به گزارش خبرنگار حوزه آموزش و پرورش گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، تربیت معلم در آموزش و پرورش جدا از چند و چون اجرای برنامهها در زمینه تامین محل و امکانات دچار چالش است، موضوعی که ریشه در جابجاییها و شراکت آموزش و پرورش با سایر دستگاهها دارد و امروز دانشگاه فرهنگیان به عنوان مرجع اصلی تربیت معلم را دچار چالش کرده است.
یکی از مصادیق بارز این این کمبود فضا و تجهیزات به قانونی برمیگردد که موجب اثاثکشی آموزشکدههای فنیوحرفهای از آموزش و پرورش به وزارت علوم شد.
با تصویب قانون برنامه پنجم توسعه، مقرر شد آموزشکدهای فنیوحرفهای که بخشی از مأموریت آنها تربیت هنرآموز و دبیر فنی بود به وزارت علوم واگذار شوند. در ماده (۲۳) قانون ذکر شده است که «از ابتدای برنامه دانشکدهها و آموزشکدههای فنیحرفهای وزارت آموزش و پرورش با کلیه امکانات، اموال منقول و غیرمنقول و نیروی انسانی و دارائیها و تعهدات و مسؤولیتها از وزارتمذکور منتزع و به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ملحق میگردد.»
در تبصره ذیل این ماده نیز بر شفافیت انتقال و واگذاری افزوده است و ذکر شده است: «مبنای انتزاع و انتقال، دانشکدهها وآموزشکدههای فنی حرفهای است که در سال تحصیلی ۱۳۸۹ ـ ۱۳۸۸ فعال بوده یا مجوز داشتهاند.»
صرف نظر از این که این موضوع چقدر به تقویت یا تضعیف آموزش و پرورش منتهی شد، استدلال وزیر وقت آموزش و پرورش برای پیشنهاد و درج چنین مفادی در قانون برنامه این بود که مأموریت آموزش و پرورش تربیت تا پایان دوره متوسطه و دیپلم است وآموزشکدهای فنی و حرفهای فراتر از دیپلم آموزش میدهند، لذا باید به وزارت علوم که مأموریت آموزش بعد از دیپلم را دارد منتقل شوند.
استدلالی که مأموریت آموزش و پرورش را تا پایان دوره دیپلم میداند، اما در اقدامی تعجیلی برای تاسیس دانشگاه فرهنگیان اهتمام دارد، باعث ایجاد یک بام و دو هوا در اداره دانشگاه میشود و به نظر میرسد پیگیری تأسیس دانشگاه فرهنگیان موضوعی نبود که آموزش و پرورش وقت بخواهد آن را در قانون برنامه پیشنهاد دهد.
حجتاله بنیادی پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت در این باره به خبرنگار آموزش و پرورش گفت که ایده تشکیل دانشگاه فرهنگیان چند ماه پس از تصویب قانون برنامه، در طی ماده واحدهای با عنوان «تأسیس دانشگاه ویژه فرهنگیان» در مردادماه ۱۳۹۰ در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب میرسد. نکته قابل تأمل این است که در این تاریخ هنوز سند تحول بنیادین به تصویب نرسیده و زیر نظام تربیت معلم و تأمین منابع انسانی و نظام ملی تربیت معلم که از تکالیف سند هستند هنوز نهایی و مصوب نشده اند.
او ادامه داد: در تبصره (۴) مصوبه تأسیس دانشگاه فرهنگیان در مردادماه ۱۳۹۰ وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، به عنوان دبیر هیأت امنای دانشگاه ویژه فرهنگیان تعیین میشود که در مصوبات بعدی شورا این تبصره حذف میشود.
بنیادی گفت: حذف این تبصره و اختلاف نظر و مجادلههای شدید بین دو وزارتخانه در واگذاری ساختمان و تجهیزات آموزشکدهها همزمان بامذاکرات تشکیل دانشگاه فرهنگیان در شورای عالی انقلاب فرهنگی سبب میشود، بسیاری از نیازهای اساسی دانشگاه فرهنگیان در اساسنامه نادیده گرفته شود، یعنی به جای آنکه در یک فضای توافق و همدلی میان مدیران دو وزارتخانه تقسیم وظایف متناسب و شفافی در مورد موضوع تربیت معلم صورت پذیرد، فضای تقابل و تشدید شد.
کش و قوس بر سر جابجایی املاک و اموال میان وزارتخانه مجموعه آموزش و پرورش و به خصوص نظام تربیت معلم کشور است که پس از تأسیس دانشگاه فرهنگیان نهتنها تقویت نشد بلکه به شدت دچار کمبود فضا، بودجه و منابع انسانی شد.
اما سوال اینجاست با وجود این شرایط خطای راهبردی در تأسیس دانشگاه فرهنگیان از کجا نشات میگیرد؟
بنیادی در این باره اظهار کرد: وجود یک مجموعه اختصاصی برای تربیت معلم یک اصل انکار ناپذیر است که در گذشته و تا قبل از تأسیس دانشگاه فرهنگیان نیز وجود داشته است، لذا آنچه که در اینجا نقد میشود ضرورت وجود دانشگاه فرهنگیان نیست، بلکه خطاهای راهبردی در فرایند مستقل کردن آن است که به اشتباه تأسیس نامیده شده، است.
این پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت گفت که در قانون برنامه پنجم به وضوح مشخص شده که واگذاری دانشکدهها و آموزشکدهای فنیوحرفهای «با کلیه امکانات، اموال منقول وغیرمنقول و نیروی انسانی و دارائیها و تعهدات و مسؤولیتها» انجام میپذیرد. از این مصوبه این گونه میتوان استنباط کرد که دربخش آموزشهای فنی و حرفهای یک تقسیم بندی جدید در حوزه ستادی رخ داده است و مدیریت ستادی آموزشکدهها از وزارت آموزش و پرورش به وزارت علوم منتقل شده است.
او ادامه داد: اما تأسیس دانشگاه فرهنگیان، علاوه بر آنکه در قالب قانون برنامه نیامد با سهل انگاری و بی اعتنایی به این موضوع همراه بود. به این معنی که امر تربیت معلم در گذشته با همکاری ومشارکت وزارت علوم انجام میشده وتعدادی از دانشگاه مهم ذیل وزارت علوم اختصاصا دانشگاه تربیت معلم هستند و تعداد زیادی از دانشگاههای تراز اول کشور همچون دانشگاه تهران، فردوسی مشهد، شهید چمران اهواز و... دارای دانشکده علوم تربیتی هستند؛ لذا در زمینه تربیت معلم نیز باید یک تقسیمبندی جدید انجام میپذیرفت و «تمام دانشگاههای تربیت معلم و دانشکدههای علوم تربیتی ذیل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با تمام امکانات، اموال منقول و غیرمنقول و نیروی انسانی و دارائیها و تعهدات و مسؤولیتها از وزارت مذکور منتزع و به وزارت آموزش و پرورش ملحق میشدند».
با این وجود به نظر میرسد علاوه بر اینکه تعجیل در تاسیس دانشگاه فرهنگیان به برنامه های تربیت معلم آسیب وارد کرده است از حیث امکانات و گستردگی اجرای هم موجب اختلالا شده است و بسیاری از ابهامات و چالش های امروز دانشگاه از روش جذب تا بهره گیری از امکانات یا کمبود آن ریشه در همین مشکلات دارد.
انتهای پیام/