به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هفته گذشته دولت جو بایدن از گزارشی محرمانه درباره قتل روزنامهنگار منتقد عربستانی، جمال خاشقجی، پرده برداشت که اهل فن و ناظران محتوای آن را از قبل میدانستند، تنها مساله جدید ایراد اتهام رسمی از جانب آمریکا به محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان مبنی بر موافقت با ربودن و یا قتل خاشقجی است.
در واقع این گزارش ۴ صفحهای که به جزئیات واقعه نپرداخته، چکیده مسائلی است که در رسانههای ترکیه پس از ترور خاشقجی درز پیدا کرد و قبل از آن در قالب اطلاعاتی در اختیار جینا هاسپل، رئیس پیشین سیا، در جریان سفرش به آنکارا قرار داده شده است.
بیشتربخوانید
با وجود متهم کردن بن سلمان و قرار گرفتن وی در موقعیت آمر ترور، اما در فهرست تحریمهای اعلام شده نامی از وی برده نشده است. همچنین قرار است که بایدن امروز اعلامیهای درباره شیوه تعامل با دولت عربستان صادر کند؛ ولی هنوز مشخص نیست آیا تصمیمی اتخاذ خواهد کرد یا در کنار تاکید بر عمق روابط با عربستان، صرفا انتقاداتی به عملکرد حقوق بشری دستگاه حاکم با تاکید بر ضرورت اصلاح وضعیت موجود بیان خواهد داشت.
در این چند روز حرف و حدیثها درباره انگیزهها و پیامدهای انتشار گزارش پیشگفته زیاد بوده است. انگیزه اصلی، عمل به قانون کنگره است که دولت را ملزم به اعلام جوانب قضیه ترور خاشقجی کرده، هر چند در کنار آن نیز انگیزههای دیگری نیز مطرح است؛ از جمله این که بایدن دل خوشی از بن سلمان، دوست صمیمی ترامپ، ندارد. کما این که رئیس جمهوری آمریکا بر این باور است که ترامپ در چهار سال گذشته با همین دوستیها کاملا بر خلاف "ارزشهای آمریکا" در دفاع از "دموکراسی" و "حقوق بشر" حرکت کرده و خدشه جدی به پرستیژ بینالمللی آمریکا به عنوان ابرقدرتِ مدافع این ارزشها وارد کرده است.
این گونه پیداست که دولت بایدن در صرافت اعمال مسائل حقوق بشری به عنوان یکی از برگههای مهم فشار بر مخالفان آمریکا در جهان است؛ به همین خاطر برای متهم نشدن به تبعیض در این خصوص به سراغ متحدی، چون عربستان رفته است. به احتمال زیاد هم فشارهایی بر مصر و امارات نیز اعمال کند؛ اما اسرائیل و رفتارهای آن علیه فلسطینیها و توسعه شهرکسازی همچنان یک استثنا خواهند ماند.
درباره پیامدهای انتشار گزارش نیز برخی حتی تا آنجا پیش رفته اند که بیراههترین گمانهها را در این چند روز مطرح کرده و گفتند بایدن در اندیشه تغییر خاندان حاکم بر عربستان است!
همچنین گفته میشود که هدف شوراندن افکار عمومی جهان علیه دولت عربستان و بنسلمان است؛ غافل از این که، ولی عهد عربستان سه سال است در محکمه افکار عمومی جهان محکوم شده و کسی تردید نداشت که این ترور فجیع با اطلاع و یا دستور وی انجام شده است. از این رو، انتشار گزارش جدید آمریکا عملا فشاری جهانی را متوجه بن سلمان نمیکند.
واقعیت، اما این است که در عین حال این گزارش دارای پیامدهای مثبت و منفی است، ولی تبعات منفی معطوف به روابط آمریکا و عربستان نخواهد بود و بعید است واشنگتن بخواهد برای چین و روسیه فرصتسازی کند. این تبعات متوجه شخص بن سلمان است و وی به شدت در تنگنا قرار گرفته است. اگر از تبعات ترور خاشقجی قسر در رفت، به دلیل حمایتهای ترامپ و پادرمیانی بنیامین نتانیاهو بود. با این حال، فعلا برای سخن گفتن از حذف بن سلمان از قدرت زود است و کنار گذاشتن وی به این آسانی نیست و همین خود یکی از دلایل عدم تحریمش از جانب بایدن است. او هم اکنون همه کاره عربستان است. اما اگر فشارهای بایدن منجر به آزادی شاهزادگانی، چون احمد بن عبدالعزیز و محمد بن نایف شود و آنها بتوانند کاملا آزادی عمل داشته باشند، عملا میتواند آینده سیاسی بن سلمان را به خطر اندازد.
اما این تنها بن سلمان نیست که در بن بست قرار گرفته؛ بلکه بایدن هم با این اتهام رسمی که وارد کرده است، اگر نتایجی بر آن مترتب نشود، به نوعی در تنگنا قرار خواهد گرفت. البته ناگفته نماند همچنان که حذف بن سلمان کار آسانی نیست؛ این حذف نیز کلا احتمال عادیسازی روابط میان ریاض و تلآویو را از دستور کار خارج خواهد کرد. بدون حضور بنسلمان در قدرت این پروژه بیسرانجام خواهد ماند و این چیزی نیست که حتی خود بایدن بخواهد. متغیر اسرائیلی نقش مهمی در آینده سیاسی بن سلمان دارد.
هیئت حاکمه عربستان سعودی این روزها روزهای سختی را میگذراند. ملک سلمان بن عبدالعزیز که تلاش کرد پسرش را منصوب کند تا مسیر تازهای را در عرصه سیاسی عربستان آغاز و پادشاهی را در خانواده خود متمرکز کند، این روزها با مخمصه سنگینی مواجه شده است که میتواند آینده سیاسی او و پسرش و نوادگانش را به خطر اندازد. به ویژه که محمد بن سلمان برای ترسیم مسیر جدید عربستان سعودی قلع و قمع سنگینی را در خاندان سلطنتی آغاز کرد و حتی برای این که ثابت کند عربستان عصر جدیدی را آغاز کرده، هیئت علمای این کشور که تحت نفوذ وهابیت است را نیز از سرکوب خود در امان نگذاشت تا آنجا که تلاش کرد به جهانیان القا کند که دیگر خبری از وهابیت در عربستان سعودی نیست و این جریان به تاریخ پیوسته است.
اما جناب ولیعهد این روزها به سختی شب را به صبح و صبحها را به شب میرساند. روزنامه وال استریت ژورنال گزارش داده که تشنج و اضطراب بر فضای کاخ سلطنتی در ریاض حاکم است. خاندان سلطنتی از شخص شاه تا ولیعهد از این نگران هستند که خصومت آشکاری که دولت جدید امریکا در قبال عربستان در پیش گرفته است آغازگر سناریویی باشد که به کنار زدن محمد بن سلمان منجر شود و شاه ۸۵ ساله آرزوی شاه شدن پسرش بر دلش بماند.
در بحبوحه جنجال قتل جمال خاشقجی، که فضایی سنگین از سراسر دنیا علیه ولیعهد عربستان ایجاد شده بود و از امریکا تا اروپا همگی علیه او موضعهای سخت میگرفتند تا آنجا که در نشست گروه بیست با بی توجهی اکثر رهبران جهان رو به رو شد، محمد بن سلمان یک بار گفته بود فقط دونالد ترامپ میتواند مرا از این مخمصه نجات دهد. ترامپ هم تا زمانی که در کاخ سفید بود به کمک دامادش، جرد کوشنر، توانست او را از این مخمصه نجات دهد و برای مدتی پرونده خاشقجی را مسکوت بگذارد.
حالا ترامپ کنار رفته و دولت جو بایدن به صراحت اعلام کرده است که دیگر با ولیعهد ارتباط نخواهد داشت و تنها کانال ارتباطیاش با پادشاه خواهد بود. یعنی ساز و کار دوران ترامپ که همه چیز به دفتر ولیعهد ختم میشد پایان یافته است. همچنین گزارش رسمی نهاد امنیتی امریکا که نشان میدهد محمد بن سلمان دستور قتل خاشقجی را صادر کرده و بر روند قتل نظارت داشته، دوباره مخمصهای که محمد بن سلمان از آن بیم داشت و فکر میکرد از آن نجات یافته دوباره زنده شده است.
اکنون روشن است که روابط عربستان و امریکا دیگر همانند ماه عسل دوران ترامپ نخواهد بود. از همان روزی که جو بایدن در تبیین سیاست خارجی صد روزه خود گفته بود که جزء اولویتهای سیاست خارجی اش پایان دادن به جنگ یمن است و از کنگره نیز خواست تا صادرات سلاح به عربستان را متوقف کند، روشن بود که کاخ سفید را کشتیبان دیگری آمده است که عربستان را دیگر یار غار همیشگی نمیداند. بایدن و تیم او نه ارتباطات خانوادگی با محمد بن سلمان و اطرافیانش دارند و نه اصولا تمایل دارند به شیوه ترامپ این نوع ارتباط به وجود آید.
این روزها رسانههای امریکایی صحبت از کنار رفتن محمد بن سلمان میکنند و حتی رقبای او را به میان میکشند، افرادی مثل محمد بن نایف که ولیعهد نسبت به او حساسیت ویژهای دارد، چرا که ارتباطات عمیقی با هیئت حاکمه امریکا دارد و دوستان ذی نفوذی در این کشور دارد که با آمدن بایدن مجددا به عرصه سیاست در امریکا بازگشته اند.
در این میان بسیاری از کارشناسان از جمله دیوید ایگناتیوس، کارشناس برجسته امریکایی بر این باورند که دوران فاصله گرفتن ایالات متحده از عربستان سعودی و راندنش به فهرست کشورهای عادیِ دارای رابطه با واشنگتن، نه کشور متحد استراتژیکی که باید برای حفظش هزینه داد، آغاز شده است. ایگنتیوس در یادداشتی که در روزنامه واشنگتن پست نوشته است در این باره تاکید میکند که «مدتی است که عربستان نه تنها اهمیت خود را برای امریکا از دست داده بلکه به یک کشور هزینه ساز برای واشنگتن تبدیل شده است که باید دیر یا زود از دستش خلاص شد.» این دوران از زمانی آغاز شد که ایالات متحده در تولید نفت به سطحی رسید که از یک سو بخش عمدهای از واردات نفت را دیگر خود تامین میکرد و از سوی دیگر نفتهای جایگزینی را به جای نفت عربستان برگزید، تولیدکنندگانی مثل عراق، مکزیک و کانادا این روزها بیش از عربستان سعودی به ایالات متحده نفت صادر میکنند. واردات نفت امریکا از عربستان در ماه ژانویه امسال به صفر رسید.
کاخ سفید: حق مجازات، ولی عهد سعودی را محفوظ میدانیم
پس از افشای گزارش محرمانه درباره دست داشتن، ولی عهد سعودی در ترور «جمال خاشقچی» روزنامهنگار منتقد سعودی، سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که واشنگتن حق مجازات، ولی عهد سعودی را در آینده و در صورت لزوم محفوظ میداند.
جنفیر ساکی در ادامه گفت: «در تاریخ، رئیسجمهورهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا، معمولا، سران دولت کشورهایی را که با آنها روابط دیپلماتیک داشتیم، مجازات نکردند».
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد خواستار مجازات محمد بن سلمان شد
اگنس کالامار، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، از انفعال دولت جو بایدن در قبال ولعیهد عربستان ابراز نگرانی کرده و از رئیس جمهوری جدید آمریکا خواسته محمد بن سلمان را به دلیل صدور دستور قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار سعودی تحریم کند.
حالا چه خواهد شد؟
بدیهی است که قطعی روابط میان واشنگتن و ریاض خیالی بیهوده است. عمق روابط دو کشور ریشه دارتر از آن چیزی است که بتوان تصور کرد این دو کشور به دشمنان هم تبدیل شوند. دولتمردان هر دو کشور از عمق نفوذ یکدیگر در عرصه سیاسی و بین المللی و اقتصادی آگاهند و به خوبی میدانند که نمیتوانند از هم به این آسانیها دل بکنند. اما به نظر میرسد سردی روابطی را میان دو طرف به زودی شاهد باشیم.
بسیاری احتمال میدهند که عربستان سعودی دوری امریکا از خود را با نزدیکی به چین به عنوان یک شریک اقتصادی و امنیتی بالقوه و همچنین اسرائیل به عنوان یک شریک امنیتی – سیاسی (هر چند غیرقابل اعتماد) جبران کند. البته عربستان میداند نزدیکی به اسرائیل هزینههای بسیاری دارد، ولی چه بسا ممکن است در محاسبات خود به این نتیجه برسد که برای حفظ بقا ناگزیر باشد این هزینه را ولو سنگین بپردازد. شاید این مساله خود هدفی ثانویه برای ایالات متحده نیز باشد که همواره از برقراری روابط کشورهای جهان با اسرائیل حمایت کرده است. همچنین احتمالا عربستان با خفت بیشتری مجبور شود به جنگ یمن پایان دهد. البته احتمالا امتیازاتی که عربستان خواهد داد فهرستی طولانی را شامل خواهد شد. از جمله ممکن است شاهد تغییر مهرهها در هیئت حاکمه عربستان باشیم. روزهای آینده پاسخ بسیاری از پرسشها را خواهیم گرفت.
منبع: دیپلماسی ایرانی
انتهای پیام/