به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، با گذشت یک سال از شهادت دو فرمانده ارشد مقاومت جهان اسلام شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس، هر روز زوایای پنهانی از زندگی سراسر جهاد و مقاومت این دو شهید بزرگوار مشخص میشود.
در بزرگداشت اولین سالگرد شهادت این فرماندهان، دنبال کسی بودیم که بیشترین ارتباط در اتاقهای فرماندهی را با آنها داشته و از نزدیک در خط مقدم همراهشان بوده باشد. از همین رو با «ابوعلی البصری» نخستین فرمانده نیروهای بدر و نایب رئیس ستاد کل «الحشد الشعبی»، کسی که بعد از شهادت حاج ابومهدی، جانشین او شد، گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
خبر شهادت این دو شهید بزرگوار را چگونه شنیدید؟
یک ساعت و نیم بعد از اتفاق حادثه فرودگاه بغداد با خانه ما تماس گرفته شد و پسرم گوشی را برداشت و به من گفت محمدرضا شهید شده، محمدرضا یکی از جوانان مجاهد عراقی بود. خبر شهادت محمدرضا مقدمه خبری بسیار تاثربرانگیز برای ما بود. بعد از چند دقیقه تلویزیون را روشن کردم و این خبر تلخ را شنیدم.
اول باور نکردم و بعد از تماس با رئیس اطلاعات الحشد الشعبی فهمیدم که خبر صحیح بود. من هیچ وقت تصور نمیکردم حاج ابومهدی و حاج قاسم همراه هم شهید شوند. این دو نفر همیشه باهم بودند و هر وقت حاج قاسم به عراق میآمد، اولین نفر ابومهدی به استقبال ایشان میرفت.
شهادت این دو بزرگوار هم زمانی اتفاق افتاد که جو عراق به شدت متشنج بود و هر روز تظاهرات مختلفی در این کشور اتفاق میافتاد. رفت و آمد تجهیزات هوایی آمریکاییها در این زمان خیلی زیاد بود. ابومهدی همراه با محمدرضا برای این که از نظر امنیتی بتوانند حاج قاسم را پوشش بدهند با هم به فرودگاه رفتند، ولی متاسفانه آمریکا از این فرصت که آنها همراه هم بودند، استفاده کرد و حادثه تلخ فرودگاه بغداد اتفاق افتاد.
ماجرای آغاز فرماندهی علیه داعش از منزل شخصی ابومهدی چه بود؟
بله، حاج ابومهدی چهره محبوبی در عراق بود حتی برای پست نخست وزیری هم مد نظر بود، اما خودش تمایلی به آن نشان نداد. ضمن این که ابومهدی هیچ گاه به صورت رسمی وارد ارتش عراق نشد، ولی زمانی که احساس کرد داعش، امنیت عراق را به خطر انداخته به عرصه نظامی وارد شد.
ورود ابومهدی برای مقابله با داعش حتی قبل از فتوای تاریخی مرجعیت برای دفاع از عراق بود. ابومهدی در هیچ دانشگاهی درس نظامی نخوانده بود، اما به شدت با تجربه بود. او با دعوت از کل کادر مجاهدان قدیم سپاه بدر از آنها خواست برای مقابله با داعش در جبهه حضور پیدا کنند.
فرماندهی الحشد الشعبی از خانه او شروع شد و ماهها مقر الحشد الشعبی خانه ابومهدی در بغداد بود و جلسات آن جا بر گزار میشد. در عملیاتها نیزجمع بندیها را همیشه ابومهدی انجام میداد، ولی زمانی که حاج قاسم حضور داشت ایشان فرماندهی همه امور را در اختیار داشتند و بیشتر حاج قاسم بودند که عملیاتها را فرماندهی میکردند و در خط مقدم حاضر میشدند و وقتی این دو بزرگوار نبودند من وظیفه این کار را داشتم.
بیشتر بخوانید
حاج قاسم و ابومهدی چه جایگاهی بین مردم و جوانان عراقی داشتند؟ از خاطرات خود با ابومهدی بگویید.
حاج قاسم و ابومهدی همیشه بین رزمندگان و مجاهدین حضور داشتند. این حضور در میدان نبرد بود که جایگاه خاصی به حاج قاسم و حاج ابومهدی داده بود. وقتی این دو شهید بزرگوار میخواستند بروند زیارت امام حسین (ع) در کربلا یا به زیارت امیرالمومنین (ع) در نجف، این قدر جمعیت زیادی دور آنها حلقه میزد و مردم عراق به آن دو نفر محبت میکردند که امکان حرکت هم سخت میشد برای آن ها. جوانهای زیادی دوست داشتند با این دو بزرگوار عکس بگیرند.
به عقیده من این حب مردم و جوانان به این دو شهید، انعکاس اخلاص آنها بود. کسی که از جان خود برای مردم میگذرد طبیعی است که مردم هم عاشقانه آنها را دوست داشته باشند و شاهد مثال بنده، تشییع میلیونی این دو شهید عزیز در ایران و عراق بود. ساعتی پس از اعلام خبر شهادت حاج قاسم و حاج ابومهدی بدون این که کسی مردم را وادار یا درخواست کند، آنها خودشان به خیابانها ریختند و با در دست داشتن عکسهای این شهدا برای آنها عزاداری کردند.
خاطرات من از ابومهدی نیز برمی گردد به عملیاتهای مختلفی که همراه ایشان بودم. بیشتر خاطرات من به میدانهای جنگ و جهاد برمی گردد، اما درباره شخصیت ایشان باید بگویم که به شدت جاذبه داشتند و همه قشرهای مختلف را جذب میکردند و اخلاق ابومهدی نقطه قوت وی بود. ایشان تمام کسانی را که به او ظلم کردند، به راحتی میبخشید و بسیار بخشنده بود.
در خیلی از عملیاتها میدیدم فرماندهانی که سابقه بسیار زیادی داشتند، دچار رعب و وحشت میشدند، ولی ما کوچکترین اثری از ترس در چهره حاج قاسم و ابو مهدی نمیدیدیم. ابومهدی توجه ویژهای به جوانان داشتند و همیشه با آنها معاشرت میکردند و کوچکترین تکبری در او دیده نمیشد.
حاج قاسم و ابومهدی هیچ گاه غذاخوردن یا استراحت کردن خود را جدای از بقیه رزمندگان قرار نمیدادند و در همه حال در کنار آنها بودند. اما ویژگی خاص ابومهدی بوسیدن دست رزمندگان بود و همیشه دنبال یک فرصت برای این کار بود. نگاه خاص ابومهدی به فقرا و خانواده شهدا بود و مدام به آنها رسیدگی میکرد.
خون پاک این شهدا چه تاثیری بر روند سیاسی عراق داشت و خروج آمریکاییها از عراق چه زمانی محقق میشود؟
قبل از شهادت این دو شهید عزیز ما میدیدیم که برخی گروهها به الحشد الشعبی کم لطفی میکردند و حتی شعارهایی بر ضد الحشد میدادند و این از سیاستهای خبیثانه آمریکا و صهیونیست در عراق نشئت میگرفت که میخواستند مردم را علیه الحشد الشعبی تحریک کنند، اما شهادت حاج قاسم و ابومهدی ورق را برگرداند و خیلی از مردم و گروههایی که قبلا رابطه خوبی با الحشد نداشتند، خواستار خروج آمریکا از عراق شدند.
به برکت خون این شهدا نخست وزیر عراق رسما اعلام کرد مردم عراق خواستار خروج آمریکا از این کشور هستند و بعد از آن پارلمان عراق هم برای خروج آمریکاییها اقدام کردند، اما مهمترین حادثه این بودکه میلیونها عراقی شعار دادند که ما خواستار خروج آمریکا از عراق هستیم. در واقع باید بگویم اگر آمریکا با میل خود خارج نشود، ما آنها را اخراج میکنیم و اگر اصرار بر بقا در عراق داشته باشند قطعا ما حرکاتی خواهیم کرد که آمریکاییها از این اقدامشان بسیار پشیمان میشوند.
تمام مردم عراق منتظر خروج آمریکا هستند و فعلا تحقق این کار را به حکومت سپردند که به صورت رسمی آنها را خارج کنند، اما اگر این کار صورت نگیرد خود مردم دست به کار خواهند شد و هیچ تسامحی در این کار وجود ندارد و ما قطعا انتقام خواهیم گرفت. به تازگی حضرت آقا هم اشاره کردند که انتقام این دو شهید را خواهیم گرفت و من به شما میگویم که این اتفاق قطعا خواهد افتاد و این خیلی نزدیک است.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/