کارگر مازندرانی توانست با عبور از هفت خوان رکورد جهانی را بشکند.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، عبور از هفت خوان در تاریخ ایران زمین جایگاه ویژه‌ای دارد، از هفت خوان رستم و جدال با دیو سپید و نبرد‌هایی هفت‌گانه شاهنامهٔ فردوسی که رستم پسر زال و اسفندیار پسر گشتاسپ آن‌ها را به انجام رسانده‌اند تا هفت خوان اسفندیار و نجات خواهرانش و خوان‌های دیگری که هیچ گاه مجال این را پیدا نکردند که داستان شبانه کودکی ما باشند.

اینبار مازندران، اما هفت خوان متفاوت تری را در دل خود دید قهرمان این هفت خوان نه اسبی، چون رخش داشت که بر او سوار شود و اژد‌ها را لگدکوب کند و نه بلد راهی به نام گرگسار که اسفندیار را به رویین‌دژ برساند، هفت خوان این داستان را کارگری ساده اهل روستای شانتراش از توابع بخش بندپی غربی بابل طی کرد و با وجود همه ناملایمات توانست آرمان بیافریند و با گذر از هر خوان به مقصود خود نزدیک‌تر شود تا جایی که با شکستن رکورد جهانی به یکی از تولیدکنندگان برتر بخش کشاورزی کشور تبدیل شود.

خودش می‌گوید برای رسیدن به روشنایی باید از پله‌های تاریکی بالا رفت و برای پیمودن این راه با تمام دشواری و هفت خوان‌های غیر مترقبه، پشتکار و قدرتی رستم وار داشت و بعد از هر فتحی به فکر فتح قله‌های بلندتر بود.

خوان اول ترک تحصیل و کارگری

مصطفی عباس نژاد شانی در ابتدای نوجوانی، مرد شد و زمین بازی او خیلی زود جایش را به سالن‌های مرغداری داد خوان اول برای این نوجوان جور دیگری بود، رها کردن آرزوهایش در چهارده سالگی برای ادامه تحصیل همانقدر براش دشوار بود که دل کندن از بازی کودکانه در ظهر تابستان.
از کارگری تا شکستن رکورد جهانی
فشار مالی و کمک به معیشت خانواده او را مجبور به ترک تحصیل کرد و به عنوان کارگر ساده روزمزد در یک مرغداری مشغول کار شد و شبانه روزی در آنجا کارگری می‌کرد، او قدم اول را سخت و محکم برداشت و در پایان خوان اول شیرینی استادی جایش را به تلخی ترک تحصیل داد. همیشه تلاشگر بودن کافی نیست اون یک تلاشگر هدفمند بود.

خوان دوم تولید با حداقل امکانات

اجاره سالن مجزا و استقلال برای عباس نژاد حکم عبور از بیابان خشک داشت غایت این تولیدکننده جوان تنها کارگری نبود او خیلی زود کمر همت بست و با پس انداز‌هایی که با کار سنگین و دو شیفت کار در مرغداری‌ها به دست آورده بود موفق به اجاره سالن مستقل شد.

عباس نژاد می گوید: هنوز نوجوان بودم و سرشار از شور و شوق که با پول‌هایی که از درآمد کارگری پس انداز کرده بودم، سالنی ۲ هزار قطعه‌ای اجاره کردم و با اجاره سالن اولین کاری افزایش ظرفیت تولید بود و برای این کار هم باید به دنبال سالن‌های بزرگ‌تر می‌رفتم که رفتم.

او کار را به همین ترتیب ادامه داد و پله پله سالن‌های بزرگ تری اجاره کرد تا اجاره و تجهیز یک سالن چهل هزار قطعه‌ای پرورش مرغ، حالا او به درآمدی که می‌خواست رسیده بود.

خوان سوم اجاره‌های کمرشکن خداحافظ

همیشه از تاریک‌ترین نقطه شب، روز آغاز می‌شود و بدا به حال آن که چشم در چشم تاریکی می‌دوزد و دیگر سوی دیدن روشنایی صبح را ندارد هر انسانی در وجود خود یک بُعد خالق و آفریننده دارد و می‌تواند رویا بسازد و خالق هدف باشد.

عباس نژاد که حالا سقف آرزوهایش بلندتر از خواسته هایش شده بود می‌خواست با گذر از خوان سوم صاحب یکی از مرغداری‌هایی باشد که در چهارده سالگی وقتی وارد بازار کار شد خوابش را هم نمی‌دید، برای رسیدن به این آرزو پشتکار لازم بود تا در ابتدای ۱۸ سالگی مانند تیری که از کمان جدا شود همه موانع را پشت سر بگذاردو به هدف خود برسد، هدفش استقلال در تولید بود او متوجه شده بود که بخش اعظمی از سرمایه اش را برای اجاره سالن‌ها از دست می‌دهد و چه چیزی بهتر از این که او خودش یک سالن داشته باشد هرچند کوچکتر، میخواست همراه با خودش، آرزوهایش هم قد بکشد.
از کارگری تا شکستن رکورد جهانی

خوان چهارم غول‌ها از راه می‌رسند

رد شدن ازغول مجوز و دریافت آن برای این تولیدکننده حکم کشتن جادوگر در خوان چهارم را داشت باید پا در رکاب این و آن مدام می‌دوید، طبقه به طبقه، اداره به اداره و شنیدن جمله‌های آشنا " یه امضای رئیس بیاد پاش دیگه هیچ مشکلی نداری و چشم ممنون" و از اتاق که بیرون می‌آمد دوباره اتاقی دیگر و این سریال چندین ماه به طول کشید.‌

او می‌گوید: دیگر زیر و بم کار‌ها را یاد گرفته بودم و با رموز کسب مجوز و پیچیدگی‌های اداری هم آشنا شده بودم، آنقدر پیگیری کردم تا مجوز تولید مرغ گوشتی را گرفتم بزرگترین گام برای رسیدن به هدف نوجوانی ام.

خوان پنجم خوانی که خودش هفت خوان بود

قهرمان مازندرانی که کارش را از کارگری روزمزد مرغداری شروع کرده بود برای چشیدن حلاوت پایان خوان هفتم و مستقل شدن نیاز به اندکی ریسک و سرمایه داشت، سرمایه‌ای که در نگاهش آن روز‌ها کلان بود.

او باید از خوانی می‌گذشت که خودش هفت خوان بود بانک‌ها برای وام شرایط بسیار سختی را تحمیل می‌کردند، اخذ وثیقه‌های سنگین، معرفی چند ضامن حقوق بگیر کارمند دولت، یا حقوق بگیر بانک مورد نظر، ارائه چک با مبالغ بسیار بالا، ارائه سفته، فیش حقوقی، گواهی کسر از حقوق و ...
از کارگری تا شکستن رکورد جهانی
عباس نژاد می‌گوید سال ۱۳۷۷ با دوندگی فراوان ۷۰ میلیون تومان تسهیلات بانکی گرفتم و در یک زمین چهار هزار متری که خریده بودم مرغداری گوشتی راه انداختم ابتدا با پرورش ۱۵ هزار قطعه مرغ مادر شروع کردم و آرام آرام تعداد اضافه شد.

تلاش‌های او پایان پذیر نبود و هر روز نقطه‌های جدیدی از کمال برای او روشن می‌شد کارگر شبانه روزی مرغداری حالا برای خودش روزی رسان چند کارگر شده بود، اما او یاد نگرفته بود که راکد باشد و پس از فتح هر هدف، به هدف والاتری فکر می‌کرد.

خوان ششم علم بهتر است یا ثروت

او که پایش به دبیرستان نرسیده بود این نیاز را در خود حس می کرد که برای بهترشدن و بهترین ماندن و همراهی دانش و تجربه به موازات هم ضروری است، او همراه با مرغداری اش رشد کرد و مجالی ۱۲ ساله میخواست برای گستراندن خوان ششم، خوان کنکور.

گذرِ برق و باد روزها، برای او که هم باید کار می‌کرد و هم درس می‌خواند حدیث دردناک و مخوفی بود روز‌ها کار و شب‌ها درس و پلک‌ها را نبسته دوباره کار و درس و قبولی در کارشناسی و کارشناسی ارشد و حالا  مصطفی عباس نژاد فارغ الحتصیل رشته مدیریت و پرورش طیور شده است، ۲ واحد مرغداری دارد که ۸۰ هزار قطعه مرغ مادر و ۱۴ میلیون جوجه یک روزه  گوشتی برای سفره ایرانیان تولید می‌کند.

خوان هفتم تولید کننده برتر و کسب رکورد جهانی

او در خوان آخر باید بهای تلاش‌های شبانه روزی و دود چراغ خوردن هایش را از دیو زمانه میگ رفت این تولید کننده نمونه ملی با شعار"کیفیت اساس ماندگاری" در یک سال گذشته از هر مرغ ۱۷۰ جوجه یک روزه  گوشتی تولید کرد آماری که نه تنها در کشور بی سابقه بود بلکه از میانگین جهانی ۱۴۸ جوجه هم بالاتر است و این رکورد شکنی نام او را به عنوان تولید کننده برتر کشور در پرورش مرغ مادر ثبت کرد.

از کارگری تا شکستن رکورد جهانی
عباس نژاد رمز موفقیت خود را توکل به خدا و تلاش شبانه روزی می‌داند و عقیده دارد به دلیل کارگری در تمام سطح مرغداری و آشنایی با تمام فرایند تولید واستفاده از دانش روز به این موفقیت دست یافته است.

همان طور که روبرت کالیر می‌گوید موفقیت مجموعه‌ای از تلاش‌های کوچک است که هر روز و هر روز تکرار شده اند. اگر وسعت دید داشته باشیم، هر مانع و سختی را نوید بخش یک فتح خواهیم دید و دستاورد آن افتخار به خویشتن و سرافرازی در مقابل هستی است.

گزارش: هدیه سعیدی فر

انتهای پیام / ک

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
A.R
۱۶:۵۸ ۱۱ اسفند ۱۳۹۹
چه زندگی پر تلاشی ...کاش از این قبیل متن ها زیاد تر روش کار میشد تا انسان ها بخونند و انگیزه و امیدی رو که این روز ها از دست رفته براشون، بدست بیارن و بدونن که میشه از صفر هم رسید
بسیار عالی و متن پر امید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۴۱ ۱۱ اسفند ۱۳۹۹
خدا قوت ای انسان پر تلاش
آخرین اخبار