به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه جامجم یادداشتی از محمد حسین جعفریان، کارشناس ارشد مسائل افغانستان منتشر کرده است که متن آن در ادامه میآید:
شنبه گذشته در افغانستان روز ملی سرباز بود. بسیاری از مسؤولان آنجا هم در رثای سربازان حرفهایی زدند. در استانهای مختلف محافل بزرگداشت برایشان برگزار شد.
هر کس چنین تمهیداتی را تدارک دیدهاست، هدفگذاری درستی انجام داده و پس از آن هم باید به فکر عملی کردن این شعارها باشد.
ارتش و بهویژه سربازانی که در خطوط مقدم نبرد با طالبان جانشان را کف دست گرفتهاند، ضامن صلح دائمی برای این سرزمینند. شاید در ظاهر یک پارادوکس باشد.
چطور آنکه میجنگد همزمان ناجی صلح است؟ پاسخ در افغانستان ساده است. این هفته توافقنامه صلح میان طالبان و آمریکا یک ساله شد. ۳۶۵ روزی که طی آن بیش از ۵۰ هزار نفر کشته و زخمی شدند.
توافق صلحی که در سالگرد آن «انس حقانی» از مشهورترین فرماندهان طالبان توییت کرده است: «اگر جنگ را آغاز کنیم، این بار ما پهپادهای بدون سرنشین و موشکهای خودمان را داریم و این وضعیتی است که مخالفان ما قبلا هرگز در میدان جنگ ندیدهاند.»
آیا او بلوف میزند یا واقعا طالبان به تجهیزات و جنگافزارهای مدرن دست یافته است؟ هوا رو به گرم شدن است. برفها بهویژه در مناطق مرکزی و شمالی در حال آب شدن است. فصل بالا گرفتن جنگهای چریکی در راه است.
اگر آنها عزم گسترش جنگ و تحمیل خواستههایشان را از این راه داشته باشند، یک مانع جدی بر سر راه دارند؛ ارتش ملی افغانستان. اینجاست که اهمیت سربازان روشن میشود.
به گمان این قلم اگر خیال دولت در کابل از توان و روحیه این نیروها راحت باشد، قادر است در دوحه هر امتیازی را که میخواهد از طالبان بگیرد. برای این منظور باید برای این نیروها ارزش بیشتری قائل شد. دستمزدهای ناچیز آنها باید بازبینی شود.
نمیشود فلان مشاور در بهمان وزارتخانه یا اداره ارگ، ماهانه صدها و گاهی هزاران دلار حقوق بگیرد و سربازی که در خط مقدم جانش را کف دستش میگیرد، یکصدم او. آن هم مشاورانی که مهمترین فعالیتشان یادداشتهای پراکنده در فضای مجازی است.
زمستان گذشته درست در هفتههایی که از بدخشان خبر میرسید بیش از ۱۰ سرباز بر اثر کمبود غذا و امکانات در سنگرهای کوهستانی خود یخ زده و به شهادت رسیدهاند، فهرست معروف آشپزخانه ارگ ریاستجمهوری نیز افشا شد.
سفارش روزانه ۱۸ نوع گوشت از کبک و بلدرچین گرفته تا... مقایسه چنین اخباری جدا از آنکه تا چه میزان دقیق باشند، روحیه جوانانی را که برای دفاع از ماهیت همین ارگ میجنگند در هم میشکند. باید برای اداره ارتش فکری اساسی کرد. آنها با هیچ وزارتخانهای قابل مقایسه نیستند.
حیات تمام جمهوری به جانفشانی و روحیه آنان وابسته است. آنها مهمترین برگ برنده آقای غنیاند، نه آمریکا و ناتو. مجروحان باید بدانند در پی معلولیت در فقر و گرسنگی رها نخواهند شد. کمترین فساد در این بخش عواقب هولناکی بهدنبال دارد.
باید پرونده سربازان نامرئی بسته شود. خانواده سربازان شهید باید تحت حمایت کامل باشند. اگر تاکنون چنین نبوده، باید برای انجام این خدمات نهادسازی کرد. فرصت کم است و با شعار نمیتوان مردانی را به خط مقدم نبرد فرستاد که نمیدانند در صورت شهادتشان، چه بر سر پدر و مادر یا زن و فرزندشان خواهد آمد.
از یاد نبریم که طالبان نیز یک دست نیست. حتی اگر پیمان صلحی در دوحه امضا شود، کم نخواهند بود فرماندهانی در این گروه که میدان جنگ را ترک نخواهند کرد. جز آنها گروههای مسلح دیگری نیز هستند که بهسرعت قادرند یکپارچه شده و به طالبان شماره ۲ بدل شوند.
پس حتی در صورت موفقیت مذاکرات دوحه، کابل نیازمند ارتشی قدرتمند است. این تلقی که همه مخالفان مسلح دولت افغانستان گوش به فرمان نمایندگان طالبان در دوحهاند یک اشتباه محاسباتی عمیق است.
انتهای پیام/