حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، داود یاراحمدی متولد ۱۳۵۰ و از هنرمندان خوب کشور است که در رشته اقتصاد فرهنگ و هنر در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه بین المللی امام رضا (ع) مشهد فارغ التحصیل شده است. وی عضو شورای مرکزی انجمن عکس بسیج هنرمندان کشور و سالهاست که به عنوان پژوهشگر، نویسنده و مدیر فرهنگی در پستهای مختلف مدیریتی فعالیت داشته است.
به بهانه فعالیت مضاعف عکاسان در این روزها، با این هنرمند به گفتوگو نشستیم که در ادامه آن را میخوانید:
لطفا خلاصهای از فعالیتهای هنری خودتان را بیان کنید.
من از سال ۷۲ تاکنون همکاری خودم را با مطبوعات مختلف کشور به عنوان مدیر هنری، گرافیست، کارتونیست، عکاس، تصویرساز، خبرنگار، عضو شورای سیاستگذاری، سردبیر و مدیر مسئول آغاز کردم. تا کنون بیش از ۵۰ نمایشگاه جمعی و انفرادی در داخل و خارج از کشور داشته ام و طی این مدت بیش از ۴۷ جایزه بین المللی و داخلی در زمینه کاریکاتور، عکس و گرافیک دریافت کرده ام.
اکنون که در ایام کرونا به سر میبریم، مشغول چه کار و یا پروژهای هستید؟
در حال حاضر مشغول نهایی کردن نوشتههایی هستم که فرصت تمام کردنشان را نداشتم. همچنین دبیری یک جشنواره بینالمللی کاریکاتور فصلی تحت عنوان "آرتونیست" را برعهده دارم. دومین دوره این جشنواره با موضوعات ترامپ و انتخابات آمریکا و همچنین کرونا ویروس، در حال داوری آثار است. علاوه بر اینها هم با مطالعه و طراحی خودم را سرگرم میکنم.
زمانی عکاسان جنگ در جبههها تاریخ را ثبت کردند. چقدر نقش آنان را در ثبت وقایع تاریخ امروز موثر میدانید؟
نقش تصویر به عنوان ثبت وقایع تاریخی، عمری همپا و همراه با انسان دارد. به همین دلیل است که امروز هم نمیتوان از کنار این اتفاق و موضوعات تصویری به راحتی گذشت. عکاسی مستند میتواند به کار جلوگیری از تحریف یا پوشاندن واقعیت بیاید و هر آنچه در حال رخ دادن است را در لحظهای از زمان ثبت کند و بی هیچ کم و کاستی به دست آیندگان بسپارد.
بیشتر بخوانید:
به عنوان مدرس عکاسی که سالهاست در این حوزه فعالیت دارید، عکاسی جنگ و مستندنگاری این روزها را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی از آثار جنگ سخن به میان میآید، صحبت از رویدادی است که در قاب یک تصویر روایتی از لحظه حادث شدن یک حادثه حکایت میکند؛ حکایتی که به عنوان یک خبر با جای گیری عناصر و قاب بندیهای خاص تصویر، مخاطب را در لحظه و در عمق زمان پیش میبرد و در بعد دیگر زمان باز میایستاند. این مستندنگاری، نیاز به شناختی دارد که یک اثر جنگی را در یک قاب و یک تصویر با تمام خاص بودن ژانر خود برای مخاطب، ملموس نمایند.
وقتی صحبت از عکاسی و ارزیابی آثار جنگی به میان میآید، نمیتوان آن را در یک قالب خاص مورد ارزیابی قرار داد و یک نسخه کلی برای آن تجویز کرد؛ اما میتوان گفت که تاریخ و تصویر را نمیتوان پیوندی جدا از یکدیگر دانست. به همین دلیل است که عموماً ثبت تصویری در هر زمینهای که باشد در تاریخ از آن به عنوان یک اثر مستند یاد میشود. ضمن اینکه یک عکس خوب میتواند گویاتر از هزار نوشته باشد.
با توجه به مواردی که بیان داشتید، جذابیت کار عکاسی جنگ را در چه چیزهایی میبینید؟
جنگ به خودی خود زاویای پیدا و پنهان، مرگ و زندگی، تلخی و شیرینی، زشتی و زیبایی خاص خودش را دارد که دسترسی به این نادیدهها برای هر کسی جذاب و سرشار از بهت غریبی است که انگیزه حضور و فعالیت در این ژانر را برای هر عکاسی ایجاد میکند. از سوی دیگر نیز ثبت یک لحظه قطعی در زمان، همان اتفاقی است که هر عکاس را وادار میکند به سمت عکاسی جنگ کشیده شود.
آیا در جامعه عکاسی ایران، همان تعداد که دوربین به دست داریم، آثار خوب هم داریم؟
خیر. متاسفانه اینگونه نیست. به همین علت هم عکاسی ایران نتوانست در جایگاه عکاسی بین المللی حضور پررنگی داشته باشد. اگرچه شاید عکاسان ایرانی توانسته اند در جشنوارههای مختلف خوب بدرخشند و جوایزی را به خود اختصاص دهند ولی در عکاسی مستند و خبری مشابه فیلمسازان مستندساز با عکاسی جهان فاصله داریم.
دیجیتالی شدن عکاسی تا چه اندازه به پویایی و ثبت لحظههای حساس کمک کرده است؟
عکاسی دیجیتال بعد از گذشت سالها از تولدش در دنیا و حضور پررنگ آن در کشور، هنوز مخالفین و موافقین خودش را دارد. از لحاظ مزایا باید گفت که سرعت، قدرت تفکیک رنگ و جزئیات بالا، حصول نتیجه در کسری از ثانیه، تسریع در انتقال تصویر، بی نیازی به اسکنرهای گران قیمت و جلوگیری از افت کیفیت تصویر، وجود لنزهای پیشرفته جهت جلوگیری از لرزش دست و فوکوس در کسری از ثانیه و... همه از مواردی هستند که ثبت تصاویر مناسب را امکان پذیر میسازند.
همین امر نیز باعث شده عکاسان جوان، توجه و دقت لازم را در ترکیب بندی، نور، سایهها و ... به خرج ندهند و همانطور که در بالا اشاره کردم، متاسفانه خروجی عکسها از نتیجه مطلوبی برخوردار نیست.
نظرتان درباره نمایشگاههای آنلاین هنری چیست؟ آیا عملکرد در این حوزه مطابق با استانداردهای جهانی بوده است؟
به طبع برای هر کاری نیاز به ایجاد زیر ساختهای خاص آن اتفاق است. همچنین وقتی بحث از وب و مباحثی در این راستا مطرح میشود این مهم پیش میآید که هر آنچه در زمین وب گفتگو میشود، ما داریم در زمین دیگری بازی میکنیم و باید قواعد آن را دانسته و بدرستی عمل کنیم. زین سبب نمایشگاههای آنلاین زیر ساختهای همراه با پهنای باند بیشتر برای حضور همزمان تعداد افراد مختلف و رد و بدل شدن دیتاهای زیاد را نیاز دارد. پس اگر این زیر ساختها برای اتفاقات آنلاین (کلاسها، آموزش، نمایشگاهها، خدمات خرید و فروش و...) از سوی مدیران و مسئولین امر درست شکل دهی و همراهی بشود، قطعا در این دوران کرونایی و بعد از آن نیز روند کارکرد فرهنگ و هنری و دیگر مباحثی از این قبیل در زمانی کوتاه، بهینه، اثرگذار و ماناتر در جامعه شکل خواهد گرفت.
به نظر شما این نمایشگاهها توانسته اند در بازار هنر موثر باشند؟
در برخی محصولات فرهنگی و هنری بله و در برخی دیگر خیر. در آثار نقاشی، آبرنگ و تصویرسازی، نگارگری و هر آنچه با رنگ سر و کار دارد، این نکته حائز اهمیت است که در نمایشگاهای واقعی و بحث حضور در گالری ها، مخاطب با اثر قلم، نوع رنگ گذاری و حس بی واسطه بین اثر و او روبرو است. ولی در برخی آثار دیگر مثل عکس و پخش فیلم میتواند بسیار اثر گذار باشد و با مخاطب دائمی و بیشتری روبرو شود، مشروط بر اینکه در این نمایشگاهها بحث حق کپی رایت و حقوق معنوی هنرمندان رعایت شود.
از سوی دیگر نیز اگر چه مانائی هر عکس به عمق زمان در تصویر، موضوع، زمان رویداد و... بستگی دارد؛ اما بدون شک اینترنت و سایتها نقش اساسی در شناسایی هر چه بهتر عمق ماجرا و آشنایی بیشتر مردم به مسائل، مشکلات و اتفاقات خواهند داشت؛ چرا که با انتشار تصاویر در فضای مجازی امکان بازدید نمایشگاهی برای همه اقشار میسر میشود.
انتهای پیام/