به گزارش خبرنگار حوزه دریچه فناوری گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، مرز بین انسان و رباتها هرروز باریک و باریکتر میشود. به گفته یووال نوح هراری، انسانها هر روز بیشتر ربات میشوند و رباتها به طور فزایندهای به صفات انسانی دست مییابند. طی چند ماه گذشته، Innovation Origins به دنبال مهد کودک رباتیک هلند در دانشگاه صنعتی آیندهوون بوده است و در این مجموعه درباره آن مطلب نوشته است.
یک چاپگر سه بعدی که خانه شما را دقیقا همانطور که میخواهید میسازد. همه قطعات متحرک هستند تا بتوان خانه را به معنای واقعی کلمه مطابق میل شما تنظیم کرد. یک اتاق نشیمن یا بالکن فوقالعاده بزرگ که میتواند بلافاصله چیده شود. یک ربات حتی قبل از این که احساس کنید، یک فنجان قهوه برای شما میآورد. اگر در مراحل بعدی زندگی خود به مراقبت نیاز دارید، ربات همیشه در کنار شما خواهد بود. آیا قبلا بشر چنین آیندهای را برای خود متصور میشد؟
بیشتر بخوانید
واضح است که رباتها زندگی ما را تغییر میدهند؛ امروزه میتوانید برای هر برنامه در هر زمینهای یک ربات بسازید. دانشمندان ساعتها در مورد فناوری، زمینههای بالقوه کاربردی و جنبههای اخلاقی رباتهای خودگردان صحبت میکنند. همه این رباتها و تحقیقات مرتبط با آن یک نکته مشترک دارند: ربات ها باید به نیاز مردم پاسخ دهند و علاوه بر این، رفتارهای بیشتری را مثل خود انسانها انجام دهند.
هوش مصنوعی شاید پایه و اساس همه رباتها است. هوش مصنوعی چیزی ناملموس ولی بزرگ است که بشریت را رو به جلو هدایت میکند. کارهای زیادی وجود دارد که میتواند انجام دهد و در عین حال همزمان خیلی ربات نیست! برای نمونه رباتهای فوتبال Tech United هر ساله بهتر میشوند، اما اگر بخواهند بر قله جهان بشریت قرار گیرند، هنوز راه طولانی در پیش دارند. رباتها بینشی ندارند که آنها را قادر به پیشبینی اتفاقات چند ثانیه بعد بکند. چیزی که در فوتبال از اهمیت فوق العادهای برخوردار است، مشخص کردن این مسئله در یک الگوریتم دشوار است.
این قابلیت پیشبینی در تولید اتومبیلهای مستقل نیز مهم است. به عنوان مثال انسان هنگامی که سوار یک دوچرخه است، به نوبه خود سیگنالهایی از پیشبینی رفتار حرکتی آینده دارد، اما درباره رباتها، وضع قوانینی که یک الگوریتم میتواند استفاده کند دشوار است. ربات باید از گنجینه اطلاعات در مورد انتخاب مردم در هر نوع از شرایط را یاد بگیرد که این مورد زمان میبرد. در حال حاضر هوش مصنوعی نمیتواند به آسانی با یک راننده انسان مطابقت داشته باشد.
وظایفی نیز وجود دارد که رباتها میتوانند عملکرد بسیار بهتری نسبت به انسان ها داشته باشند. نمونه این موضوع آماده کردن سفارشها است، اما حتی این نوع رباتها نیز هنوز برای دنیای انسانها آماده نیستند. یک ربات نمیتواند تفاوت بین مواد را احساس کند. این بدان معنی است که او نمیداند چگونه مواد خاصی را تفکیک کند. هنگامی که افراد یک جعبه وسایل را بستهبندی میکنند، دقیقا میدانند که کدام مواد را میتوانند کمی بیشتر فشار دهند تا بتوانند جعبه را ببندند. یک ربات این بینش را ندارد. چنین مهارتهایی لازم است تا بتوان واقعا به عنوان یک کارمند تمام عیار در یک کارخانه عمل کرد.
حتی در بهداشت و درمان به رباتهای خدماتی اشاره نکردهایم. یک ربات میتواند کارهایی مانند بلند کردن شخصی از رختخواب، آوردن غذا یا کمک به دستشویی را انجام دهد، اگرچه تعامل با مردم هنوز بسیار پیچیده است. وقتی به شخصی کمک میکنید تا به توالت برود، چقدر مجبور هستید که وزن او را تحمل کنید؟ یک فرد باید احساس امنیت کند و البته نباید او را نیز رها کنید؛ محکم گرفتن او برایش دردناک است. ربات خودش پوستی ندارد، نمیداند چه حسی دارد و بنابراین در ارزیابی این نوع کارها مشکل دارد. به علاوه، این موضوع از فردی به فرد دیگر متفاوت است. در حال حاضر چندین ربات خدماتی در دست ساخت هستند. غالبا اینگونه است که این رباتها فقط میتوانند چند کار خاص را انجام دهند. بدین ترتیب، دامنه کامل وظایف یک پرستار بسیار پیچیده است.
رباتها برای اینکه واقعا بخشی از جامعه شوند باید محیط خود را درک کنند. آنها باید موقعیتها را تشخیص دهند و بتوانند متناسب با آنها پاسخ دهند. دانشمندان در تلاشند رفتار اجتماعی انسانها را به یک ربات منتقل کنند. رباتها بر اساس واقعیتها و ارتباطات کار میکنند، اما احساسات انسان را نمیتوان از این طریق درک کرد. وقتی با شخصی صحبت میکنید چقدر با او نزدیک هستید؟ از کجا میدانید کسی هنگام گفتن چیزی صحبت شما را شنیده است؟ و احساساتی که ممکن است شخص دیگری داشته باشد را چگونه تشخیص میدهید؟ همه چیزهایی که ما برای حل آنها از احساسات و عواطف استفاده میکنیم، توضیح آنها برای کامپیوتر بسیار دشوار است.
یک الگوریتم میتواند از اشتباهات درس بگیرد. اما پس از آن باید بدانید که چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست است؛ با این تفاوت که بسیاری از موارد در جامعه چندان سیاه و سفید نیستند. هر موقعیتی اندکی متفاوت است که همین مساله را پیچیده میکند. میتوان آن را با روند یادگیری کودک مقایسه کرد. کودکان از هفتههای اول زندگی خود بیشتر و بیشتر در مورد دنیای اطراف خود میآموزند. آنها با انجام کارهایی اصول اساسی مانند گرانش را کشف میکنند. مهارتهای اجتماعی نیز به مرور زمان رشد میکنند. رباتها نیز تحت همان نوع رشد قرار دارند. این دانشگاه فقط یک مهد کودک نیست، بلکه یک دوره پیش دبستانی برای رباتها نیز هست. این واقعیت که رباتها هنوز در دوره پیشدبستانی هستند، بدان معنا است که آنها نمیتوانند جایگزین انسانها شوند؛ انسانها خلاق هستند، همدلی و احساسات دارند اما ربات ها از هیچ یک از این خصوصیات برخوردار نیستند.
هنوز یک گنجینه عظیم از پیشرفتهای فناوری، برنامههای جدید و نوآوریهای ویژه در زیر این کوه یخ قرار دارند که در زیر آب قرار دارد. به موقع آنها کشف میشوند. در این میان، دانشمندان به طور مداوم در حال توسعه رباتهای موجود هستند. اگر رباتها به زودی بلوغ را شروع کنند، چه میشود؟ محققان خود را برای مسائل واقعی آماده میکنند تا با آنها رباتها را تربیت کند. از این گذشته بشر عهدهدار رباتها و توسعه آنها است. آیا رباتها میتوانند دنیا را تسخیر کنند؟ شاید در آینده اتفاق بیفتد، اما در حال حاضر انسانها و رباتها به یکدیگر قدرت میبخشند.
انتهای پیام/