۲۹ اسفندماه یادآور مبارزه ملت ایران با استعمار اقتصادی انگلیس در صنعت نفت است.

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان ازقم، سابقه کشف و استخراج نفت در ایران، هنوز به یک قرن نرسیده، اما این مسئله تاریخ چند هزار ساله ایران را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.

وقتی اولین چاه نفت ایران در سال ۱۹۰۸ م. فوران کرد، قند فراوانی در دل دولت‌های استعماری آب شد و آنان چشمان حریص و طمعشان را بر روی ایران بازتر کردند.

بعد از انتخابات مجلس شانزدهم، در پاییز ۱۳۲۸ و بهار ۱۳۲۹ شمسی بود که با تشکیل فراکسیون اقلیت «ملیون» به رهبری دکتر محمد مصدق، فرصت مناسبی برای طرح مطالبه دیرین خلع ید استعمار پیر انگلیس از ثروت ملی نفت و اوج گیری مبارزات استقلال خواهانه و ضداستعماری ملت ایران فراهم آمد.

در سال ۱۳۲۹ ش. در پی بازگشت آیت  اللّه کاشانی از تبعید لبنان و استقبال پرشکوه مردم و گروه‌های سیاسی از وی و تقویت پایگاه اجتماعی جبهه ملی، قیام عمومی علیه شرکت نفت انگلیس، گسترش یافت.

آیت اللّه کاشانی که در بهمن ۱۳۲۷ ش. در ۷۰ سالگی با خشونت و ضرب و شتم، دستگیر و پس از مدتی حبس در قلعه فلک الافلاک خرم آباد به لبنان تبعید شده بود، در اول بهمن ۱۳۲۷ ش. طی اعلامیه شدیداللحنی، خواستار «لغو امتیاز» نفت شده بود.

او در بیانیه ای، از تبعیدگاه خود، علت واقعی بازداشت و تبعید خود را این موضوع و نیز اقدام علیه سیاست استعماری انگلیس ذکر کرد.

جبهه ملی از آغاز تأسیس، با همکاری و حمایت نیرو‌های مذهبی از جمله فداییان اسلام، به سخنگوی اکثریت مردم تبدیل شده بود و در تمام مبارزات سیاسی ملی سال‌های ۱۳۲۷، ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ ش. «جمعیت فداییان اسلام»، شرکت فعال داشت و نیروی عامل و متحرک جبهه ملی را تشکیل می‌داد.

آیت اللّه کاشانی و جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق، در مجلس شورا، مطبوعات و اجتماعات مردمی، خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند و این خواسته، مورد حمایت گروه‌های زیادی از مردم و تنی چند از عالمان برجسته، نظیر سید محمدتقی خوانساری، بهاالدین محلاتی، عباسعلی شاهرودی، سیدحسن چهارسوقی، شیخ باقر رسولی، سیدمحمود روحانی قمی، شیخ محمدرضا کلباسی، حاج شیخ مهدی نجفی، فقیه سبزواری و گروه کثیری از روحانیون فعال و مبارز، مانند حاج سیدحسین خادمی، حاج شیخ مرتضی مدرسی اردکانی، حاج سیدمصطفی سیدالعراقین و... قرار گرفت  و شوری عجیب در سراسر ایران پدیدار شد.

آیت اللّه العظمی بروجردی نیز از نهضت نفت حمایت کرد و به عالمان تهران نامه نوشت که نباید با این حرکت مخالفت کنند.

رزم آرا، نخست وزیر، این کار را غیرعملی خواند و مردم را از خطرات آن ترساند و در ۱۳ اسفند ۱۳۲۹ ش. مخالفتش را با ملی شدن صنعت نفت، در جلسه کمیسیون نفت مجلس، تکرار کرد؛ به طوری که به دلیل اقتدار و موقعیت ویژه اش، به بزرگ‌ترین مانع تحقق خواست ملی، مبدل گردید؛ اما سه روز بعد، در مسجد شاه، به ضرب گلوله خلیل طهماسبی یکی از اعضای «فداییان اسلام»، به قتل رسید.

پس از دستگیری خلیل طهماسبی، به اتهام قتل رزم آرا، یک اعلامیه از طرف نواب صفوی (رهبر فداییان اسلام) صادر شد که در بالای آن هو العزیز نوشته شده بود. این اعلامیه، خطاب به شاه صادر شده بود و قاطعانه به شاه دستور می‌داد که باید فرمان آزادی قاتل رزم آرا را صادر کند و برای هرگونه آزاری که وی در زمان بازجویی توسط پلیس دیده است، از او عذرخواهی نماید.

 آیت اللّه کاشانی در مصاحبه‌ای نظرش را چنین ابراز داشت: «این عمل، به نفع ملت ایران بود و این گلوله و ضربه، عالی‌ترین و مفیدترین ضربه‌ای بود که به پیکر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد. قاتل رزم آرا باید آزاد شود؛ زیرا این اقدام او، در راه خدمت به ملت ایران و برادران مسلمانش بوده است».

فردای قتل رزم آرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ ش. کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را تصویب و اعلام کرد.

در همان روزی که رزم آرا به قتل رسید، امیر اسداللّه علم، شتاب زده به سفارت انگلیس رفت و از جانب شاه با مقامات سفارت راجع به دولت آینده مشورت کرد؛ دولت آینده آیا باید قوی باشد یا بی آزار؟ 

انگلیسی ها، به رغم میلشان به سید ضیاءالدین طباطبایی، رضایت دادند که دولتی روی کار بیاید که نقشی بینابین بازی کند.

سرانجام در روز ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ ش. در پی تظاهرات عظیم مردم در خیابان ها، مجلس شورای ملی به اتفاق آرا، اصل ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد.

مجلس سنا نیز در ۲۹ اسفند به اتفاق آرا اصل مذکور را تأیید نمود. در روز ۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ ش. کمیسیون نفت، قانون ۹ ماده‌ای طرز اجرای ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب کرد و مجلسین نیز در روز‌های بعد، آن را تأیید نمودند. در این بین حسین علاء  نخست وزیر وقت استعفا کرد و سمت سابقش، وزارت دربار را مجدداً بر عهده گرفت.

در محافل سیاسی آن زمان شایع شده بود که سید ضیاء، به نخست وزیری خواهد رسید که ناگهان جمال امامی، از نمایندگان مخالف مصدق و واسطه دربار، پیشنهاد کرد که مصدق، نخست وزیر شود. از ۹۰ نفر عده حاضر در جلسه خصوصی [مجلس شورا]۷۹ نفر به دکتر مصدق رأی تمایل دادند».

مصدق خود درباره پذیرش پیشنهاد نخست وزیری، در تقریرات زندانش، چنین می‌نویسد: «کابینه [علاء]جنبه محلّل داشت و زمینه را برای نخست وزیری سیدضیاءالدین طباطبایی مهیّا می‌کرد تا بیاید و مسئله ملی شدن نفت را به سبک خود منتفی سازد. به همین دلیل، متولیان مجلس به این امید که من نظیر دوره چهاردهم، نخست وزیری را نخواهم پذیرفت، در جلسه خصوصی، به زمامداری من ابراز تمایل کردند؛ در حالی که در همان موقع، سید ضیاءالدین در دربار منتظر بود تا فرمان به نامش صادر شود؛ اما من که نهضت را در خطر می‌دیدم، رأی تمایل را بلافاصله با شرط تصویب قانون طرح اجرای ملی شدن صنعت نفت، پذیرفتم».

تاریخ معاصر ایران نشان داده است که هر جا پای استعمارگران و غربی‌ها به حیات اقتصادی و سیاسی کشور باز شده، کار‌ها گره خورده و کشور عقب افتاده است. اما هر جا اراده مردم و رهبران ایران این بوده که غربی‌ها را بیرون کنیم و به طرح‌های آن‌ها اعتماد نداشته باشیم و روی پای خود بایستیم، موفق بوده ایم.

انتهای پیام/ش

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.