نیما نادری بازیگر سریال شرم، از روند پیشرفت در عرصه نویسندگی و بازیگری و تجربه حضور در این سریال تلویزیونی گفت.

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، سریال «شرم» به تهیه‌کنندگی امیرمهدی پوروزیری و کارگردانی احمد کاوری این  شب‌ها از شبکه سه به روی آنتن می‌رود. در این سریال ابوالفضل پورعرب، اردلان شجاع کاوه، فاطمه گودرزی و فریبا متخصص ایفای نقش می‌کنند.

نیما نادری بازیگر نقش بهزاد در سریال شرم خانواده‌ای هنرمند دارد. او از کودکی به هنر علاقه‌مند بود. نادری فرزند «علیرضا نادری» فیلم نامه نویس چیره دست و برادرزاده «مهدی نادری» فیلم نامه نویس و کارگردان است. نیما نادری نویسندگی فیلم سینمایی «درخونگاه» را در کارنامه خود دارد. بازی در سریال‌های «در مسیر زاینده رود»، «تعبیر وارونه یک رویا» و «لحظه گرگ و میش» از جمله فعالیت‌های این بازیگر جوان است.


بیشتر بخوانید:
۲۱ کیلو کاهش وزن داشتم/ در یک سکانس مرگ را از نزدیک دیدم+فیلم


نیما نادری

هیجان انگیز ترین اتفاق زندگی بازیگر سریال  شرم

به بهانه پخش سریال شرم با این هنرمند گفت‌وگو کردیم که در ادامه آن را می‌خوانید:

این شب‌ها مخاطب نقش آفرینی شما را رو در سریال شرم می‌بیند، اما می‌خواهم به گذشته برگردیم و از شروع کار در این حرفه برایمان بگویید.

اگر بخواهم از شروع کار بگویم، باید به ۹ سالگی برگردم؛ زمانی که توانستم نوشتن را یادم بگیرم و بفهمم که با کنار هم قرار دادن چند کلمه جملات ساخته می‌شود.

از حال و هوای آن روز‌ها برایمان تعریف کنید؟

همان روزها هیجان انگیز‌ترین اتفاق زندگیم رقم خورد. یادم نمی‌رود، وقتی نوشتن را یاد گرفتم، در حیاط خانه مان نشستم، خیلی سریع از خودم، محل زیستم نوشتم. پایین این متن نوشتم: بماند در تاریخ. آن یک صفحه را درون کیسه‌ای پلاستیکی انداختم و کیسه را درون کیسه‌ای دیگر گذاشتم و در نهایت کاغذ مومیایی شده را در حیاط خانه خاک کردم. از همان روز تغییر کرده بودم و دیگر نیمای دیروز نبودم. کارم شده بود نوشتن از خاطرات روزانه ام، لعن و نفرین به معلم مدرسه و ابراز عشق به دختر کوچک همسایه. همه را می‌نوشتم و مومیایی شده خاک می‌کردم. الان که به گذشته پل می‌زنم، به این نتیجه می‌رسم که از دوران کودکی سودای ماندگار شدن داشته ام. پس از این همه سال کاهی به سرم می‌زند به اسلامشهر، جاده ساوه، شهرک واوان، کوچه نسترن، پلاک ۵۸ بروم و خاک حیاط را زیرو رو کنم. انگار کودکی‌ام زیر خاک پنهان شده است.

در چه زمینه‌هایی کار کرده‌اید؟

انیمیشن، رادیو، تئاتر، سینما و ... در‌های مختلفی بود در این سال‌ها کوبیدم و این درها به لطف پروردگاربه رویم باز شد.

نیما نادری

در این سال‌ها بیشتر در حوزه نویسندگی فعالیت داشته‌اید؛ خودتان کمتر سمت بازیگری رفتید یا پیشنهاد‌ها خوب نبوده است؟

با اینکه تعداد نقش آفرینی‌هایم اندک و انگشت شمار است، اما از حضور در آن‌ها پشیمان نیستم. سعی کردم با کارگردان‌هایی کار کنم که کاربلد هستند. از جیرانی و فتحی گرفته تا اسعدیان و کاوری. هرکس به من چیزی نیاموزد، حتی اگر میلیاردها تومان دستمزد بدهند، قبول نمی‌کنم.

شرم مثل اتوبان یک طرفه است

حالا در سریال شرم، بازیگر نقش بهزاد هستید؛ درباره حضورتان در این مجموعه توضیح می‌دهید؟

سریال شرم، از آدم‌هایی می‌گوید که وقتی گناه و خطایی را مرتکب می‌شوند، انگار وارد اتوبانی یک طرفه شده اند که هیچ راه برگشتی ندارند و آنقدر باید بروند تا با جاده تمام شوند. زمانی می‌توان از این جاده نجات پیدا کرد که به اشتباه خود اعتراف کنید. 

نیما نادری

دلیل انتخاب این نقش چه بود؟

دلیل انتخابم چند مورد بود؛ کارگردان کاربلد، متن خوب و کاراکتر جذابی که نه سیاه مطلق و نه سفید مطلق است. تلاش کردم در این نقش از نقش‌های قبلی فاصله بگیرم و بُعدی دیگر از نیما نادری را نشان دهم. در سریال شرم؛ دروغگویی، خوبی‌ها، بدی ها، گریه‌ها و خشم هایم با دیگر نقش هایی که تا الان بازی کردم، متفاوت است.


بیشتر بخوانید:
طهموری: وقتی ابوالفضل پورعرب را دیدم فهمیدم بازیگری یعنی چه/ به سیروس گرجستانی قولی دادم که عملی نشد


نیما نادری

تاریخ قربانی میخواهد؛ تو آن قربانی نباش

در این سریال کنار بزرگانی مانند ابوالفضل پور عرب حضور داشتید؛ همکاری با این هنرمند حس و حالی داشت؟

با ابوالفضل پورعرب سکانس مشترک کمی داشتم، اما چیزی از او آموختم که دوست دارم به باقی هم نسل هایم بگویم. یک شب تا دیروقت مشغول کار بودیم. وی چند سکانس از بازی من را دید؛ از وی درمورد کیفیت بازیم پرسیدم. وارد اتاقی شدیم که چراغش نیمه روشن بود. چشم در چشم او نشستم و برایم از چیزی مهم‌تر از این نقش و حس‌ها و بازیم گفت که آن را تا ابد در توشه‌ی معرفتم با خود حمل می‌کنم. در آن تاریکی با آن چشمانِ پر نور و درخشانش به چشمان من نگاه کرد و گفت: اندوه داری میدانم؛ غم داری میفهمم؛ اما یک چیز را بدان؛ دوست و رفیق! دوست‌ها و رفقایت را درست گزینش کن. این رشته و شغل و این زندگانی قربانی زیاد می‌خواهد، تو آن قربانی نباش! گفتم: تنهایم؛ دوست و رفیق کم دارم؛ همه نارو می‌زنند و ناتو از آب درمی‌آیند. گفت: پیدا کن. یارانی با وفا و دلسوز پیدا کن که در تاریکی زندگی چراغ راهت باشند. این جملات برای من آموزنده بود؛ امیدوارم هم نسل‌های من هم این نکات را بیاموزند.

نیما نادری

از دست دادن سیروس گرجستانی شوکی به اعضای سریال شرم داد؛ درباره این اتفاق تلخ هم صحبت کنید؟

کاش می‌شد واقعیت مرحوم گرجستانی را نشان داد که همه مردم با شخصیت واقعی این مرد آشنا شوند؛ نه آن شخصیتی که نویسنده‌ها و کارگردان‌ها از گرجستانی نشانمان داده‌اند. وی پدری دلسوز، شوخ، پرانرژی و توانمند در بازیگری،  فوتبال و هنر بود.

بزرگترین چالش شما در ایفای این نقش چه بود؟

خوب دروغ گرفتن، بَد بودن، به خوبی خوب بودن. خوب، عاشق و شاعر بودن، به خوبی دلّال و متنفر بودن. اصولا چالش من در بازی در هر نقش این‌هاست.

واکنش‌های مخاطبان چگونه است؟

امیدوارم مردم، سریال شرم را دوست داشته باشند. گروه در دوره‌ی کرونا زحمت زیادی کشید. اگر هم در بخش‌هایی بد بودیم و خطا کردیم، جبران کنیم. 

نیما نادری

کابوسِ بزرگ و مهیبِ سینما 

بازیگری یا نویسندگی برای شما تفاوت دارد؟ کدام مهم‌تر است؟

همانگونه که مراتب آرزو و رویا باهم فرق دارند، جایگاه بازیگری و نویسندگی هم برای من متفاوت است. من رویای نویسنده بودن در سر دارم و آرزوی بازیگر شدن. به بخش کوچکی از آرزوهایم رسیده ام، اما رویای من تا ابد با من خواهد بود. این دو مکمل همدیگر هستند. یک نویسنده وقتی صحنه‌ای را پشت میز می‌نویسد باید بتواند آن را به درستی تصویر کند، بازی کند و ریتم و تمپو بشناسد. چه بسیار نویسنده‌هایی دیده ام که حتی نمی‌توانند نمایشنامه‌های خودشان را درست بخوانند. این از آنجایی می‌آید که روح نویسنده از پشت میزش تکان نخورده و در تصورش از آن صحنه عاجز بوده است. برعکس این هم مصداق می‌کند. یعنی یک بازیگر باید شخصیت شناس باشد، جامعه شناسی را در سطح یک راننده تاکسی که اتفاقا بسیار جامعه شناسان خوبی هستند، بداند و بر غرایز و احساسات خود کاملا اگاه باشد. هنوز ابتدای راهم و باید خودم هم به این حرف‌ها عمل کنم.

پدر، آنکسی ست که ماهیگیری می‌آموزد

پیشنهاد جدیدی دارید؟ کاری قبول کردید؟

کار و نقش جدید؟ چه خبر است؟ مگر می‌خواهم کارخانه‌ی تولید «بازی در سریال» راه بیاندازم؟ فعلا به عنوان داور بخش نمایشنامه نویسی دانشگاهی مشغول خواندن حدود صد نمایشنامه از نسل جدید نمایشنامه نویسی کشور هستم. مسئولیت سختی است! به علاوه فعلا هیچ کاری را نمی‌پذیرم؛ چراکه خود را آماده ساخت یکی از فیلمنامه هایم می‌کنم. دعا کنید بتوانم در این کابوسِ بزرگ و مهیبِ سینمای ایران، رویای نهیف و مظلومِ خودم را بیرون بکشم و بسازم.

نیما نادری

پدرتان چقدر در این مسیر همراه شما بوده و نظراتشان تاثیر گذار بوده است؟

پدر، آنکسی ست که ماهیگیری می‌آموزد. درود بر شرفش. امیدوارم من هم روزی پدری باشم مثل پدر خودم، شریف، حلال خور، آموزگار و راهنما.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ماهان
۱۶:۰۳ ۰۵ دی ۱۳۹۹
خوش درخشیدی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۳۷ ۰۱ دی ۱۳۹۹
بهترین بازیگر سریال شرم خودتی. جاهای بالاتر ببینیمت.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۳۷ ۰۱ دی ۱۳۹۹
من از بازیگر ابوالفضل پور عرب خوشم میاد
Germany
نوشین
۱۹:۱۶ ۳۰ آذر ۱۳۹۹
بی نظیری اقای نادری.واقعا بازیگر قابلی هستی
Iran (Islamic Republic of)
سامی
۰۷:۱۴ ۳۰ آذر ۱۳۹۹
یکی از بدترین سریال های تلویزیونی هست که تا به حال دیده شده فیلم مانند یک کلاف سر در گم با دیالوگهای تکراری و عجولانه و در کل یه سریال آبکی برا سر گرم کردن مردم در مقایسه با سریال خانه امن می‌توان به این نتیجه رسید که این سریال یک تئاتر محلی است برا خالی نبودن عریضه
Iran (Islamic Republic of)
ایمان
۰۳:۰۶ ۳۰ آذر ۱۳۹۹
بهترینی پسر. چقدر سطح فکرت اندیشت زیستت با هم دوره ای های خودت فرق داره. حتی تو بازیگری. میخکوب میکنی آدمو از اون همه حس و فن تو بازیت. الحق که تو درستی و هنرمندی پسر خلف استاد نادری هستی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۵۴ ۲۹ آذر ۱۳۹۹
امیدوارم بدرخشید.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۰۰ ۲۹ آذر ۱۳۹۹
سریال بدی بود
Iran (Islamic Republic of)
کریم
۱۷:۵۶ ۲۹ آذر ۱۳۹۹
با سفارش پدر و عمو بازیگر نمیشی .خیلی ضعیف و بدون حس بازی میکنی.شاید نقش های مناسب رو بازی نکردی باید نقش های دیگه رو امتحان کنی.