟
بهروز در سریال ما شخصیت کاملی دارد و فکر میکنم یکی از کاملترین شخصیتهای حتی همه چهار فصل سریال است. چون بهروز فراز و فرودهایی دارد که برای مخاطب جذاب است. اول سریال مخاطبان با بُعد بامعرفتی بهروز آشنا میشوند و بعد از مدتی متوجه میشوند او دزد است و بعد از اینکه دزدی را کنار میگذارد میفهمیم کارش جایی گیر کرده است و همه اینها در کنار هم باعث شد که من جذب این شخصیت شوم. بهروز فردی دوست داشتنی است و قصه که جلوتر برود متوجه این میشویم.
یا اینکه رفاقتش با جواد جوادی مثل رفاقتهای جواد در فصلهای قبلی نبود. آشنایی این دو سر چاقو خوردن بهروز شکل گرفت و جواد هم او را به بیمارستان برد و این رفاقت از جای خوبی شکل گرفت، خودم خیلی دوست ندارم که دو نفر در دانشگاه و کتابخانه با هم آشنا شوند.
بیشتر بخوانید
** دوست دارید شروع رفاقت با هیجان همراه باشد؟
بله قطعا. اصولا رفاقتها را طوری نشان میدهیم که یا دو نفر هم کلاسی هستند یا همسایه و هم دانشگاهی، اما اینکه جواد و بهروز اصلا همدیگر را نمیشناختند و یک باره با هم آشنا شدند خیلی جالب بود.
** با توجه به اینکه از قسمت ابتدایی تا الان مخاطبان شاهد تغییراتی در این شخصیت بودند، بهروز در ادامه سریال باز هم تغییر میکند؟
این شخصیت در سه یا چهار بازه زمانی دچار تغییراتی میشود که مخاطبان تا الان دو موردش را دیدند. بهروز وارد فضایی میشود که هر آدمی اگر در آن فضا قرار بگیرد دچار تغییراتی میشود.
از ابتدا که با نویسنده سریال صحبت میکردیم تاکیدم روی این بود که بهروز را خیلی منفی نشان ندهیم که به سرعت هم بخواهیم مثبت اش کنیم و بگوییم او به راه راست هدایت شد. همینطور هم شد و بهروز دزد به تمام معنا و فرد منفیای نبود. حتی خاکستری هم نبود. این به این خاطر بود که او مجبور به یکسری اتفاقها شده بود و هیچ وقت او دزد و خلافکار به دنیا نیامده بود که بگوییم ذاتش دزد است و به دلیل مشکلات جامعه و هر اتفاق دیگری مجبور شده بود به آن سمت برود. مشکلاتی که همه با آن درگیرند و شاید به خاطر اینکه اعتماد به نفسی که نداشت به سمت دزدی برود و از دانشگاه انصراف دهد.
** و در پایان هم در کنار جواد آدم خوبی شده و عاقبت به خیر میشود؟
نه. من آدم ساختار شکنی هستم و دوست دارم این اتفاق هابه صورتساختارشکن رخ دهد و اینکه در پایان همه چیز خوب میشود و اینها را نمیتوانم بگویم و باید تا انتها ببینیم. اما فقط اینکه تغییر میکند، اما دیگر کار خلاف نمیکند.
** و همین در نوع خود میتواند برای مخاطبان تلویزیونی جنبه فرهنگسازی نیز داشته باشد.
بله به هر حال بهروز نماینده خیلی از جوانهای جامعه است و ما کلی آدم شبیه به بهروز داریم که به خاطر نبود پدر باید خرج خانه را بدهد و به خاطر مشکلات مالی مجبور شده به این سمت برود و، چون دانشجوی انصرافی بوده به او کار ندادند. خیلی از این نمونهها داریم و همیشه نمیتوانیم بگوییم کلیشه است. وقتی چنین موضوعی را در فیلمی میبینیم برایمان کلیشه است و وقتی در زندگی خودمان همان را میبینیم برایمان اتفاق جذابی است. اینکه همیشه یک نفر هست که میآید و آدمها را نجات میدهد نه به آن معنا که دست شما را بگیرد و به سمت دیگری ببرد نه برخی مواقع برخی افراد هستند که با گفتن یک جمله مسیر زندگی شما را تغییر میدهند. همه ما در زندگی مان چنین تجربهای داشتیم و جواد برای بهروز همان رفیقی است که شاید با یک جمله و یا رفتار خوبش بهروز را از این مشکلات نجات دهد.
** در عالم واقعیت و در اطراف ما چقدر از این اتفاقها در رفاقت میافتد؟
خیلی زیاد و در هر نوع سبک زندگی می تواند رخ دهد. در زندگی شخصی خودم رفیقی داشتم که بعد از رفاقت با او خیلی از مسیرهای زندگیم تغییر کرد و ایشان در این تغییرات خیلی موثر بود. همه مان از این طور آدمها کنارمان داریم حالا به هر نحوی. منظورم این نیست که طرف خلافکار باشد و به راه راست هدایت شود نه، منظورم در هر نوع سبک زندگی است که با وجود چنین افرادی ممکن است تغییر کند.
** بچه مهندس در فصلهای دیگر هم ادامه دارد و شما در فصلهای بعدی هم حضور دارید؟
این دیگر دست آقای سعدی و وارسته و کاوری و شبکه دو است که تصمیم بگیرند میخواهند این سریال را ادامه دهند یا نه. بعد از آن فیلم نامه باید نوشته شود. به هر حال من دوست دارم این شخصیت در فصلهای بعدی هم حضور داشته باشد. الان ۶ ماه است که با این نقش زندگی میکنم و بسیار زیاد برای آنچه شما میبینید وقت گذاشتم و سر هیچ کار دیگری نرفتم و روی این نقش متمرکز بودم. چون بهروز را دوست دارم به این خاطر که نماینده جوانهای ما است که خیلی هایشان گرفتارند.
** به هر حال شما با سریالی رمضانی دیده شدید و همین شانس دیده شدنتان را افزایش میدهد.
بله برای هر بازیگری اتفاق ویژهای است که در این باکس ویژه سریالی بازی کند. شانس بزرگترم این بود که در این سریال بازی میکنم که سه فصلش پخش شده و مخاطبان خودش را دارد و فصل چهارم نیز به درخواست مردم ساخته شده است. اما خب کار سختی داشتم، چون که ما در این سریال دو شخصیت داریم که مردم انها را بیشتر دوست دارند (جواد و مرضیه) و مخاطبان سه چهار سال است با این شخصیتها آشنا هستند. به شخصه کار سختی داشتم که بیایم در شرایطی که مخاطب فقط جواد و مرضیه را میبیند، اتفاقی را رقم بزنم که بهروز را هم دوست داشته باشد. از همان روز اولی که قرارداد بستم به این قضیه فکر کردم که باید اتفاق ویژهای برای بهروز رخ دهد که مخاطب دوستش داشته باشد. مطمئنا اتفاقهای جذاب تری در قسمتهای آینده برای بهروز میافتد و مطمئنم مردم هم او را دوست خواهند داشت. امیدوارم بهروز را طوری ایفا کرده باشم که مردم دوستش داشته باشند.
**بازخوردها چطور بوده؟
خداراشکر خوب بوده است. البته من زیاد اهل فضای مجازی و اینستاگرام نیستم و همیشه میگویمای کاش وجود نداشت و یا اینکه اگر وجود داشت قبلش فرهنگ استفاده از آن آموزش داده میشد. بعد از هر قسمت پیامهایی که مردم برایم میگذارند را میخوانم و اتفاقا یکی از دوستان گفت چه حوصلهای داری. در جواب گفتم نه اتفاقا من این تعامل با مخاطب را دوست دارم و یکبار در برنامه عموپورنگ تجربه اش کردم و دوست ندارم به سادگی از دستش دهم و اخلاق و مهربانی با مردم مهمترین اتفاق است، چون آنها هستند که ما سرکاریم و اگر نبودند ما هم نبودیم. از مردم میخواهم صبوری کنند و سریال را ببینند و زود قضاوت نکنند.
** قبل از بچه مهندس، آخرین تصویری که شاید مخاطبان از شما داشته باشند در برنامه عمو پورنگ است. چطور شد که به سمت بازیگری آمدید؟
البته خبر اشتباهی از من در سایتها درج شده مبنی بر اینکه کارم را از برنامه عمو پورنگ شروع کردم. من کارم را از سال ۸۱ شروع کردم و اولین کارم فیلم سینمایی آقای داودی بود. ۸ سال قبل از اینکه به برنامه عمو پورنگ بروم در چندین کار بازی کرده بودم و یکی از آنها حضور در جشنواره کودک و نوجوان بود.
** یعنی از چند سالگی بازی میکنید؟
از ۶ سالگی.
** حضورتان در آن سن و سال در عرصه بازیگری خواسته خودتان بود یاخانواده دوست داشتند شما در این حیطه فعالیت کنید؟
یک طورهایی به واسطه یکی از آشناهایم وارد بازیگری شدم. آقای جواد مزدآبادی پسردایی پدرم هستند و به واسطه او به سمت بازیگری آمدم. در آن سن و سال هر کودکی آنقدر منطق ندارد که بتواند شغلی را انتخاب کند و به هر حال خواسته پدر و مادرم بوده و در ادامه خودم تصمیم گرفتم این راه را ادامه بدهم.
** اولین کارهایتان چه کارهایی بود؟
چند فیلم تلویزیونی برای آقای مزدآبادی بود و بعد سینمایی تقاطع، یک وجب از آسمان، از ما بهترون، مهمانخانهای در برف و سریالهای مدرسه ما، پس از سالها، عید امسال، محکومین، هیئت مدیره، آچمزو ...
** شما در برنامه عموپورنگ کار اجرا را در کنار بازی انجام میدادید. چقدر با روحیه خودتان در آن سالها یکی بود؟
به هر حال اتفاق ویژهای برای هر فردی در آن زمان بود، چون آقای فرضیایی در ژانر کودک ما در جایگاه بسیار بالایی قرار دارند و هر آدمی دوست دارد که با ایشان همکاری کند. روحیات آن برنامه هم به من نزدیک بود. یکی از دلیلهایی که دوست داشتم در آن برنامه باشم این بود که اجرا بازیگری بود و من و امیرمحمد و محمدمتن حیدری نیا نمایش اجرا میکردیم. مجری اصلی خود آقای فرضیایی بودند و شاید اگر خودشان مجری نبودند من نمیرفتم، چون از کودکی اجرا را دوست نداشتم.
** چطور شد که شما سر از برنامه عموپورنگ در آوردید؟
آن زمان یادم هست میخواستند ویژه برنامهای را به مدت یکسال اجرا کنند و سه پسر میخواستند و با من تماس گرفتند و رفتم صحبت کردیم و خیلی دوست داشتم تا به آن برنامه بروم و حضورم در برنامه عمو پورنگ اتفاق ویژهای را در زندگی کاری من و در بین مردم رقم زد. به غیر از برنامههایی که در استودیو داشتیم برای اجراهای زنده به شهرستانها میرفتیم و معتقدم تجربه جذابی بود.
** آن زمان چند سال داشتید؟
۱۲ سالم بود.
** در واقع میتوان گفت شما آن زمان هم سن مخاطبان آن برنامه بودید. بازخوردهایی که بین هم کلاسیها در مدرسه داشتید چطور بود؟
قبل از آن با بازی در سریال مدرسه ما این حس را تجربه کرده بودم، اما خب با برنامه عموپورنگ دوچندان حسش کردم. حقیقت اینکه، چون سرکار میرفتم و در سریال و فیلمهای مختلفی بازی میکردم فرصت نداشتم به مدرسه بروم. اما خب در همان عالم بچگی یادم است وقتی در خیابان مرا میشناختند برایم خیلی جذاب بود.
** شما در کارهای بسیاری بازی کردید، اما به اندازهای که در برنامه عموپورنگ و سریال بچه مهندس دیده شدید در آنها دیده نشدید.
بله درست است. همین الان هم اگر از سمت مردم لطفی به من میشود به خاطر حضورم در برنامه عمو پورنگ است و برای خودم خیلی خاطره زیبایی است که بعد از ۱۲ سال هنوز مردم من را با آن برنامه به خاطر میآورند. فکر میکنم دهه هفتادیها با من و برنامههایی که آنجا داشتم خاطره دارند. درست میگویید کارهای زیادی انجام دادم، اما ماندگار نشدند و در همان زمان خودش دیده شدند، اما این دو کار از کارهای ماندگار کارنامه کاریم است. در این مدت سه سال مشغول بازی در سریال سرزمین کهن بودم و به خاطر گریمی که داشتم نمیتوانستم در کار دیگری بازی کنم. در فصل دو این سریال نقش پسر کوچک خانواده را بازی میکردم که اتفاقهای جذابی برایش میافتاد و در فصل سه نقش دیگری را بازی کردم.
** برنامهای برای آینده کاری تان دارید؟ میخواهید بازیگری را ادامه دهید یا اینکه دوست دارید شاخههای دیگر را هم تجربه کنید؟
در عالم بچگی کارگردانی را دوست داشتم، اما الان نه و از من دور شده است. برنامه هایم این است که آن اتفاقی که در ذهنم در بازیگری دارم باید برایم بیفتد و بعدش را نمیدانم که میخواهم کارگردانی کنم یا نه. حداقل فکر کنم تا ۱۰ سال آینده برنامه ریزی برای کارگردانی ندارم.
سریال «بچه مهندس ۴» به کارگردانی احمد کاوری، نویسندگی حسن وارسته و تهیه کنندگی سعید سعدی هر شب در ماه مبارک رمضان از شبکه دو بروی آنتن میرود.
منبع:فارس
انتهای پیام/
فصل ۳ خیلی خوب بود
یکی از اشتباهات بزرگ تغییر بازیگر نقش جواد بود
و حذف قاسم و مسعود
باید فصل ۴ ادامه فصل ۳ بود
اما انگار یه داستان جدید رقم خورد بدون ارتباط با فصلهای قبل
خیلی خسته مباشن دمشون گرم ✋
مخصوصا با حضور سهند جاهدی
بعضی از قسمت های فیلم رو طنز نشونمیده
با نمکه!
منبیشتر به خاطر اون نگاش می کنم
اینکه شما میای میگی ما فقط باید ببینیم و هیچی نگیم یه جور توهین ب خودمون میشه ما باید نظر بدیم تا سریال های بهتری بسازن
الان شما دقیقا وقتی مرضیه رفته بود تو اتاقی ک جواد تو کما بود میدونستی بگی چی میشه....اصلا دغدغه این رو نداشتی ک الان چی میشه...چون کلیشه ای بود ک قبلا در خیلی از سریالها دیده بودی.
مرضیه با جواد حرف میزنه بعد حتی میدونی ک انگشت جواد تکون میخوره...
این دیگ جذابیت نداره
خیبییلی سریال خوبیه فصل ۵ هم ساخته بشه
خب نگاه نکن