به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در حالی که توماس ادیسون بیش از هر چیزی به دلیل اختراعاتی همچون لامپ برق مشهور است نباید چشمپوشی کرد که او تاجری بسیار زیرک بود که توانست با اختراعات خود کسب و کاری پر رونق را راه بیندازد. نیکولا تسلا درست برعکس ادیسون مخترعی بود که در بیپولی دار فانی را وداع گفت.
هنگامی که تسلا برای اولین بار به ایالات متحده مهاجرت کرد، ادیسون را الگوی خود قرار داد و به خدمت او در آمد. با این حال دیری نپایید که میانه آن دو شکرآب شد و تسلا شرکت وی را ترک کار کرد. سپس رقابتی حماسی بین ادیسون و تسلا بر سر جریان متناوب در برابر جریان مستقیم برق در گرفت. ادیسون در روزهای اولیه صنعت برق، حق ثبت اختراع جریان مستقیم را از آن خود کرده بود، به همین علت اصرار داشت این فناوری برای انتقال برق در فواصل طولانی به استاندارد تبدیل شود. با این حال جریان مستقیم (DC) در برابر جریان متناوب (AC) که تسلا آن را اختراع کرده بود شکست خورد، زیرا جریان متناوب، فناوری بسیار بهتری برای انتقال برق بود.
دوستی و همکاری
تسلا در سال ۱۸۸۴ برای کار در شرکت ادیسون به نیویورک نقل مکان کرد. تسلا در آن زمان ادیسون را میپرستید. او در سال ۱۸۸۵ به ادیسون گفت که میتواند موتور و ژنراتورهای ناکارآمد وی را بهبود بخشد. ادیسون فکر کرد ایدههای تسلا گرچه «باشکوه» است، اما «کاملاً غیرممکن» است. او که اطمینان داشت این جوان صرب دارد رویاپردازی میکند گفت اگر تسلا موفق به انجام این کار شود پنجاه هزار دلار به او خواهد داد (معادل تقریباً ۱ میلیون دلار امروز). از قضا تسلا موفق شد، اما وقتی پول خود را از کارفرمایش طلب کرد ادیسون مدعی شد شوخی میکرده و فقط به او پیشنهاد داد هفتهای ۱۰ دلار به حقوق ۱۸ دلاریاش اضافه کند. تسلا استعفا داد.
جنگ جریانها
احتمالاً مشهورترین رویارویی علمی تاریخ، نبرد جریانها میان تسلا و ادیسون است. تسلا پس از استعفا، سرمایه کافی را برای تأسیس شرکت «نور برقی تسلا» جمعآوری کرد و در آن حق اختراع ژنراتورهای AC، سیم انتقال برق، ترانسفورماتور، لامپ و موتور را به نام خود ثبت کرد. اما هزینه عملیاتی کردن بسیاری از این ایدهها به شدت بالا بود؛ بنابراین تسلا بیشتر اختراعات خود را به جورج وستینگهاوس (George Westinghouse) فروخت، کسی که مثل خودش با ادیسون اختلاف داشت.
در آن زمان هنوز شبکه برق سراسری شکل نگرفته بود و نهادهای دولتی در انتظار این بودند تا یک استاندارد واحد برای آن تعیین شود. در این میان، در اواخر دهه ۱۸۸۰ ادیسون و تسلا هر دو درگیر جنگ جریانها شدند. ادیسون اصلاً شک نداشت که سیستمی که خود اختراع کرده ارزانترین، کارامدترین و برترین سیستم توزیع نیروی برق است. او پیشتر حق ثبت اختراع آن را برای خود کرده بود و پیروزی در این رقابت برایش به معنی یک موفقیت تجاری بزرگ بود. با این وجود، تسلا از جریان AC پشتیبانی میکرد، زیرا از طریق آن انتقالِ مقادیرِ زیادِ نیرو به شهرهای بزرگ امکانپذیر شده بود.
ادیسون به عنوان یک تاجر با تکنیکهایی آشنا بود که تسلا از آن بیبهره بود. او نمایش تبلیغاتی راه انداخت و اطلاعات غلطی را درباره خطرات جریان متناوب در رسانهها پخش کرد. حتماً ویدئوی کشته شدن فیل سرکش سیرک، تاپسی را دیدهاید. ادیسون قصد داشت به وسیله آن ویدئو ناکارآمدی و خطر سیستم تسلا را به نمایش درآورد. ادیسون همچنین علیه استفاده از برق متناوب در مجلس قانونگذاری ایالتی شروع به لابیگری کرد.
اما تسلا تنها نبود. جورج وستینگهاوس با استفاده از جریان AC، نیروگاهی را در نزدیکی آبشار نیاگارا برای تأمین انرژی شهر نیویورک احداث کرد. این اقدام مشخصاً برتری فناوری AC را در انتقال نیرو از نیروگاهها به خانهها نشان میداد. اگرچه وستینگهاوس در تولید ژنراتورها، موتورها و تجهیزات برق قدرت برای انتقال AC تازهکار بود، اما جنرال الکتریک به زودی مهندسان نخبهای از جمله ریاضیدان پروسی، چارلز پرتیوس اشتاینمتز (Charles Proteus Steinmetz) را استخدام کرد و از این شکاف کاست.
بیشتر بخوانید
تفاوت کلیدی ادیسون و تسلا
روش ادیسون مبتنی بر آزمایش بیامان و پشت سر هم بود. او اعتقاد داشت آن قدر باید یک آزمایش را با سناریوها و شیوههای مختلف تکرار کرد تا به موفقیت دست یافت. ادیسون در مصاحبهای گفته است: «من ابداً شکست نخوردهام، فقط ۱۰ هزار روش را پیدا کردهام که جواب نمیدهند». تسلا در مقابل ترجیح میداد رویکردی نظری را قبل از پیادهسازی فیزیکی دنبال کند. هنگامی که ادیسون درگذشت، سرویس خبری نیویورک تایمز با تسلا گفتگویی کرد. تسلا در این مصاحبه بیان کرد: «ادیسون اگر به دنبال سوزنی در انبار کاه میگشت، صبر نمیکرد تا جایی که احتمال بیشتری دارد سوزن را بیابد جستجو کند، بلکه به یکباره و با تبوتاب کاهها را یکی پس از دیگری بررسی میکرد تا زمانی که به هدف جستجوی خود برسد و سوزن را پیدا کند. من تقریباً شاهد چنین تلاشهایی بودم و تأسف میخوردم، زیرا میدانستم با اندکی نظریهپردازی و به کارگیری فرمول میتوان از ۹۰ درصد از زحمات وی جلوگیری کرد.»
تفکر پیشرو
ادیسون سیستم انتقال برق AC را قبول نداشت و آن را «غیر عملی» میخواند. او در عوض روی سیستم DC خود که سادهتر و در عین حال ناکارآمدتر بود مانور میداد. ایدههای تسلا برخلاف ادیسون اغلب فناوریهای بینظمتر و پیچیدهتری بودند که تقاضای موجود در بازار را تأمین نمیکردند. نیروگاه موتوری و هیدروالکتریک مبتنی بر جریان متناوب وی که در آبشارهای نیاگارا راهاندازی شد اولین نیروگاه برق در نوع خود بود و به رایج شدن الکتریسیته در جهان انجامید.
تسلا سالها روی سیستمی کار کرد که بتواند به صورت بیسیم صدا، عکس و ویدئو و... را انتقال دهد. ایدههای او آیندهنگرانه بودند. وی بعدها «سیمپیچ تسلا» را که یک مدار مبدل رزونانس بود اختراع کرد. این سیستم تا به امروز در رادیو، تلفن، موبایل و تلویزیون مورد استفاده قرار میگیرد.
میراث
میراث ماندگار ادیسون در نتیجه کارخانههایی به دست آمده که در آن کارها و اختراعات توسط سایر دانشمندان و کارگران حاصل میشده است. ادیسون پس از ایدهپردازی، بیشتر آزمایشها را به دستیاران خود واگذار میکرد. به همین علت ادیسون از نظر ثبت اختراع در تاریخ دارای یک رکورد است. اختراعات سودآور او منابع مالی کافی برای پر کردن جیب دانشمندان و کارگران و ادامه آزمایشها و انجام طرحهای بیشتر را فراهم میکرد. ادیسون در مصاحبهای گفته است: «من نمیخواهم چیزی را اختراع کنم که فروخته نمیشود! فروش یک محصول، اثباتی برای منفعت و سودمندی آن اختراع است»
اختراعات تسلا ستون فقرات سیستمهای برق قدرت و ارتباطی مدرن را فراهم ساخت، اما او کمابیش از میانه قرن بیستم (تا همین یکی دو دهه اخیر) به فراموشی سپرده شد. تسلا با وجود ثبت اختراعات فراوان، در حالی سال ۱۹۴۳ دار فانی را وداع گفت که در فقر و تهیدستی به سر میبرد و در میان عموم به عنوان مردی عجیبوغریب شناخته میشد.
منبع: آنا
انتهای پیام/