مجموعه شعر «آتش در مرداب» اثر سید محمود علوی نیا در انتشارات قلم طلایی منتشر شد.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، مجموعه شعر جدید سید محمود علوی نیا با عنوان «آتش در مرداب» در انتشارات قلم طلایی و با تیراژ ۱۰۰۰ نسخه منتشر شد.

این مجموعه ۱۱۵ شعر این شاعر را در قالب‌های غزل، دوبیتی پیوسته و رباعی در بر می گیرد. مجموعه شعر «آتش در مرداب» چهارمین مجموعه شعر این شاعر است که در آستانه ۷۰ سالگی او منتشر و در بازار نشر عرضه شد.


بیشتر بخوانید


شعر‌های مجموعه شعر «آتش در مرداب» در ایام قرنطینه سروده شده است.

در مقدمه کتاب که به قلم ناشر نوشته شده، درباره شعر‌های این مجموعه شعر آمده است: «وقتی شعر‌های ایشان را خواندم تا کلماتی را به یادگار بنویسم بیشتر از آرایه‌هایی که در کلمه‌ها موج می‌زند و کلماتی که همچون موم در دستشان هستند، خاطرات دوران زندگی ادبی شان جلوی چشمم آمد. از وقتی خودم را شناختم او را دیدم که عاشقانه زندگی می‌کند؛ هرچند که دوران کودکی سختی را گذرانده و از بچگی کار کرده، اما تمام این سختی‌ها و خشونت‌ها از او شاعری عاشق پیشه ساخته که اگر نبود این شاعرانه‌های عاشقانه، «آتش» دوام نمی‌آورد.»

در ادامه ناشر از دوران ادبی شاعر می‌نویسد و از برخورد‌هایی می‌گوید که برخی در مواجهه با شعر «سید محمود علوی نیا» داشته اند. پس از مقدمه ناشر با یادداشت شاعر مواجه می‌شویم. او در یادداشتش نوشته است:

«قبل از هرکلام باز هم در خاطر دارم بیت شیوای سنایی غزنوی را:

به حرص از شربتی خوردم، مگیر از من که بد کردم
بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا

و همین نادانستنم خوش‌ترین دلیلی است که جسارت چاپ نوشته هایم را نیرو می‌بخشد و به قول دهخدای بزرگ (شُنعت بخیه بر کار افتادن) به خود می‌خرم و تلخی کاری نابسامان را شیرین از گلوی خواهانی‌های نفسانی می‌گذرانم...»

پس از آن با شعر‌های سید محمود علوی نیا در قالب غزل روبه رو می‌شویم. در یکی از غزل‌های این مجموعه شعر می‌خوانیم:

«چقدر فتنه چشم تو دست و پاگیر است
نگاهت آینه بی امان تقصیر است

برای عاشق از اول بلا رقم زده اند
و این عجیب‌ترین دست خط تقدیر است

سیاه می‌شود از آه، روزگار کسی
که در هوای اسارت به خویش درگیر است

اسیر با قفس خود کنار می‌آید.
ولی به شکل غریبی به فکر تغییر است

هزار نقشه به سر دارد و نمی‌آید
که آن چه رنگ ندارد حنای تدبیر است

من از حوالی چشمت تکان نخواهم خورد
برای خواب من اینجا گذار تعبیر است

از آن زمان که سر زلف داده‌ای بر باد
فضای خانه پر از ناله‌های زنجیر است

دوباره گل کند «آتش» اگر که برگردی
و هرچه زود بیایی برای من دیر است»

پس از غزل‌ها با تعدادی چهار پاره یا همان دوبیتی پیوسته مواجه می‌شویم که سید محمود علوی نیا آن‌ها را سروده است. در یکی از این رباعی‌های پیوسته آمده است:

«در خداحافظی شکستم و باز
من به روی خودم نیاوردم

غصه می‌خوردم و نشان دادم
که در این قصه کم نیاوردم

رفت از پیش من نمی‌دانست
خاطراتش ضمیمه من بود

مرگ را در نبودنش دیدم
جان من بود و نیمه من بود

عسل از خنده‌های او می‌ریخت
همه جا با اشاره می‌خندید

وقت خندیدنش قیامت بود
با هزار استعاره می‌خندید

بود در موی او ردیف غزل
رشته‌هایی که صبح محشر بود

روز، خورشید آسمانم بود
شب هم از قرص ماه بهتر بود

حسرتی در دلم از او مانده است
حسرتش هم برای من زیباست

آمد و «آتشم» زد و برگشت
دود من تا همیشه پابرجاست»

در پایان کتاب رباعی‌های این شاعر را می‌خوانیم. یکی از رباعی‌ها را در اینجا می‌آوریم:

«می‌ترسم و از شهر فراری شده ام
آیینه سرد بی قراری شده ام

از بس که زدند نارفیقان خنجر
منظومه زخم‌های کاری شده ام»

 

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار