به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان، پایان کار شهدای امت مسلمان مرگ نیست و این را به کرات ثابت کردند. روایتگر دلاوریهای شهید سلیمانی فرزند شهید سید کریم موسوی است.
سروان سید کریم موسوی رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی شهرستان هویزه است که یکشنبه شب روز ۲۰ خرداد سال ۱۳۹۹ حین عملیات تعقیب و گریز سارقان دچار سانحه رانندگی شد و به فیض شهادت نائل آمد.
در دیار مقاومت حلاوت شهید شدن به ثانیه است، اذا سالوک عن غزه قلهم بها شهید یسعفه شهید یصوره شهید و یصلی علیه شهید این بیان شیوای محمود درویش درباره نماد مقاومت گویای ماجرا است و بی سبب نیست که روز ۱۳ دی ماه روز جهانی مقاومت شناخته شده است.
این فرزند شهید روایتگر دلاوریهای حاج قاسم از زبان پدر قبل از شهادت است: پدرم به شهید سلیمانی ارادت خاصی داشت هنگامی که تلویزیون او را نشان میداد پدرم با اشتیاق به تک تک حرف هایش حتی به لحن ادای کلماتش هم دقت میکرد و همیشه آرزو داشت یک روز او را از نزدیک ببیند.
هنگامی که پدر از آمدن سردار به خوزستان در سیل فروردین ۹۸ مطلع شد، گویی زمین و زمان را به او بخشیده بودند. شب قبل از سفرش را تا صبح نخوابید و صبح علی الطلوع از سوسنگرد عازم رفیع در ۵۰ کیلومتری جنوب غرب سوسنگرد شد.
وقتی پدرم به رفیع رسید سردار در آنجا حضور داشت که در ابتدا به شرکت نفت و بعد از آن با تمامی اهالی رفیع از جمله دامداران، کشاورزان و سایرین دیدار داشت مردم رفیع با یزله و هوسههای عربی (مدح و شعر عربی) از او استقبال کردند گویی با دیدن سردار تمام گله، شکایت و مصیبت سیل از یادشان رفت و به دیدن فرمانده سپاه قدس دل خوش کرده بودند.
مردم در آن شرایط سخت به دلگرمی، همدردی مسئولین و به دیده شدن حال و روزشان نیاز داشتند و گویا سردار بهتر از هر کسی به این مسئله پی برده بود او مانند پدری مهربان با تک تک جوانان روبوسی میکرد و آنها را در آغوش میکشید. یکی از جوانان منطقه به قدری برای سردار شهید شعر گفت که سردار انگشتر خود را در آورد و به آن جوان هدیه داد و پس از آن جمعیت برای اقامه فریضه نماز راهی مسجد شدند.
سردار نیم روزی را در رفیع گذراند و هنگامی که تلاش بی وقفه مردم رفیع را در احداث سیل بند دید، گفت به تمام مناطق سیل زده سفر کردم، اما هیچ کدام به اندازه مردم رفیع همت نداشتند و همین یک جمله برای شاد کردن دل مردم رفیع و تلاش مضاعف آنها در ایجاد سیل بند کافی بود.
در رفیع هور العظیم اهواز و تا زمانی که از خوزستان سفر کردند پدرم پا به پای سردار در میدان بود وقتی پدرم به خانه بازگشت آرام گرفته بود هر چه نباشد به آرزوی دیرینهاش رسیده و سردار قاسم سلیمانی را از نزدیک دیده بود آرامش عجیبی در صورتش موج میزد.
۱۳ دی ماه سال ۱۳۹۸ هنگامی که پدرم خبر شهادت سردار را شنید گویی یکی از اعضای خانوادهاش را از دست داده باشد شبش را تا صبح بیدار بود و یک ریز در حیاط خانه قدم میزد عکسهایی که با سردار داشت را ورق میزد و اشک میریخت خبر برای پدرم سنگین و باور نکردنی بود اینکه مرد میدان از میان رفته باشد قابل باور نبود.
۶ ماه پس از شهادت سردار شهید سلیمانی پدرم یکشنبه شب روز ۲۰ خرداد سال ۱۳۹۹ حین عملیات تعقیب و گریز سارقان دچار سانحه رانندگی شد و به فیض شهادت نائل آمد و این بار پدرم به آرزوی دیرنش بعد از دیدار با فرمانده سپاه قدس رسیده بود.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/ب