مسلماً صاحبان تمدن دریایی به نفع‌شان نیست و نخواهد بود که در تمدن خشکی و در قلب آن، ایران، امنیت وجود داشته باشد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، طی سال‌های گذشته روند جهانی سازی آهسته‌آهسته، کُند و سپس معکوس شد. در این دست‌نوشت به این پرسش می‌پردازیم که به دست‌انداز خوردن گلوبالیسم (جهانی‌سازی) حاصل سیاست‌مدارانی خاص و اتفاقاتی تصادفی و بی‌معنی بود یا روندی است که در آینده دنبال می‌شود؟ نقش ویروس کرونا در این مهم چه بوده است؟ نقش دموکراسی چطور؟

چرا به‌رغم بالا گرفتن رقابت‌ها و نزاع‌های سیاسی، امروز کمتر از گذشته شاهد انتقال معنی‌دار قدرت میان گروه‌ها و احزاب در کشور‌های مختلف هستیم؟ آیا امیدی به احیای دموکراسی در میان‌مدت وجود دارد؟ شواهد و نظایر تاریخی به ما چه می‌آموزند؟

برای اینکه درک بهتری نسبت به سیاست خارجی داشته باشیم، مجبوریم چند سالی به عقب برگردیم؛ دقیقاً به صد سال پیش از احداث کانال سوئز! حتماً راجع‌به راه ابریشم چیز‌هایی شنیده‌اید؛ اما آیا می‌دانید راه ابریشم برای کشور‌هایی که در مسیرش بودند، چقدر منفعت داشت؟ آیا می‌دانید با به‌وجود آمدن کانال سوئز بر سر این کشور‌ها چه آمد؟

قبل از به‌وجود آمدن کانال سوئز، قدرت دنیا بین دو دسته از تمدن‌ها دست‌به‌دست می‌شد: تمدن خشکی و تمدن دریایی. تمام بحث و سیاست بر سر منافع این دو بود!

تمدن‌های دریایی: این کشور‌ها به دنبال راهکار‌های مناسب برای تجارت و بازرگانی از طریق دریا‌ها بودند و با قدرت کشتی‌های تجارتی و جنگی خود در سرزمین‌هایی که از طریق آب‌های آزاد قابل دسترسی هستند و فتح آن‌ها بسیار آسان می‌نمود، قلمروی خود را گسترش می‌دادند. این مناطق، سرزمین‌های پست با قابلیت بالایی برای کشاورزی و دامپروری دارند. به‌دلیل موقعیت جغرافیایی خاص، کشتی‌ها می‌توانند تا عمق این سرزمین‌ها نفوذ کنند. انگلیس، امریکا، اسپانیا، پرتغال و فرانسه از بزرگ‌ترین کشور‌های این دسته از تمدن‌ها بودند.

تمدن خشکی: صاحبان این تمدن سرزمین‌های صعب‌العبور و غیرقابل نفود توسط تمدن دریایی بوده‌اند که اکثر مردمان این تمدن در حاشیه مناطق آبی (رودخانه، دریاچه و...) کشورشان زندگی میکردند و مردمانی سخت‌کوش بودند. زمین‌های پست برای کشاورزی هم کمتر در این تمدن‌ها دیده می‌شد و به‌واسطه کوهستانی بودن این سرزمین‌ها و سختی بسیار برای دسترسی دریایی، غیرقابل تصرف برای تمدن دریایی بودند که شامل ایران و عثمانی و قسمت‌هایی از مصر و یونان می‌شدند.

قبل از به وجود آمدن کانال سوئز دو راه و گذرگاه مناسب برای گسترش تجارت و حمل و نقل بین تمدن دریایی و کشور‌های اقماری وجود داشت:
۱. دور زدن آفریقا توسط کشتی‌ها که هزینه و زمان بسیار بالایی داشت،
۲. تعامل با تمدن خشکی.

از این‌رو امنیت تمدن خشکی و به‌خصوص ایران، برای تجارت تمدن دریایی بسیار مهم بود، چراکه یا باید با هزینه گزاف آفریقا را دور می‌زدند یا باید کالا‌های خود را از طریق زمین و از راه ایران به مقصد می‌رساندند.

ذکر این نکته لازم است: اولین بار کانال سوئز در زمان هخامنشیان و توسط سومین پادشاه هخامنشی، داریوش کبیر، در ۵۰۰ سال قبل از میلاد به همین منظور ساخته شد. در آن زمان حدود ده سال ساختن کانال به طول انجامید؛ ولی عرض و عمق کانالی که چندهزار سال پیش توسط مهندسان ایرانی ساخته شد، مناسب تجارت و کشتی‌های امروزی نبودند.

عرض کانال در حدی بود که دو کشتی با سه ردیف پاروزن از کنار هم رد می‌شدند و عمق کانال حدود ۱۰ متر بود که ایرانیان از این طریق روابط تجاری خود را با سرزمین‌های دور برقرار می‌کردند؛ ولی با توجه به بزرگ شدن کشتی‌ها و تعداد نفرات و افزایش کالا‌های موردنیاز، عمق و عرض کانال قدیمی کم بود و نیاز به کانال جدیدی حس شد. کشتی‌های جدید نمی‌توانستند در کانال قدیمی حرکت کنند؛ ولی بعد از به وجود آمدن کانال سوئز در سال ۱۸۶۹، قدرت‌های دریایی، نظیر انگلستان و آمریکا و فرانسه و ایتالیا دیگر، نه تنها امنیت ایران برای‌شان مهم نبود، بلکه کاهش امنیت در تمدن خشکی و به‌خصوص ایران به نفع آن‌ها بود اگر در تمدن خشکی ‎عدم امنیت برقرار می‌شد، اکثر تجار و کشور‌ها برای حمل بار و تجارت به تمدن دریایی رجوع می‌کردند و قدرت‌های خشکی هر روز کم رنگ‌تر می‌شدند.

عملا با تضعیف ایران به‌عنوان کشوری کلیدی در مسیر راه ابریشم و کاهش امنیت در این منطقه، قدرت‌های دیگر هم به‌ناچار باید از راه‌های آبی و از کانال سوئز و توسط تمدن دریایی، کالا‌های خود را از کشور‌های اقماری به طرف دیگر زمین می‌رساندند؛ پس طرح کاهش امنیت ایران، توسط تمدن دریایی کلید خورد. کاملا مشخص است که تجارت از طریق راه ابریشم برای وصل کردن غرب به شرق بسیار کم‌هزینه‌ترو سریع‌تر است؛ ولی اگر این راه امنیت نداشته باشد، چاره‌ای جز استفاده از امکانات تمدن دریایی نیست. فاصله زمینی بین بندر شانگ‌های و پاریس حدود هجده‌هزار کیلومتر است و اگر قرار باشد محموله‌ای از کشور چین از طریق راه آهن به انتهای اروپا برسد، چیزی بین ۱۸ تا ۲۵ روز به طول می‌انجامد.


بیشتر بخوانید

این در حالی است که امروز از طریق دریا و با استفاده از کشتی‌های تجاری حدود ۵۰ تا ۶۰ روز این کار زمان می‌برد. هم‌اکنون در رقابت سنگین اقتصادی بین قدرت‌های جهان، تحلیلگران اقتصادی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که چین به‌زودی با کنار زدن امریکا، به بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا تبدیل می‌شود. اکنون چین برای رساندن اجناس خود به مشتریان اروپایی با صرف هزینه بیشتر و استفاده از امکانات تمدن دریایی و با زمان بیشتری می‌تواند اجناس خود را به مشتری‌های اروپایی تحویل دهد. حال‌آنکه اگر ایران امن باشد و با بقیه کشور‌های دنیا رابطه خوبی داشته باشد، طی این مسیر از طریق راه خشکی یا توسط راه‌آهن از نظر زمانی به یک‌سوم کاهش می‌یابد.

این در حالی است که اگر امریکا بخواهد از طریق دریا اجناس و کالا‌های خود را به اروپا برساند، حدود ۱۰ روز طول می‌کشد. در نتیجه امریکا نمی‌خواهد که در ایران امنیت برقرار شود و برای ناامن کردن ایران، از هر ترفندی استفاده خواهد کرد. زیرا اگر ایران امن شود، چین با سرعت بیشتری به جایگاه اول اقتصاد دنیا خواهد رسید و این موضوع به قیمت از بین رفتن اعتبار امریکا و اعتبار ارزش دلار است. حال که راجع‌به گذشته صحبت کردیم، بهتر می‌توانیم حوادث امروز را تفسیر کنیم.

دانستن این نکات به تصمیم‌گیری هر شخصی در سیاست خارجی کمک می‌کند. مسلما صاحبان تمدن دریایی به نفع‌شان نیست و نخواهد بود که در تمدن خشکی و در قلب آن، ایران، امنیت وجود داشته باشد. حال اگر هم حکومتی مثل جمهوری اسلامی ایران این امنیت را به‌وجود آورد، باید از هر طریق بکوشند تا منافع‌شان را تضمین کنند؛ حال چه با کاهش امنیت در ایران و چه با تبلیغات رسانه‌ای علیه ایران!

منبع:میزان

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
کوروش
۱۹:۳۲ ۰۶ اسفند ۱۳۹۹
ایا وقت ان نرسیده است که کانال سوئز را کانال داریوش بنامیم حداقل ما ایرانی ها