به گزارش گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اهواز، در کنار دیوار گِلی خانه بی بی مهری، درخت کُنار جا خشکانده و جارویی بافته شده از نخلهای خرما با دستان هنرمند این پیرزن کمر به پایه تخت چسبانده بود و بی بی درحالیکه دار قالی را برای بافتن فرشی با طرحهای گل و بوته آماده میکرد، لب به سخن باز کرد تا خاطرات دوران کودکی و نوجوانی و آب آوردن از قُمِش را برایم تعریف کند.
مادربزرگ همینطور که با انگشتانش گرهها را بر گره دیگری کور میکرد، گفت: پدرم قنات میکَند، کسب درآمدش از این راه بود و تا زمانی که زنده بود زحمت زیادی برای حفر چاهها و قناتهای آب کشید، قبل از طلوع آفتاب از خواب بیدار میشد، بقچهای از نان و پنیر و ریحان و یک بطری آب را که مادرم برای او آماده کرده بود به دست میگرفت، چفیهای به سر میبست و یا علی گویان دست بر زانو میگذاشت و برای کسب روزی حلال از خانه بیرون خارج میشد.
با گوش دل صدای کلنگ پدرم را از دوردستها میشنیدم، هرچه تعداد ضربهها بیشتر میشد، گودالی که دل زمین را زخمی میکند، عمیق و عمیقتر میشد، عرقی که از پیشانی او بر زمین میریخت خاک را نرمتر میکرد تا راحتتر بتواند به حفاری ادامه دهد، گاهی استراحت میکرد و جرعهای آب مینوشید، لقمهای نان و پنیر میخورد تا اندکی انرژی بگیرد و به کارش ادامه دهد.
صدای آواز گنجشگهای بازیگوش بر شاخههای درختان موسیقی دلنوازی بود که با خاطرات مادربزرگ مرا به آن سالها میبرد، نسیم پاییزی می وزید و برگهای زرد و نارنجی درختان را به زمین می انداخت، گویی در کنار مرد زحمتکش بودم و همه چیز را از نزدیک میدیدم، همانطور که به فواره حوض وسط حیاط خیره شده بودم گوش به خاطراتی داشتم که بی بی نجوا میکرد. میگفت پدرش اینهمه زحمت را به جان میخرید تا هم رزق حلال به دست بیاورد و هم به واسطه حفر قناتها به آب شیرین دسترسی پیدا کنند و سیراب شوند.
هنوز آفتاب غروب نکرده بود که پدرم با لباسهای خاکی و دستانی که از ضربههای کلنگ و برخورد با سنگلاخها زخمی شده بود به خانه باز میگشت، وقتی به زمین مینشست صدای استخوان هایش به راحتی شنیده میشد و اوج خستگی را نمایان میکرد و در حالیکه سرش را بر بالش درست شده از پرهای مرغ و روکشی که با طاووس سبزرنگ نقاشی شده بود را زیر سر میگذاشت، به خواب عمیقی فرو میرفت تا بتواند روز بعد برای ادامه کار از خانه خارج شود.
بی بی مهری بیان داشت: وقتی حفر قنات تمام میشد، پلههایی با خشت و گِل میساختند تا برای تردد در آنها راحتتر باشیم، چون زمانیکه بچه بودم لوله کشی آب وجود نداشت و باید مسافتی را برای آوردن آب طی میکردیم، روزانه با کوزههای گلی و قابلمه و بشکههای قد و نیم قد راهی میشدیم تا به قنات برسیم و آب شیرین و زلال بیاوریم.
از پوست چروکیده دستانش و پینههایی نشسته بر آنها به راحتی میشد فهمید که زحمات زیادی را به دوش کشیده، با صدایی لرزان که نشان از کهولت سن داشت، ادامه داد: وقتی به عمق زمین میرسیدیم، یکی پس از دیگری کوزهها و بشکهها را پر میکردیم تا به خانه ببریم، در حالیکه پسرم را بر پشت گذاشته بودم و به سختی پلهها را طی میکردم، آب از لبه کوزهها به بیرون میریخت و خاک پلهها را نمناک میکرد و بوی خوش آن امیدی از تداوم زندگی شیرین را تزریق میکرد.
بی بی افزود: هوای قناتها خیلی خنک بود و صدای جوشش آب نشان از جریان زندگی بود، گنجشکها هم که ارتفاع زیادی را برای رسیدن به عمق قُمِش طی کرده بودند، میدانستند که اینجا زندگی جاری است،سبک زندگی با الان خیلی متفاوت بود، اگرچه زندگیها سخت و امکانات کمتری در اختیار داشتیم، اما صفا و صمیمیت در آن موج میزند.
برای جمع آوری اطلاعاتی درخصوص قُمِشها راهی اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دزفول شدم تا از تاریخچه و ویژگیهای این دست کندهها بیشتر بدانم.
مهدی چناری سرپرست اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دزفول گفت: سیستم شهری آبرسانی و آبیاری این شهرستان در زمانهای قدیم شامل ۳ کانال آب بر زیرزمینی کاملا مجزا به نامهای حجیون، مومنون و شوپلشکی بود که پس از عبور از شهر دزفول از کانالهای زیر زمینی خارج میشدند و زمینهای حومه جنوبی شهر را آبیاری میکردند.
او افزود: در گذشته به منظور تامین آب آشامیدنی و مصرفی اهالی این شهرستان، مدخلهای متعددی به نام قمش یا سربه طاق برای دسترسی به این کانالهای آب بر زیرزمینی احداث میشد که هر کدام از سیستمها طی زمان با نامهای گوناگون از نسلی به نسل دیگر با توجه به موقعیت سازه و هویت اشخاص بانفوذ، نامیده شده اند و در موارد بسیاری هم تغییر نام صورت گرفته است.
چناری بیان داشت: از جمله این قمشها میتوان به قمش سیاهپوشان، قمش آمهدی، قمش فارغ، قمش مرشدبکون، قمش چولیون، قمش چیتا آقا میر، قمش عاملی، قمش چوقابفون، قمش بولعلا و قمش سرکنده، قمش نعل اشکن و یا قمش پل عجری اشاره کرد، همچنین سیستم آبیاری و آبرسانی منازرایا (صحرای دزفول) شامل سرزمینهای منازر کوچک و منازر بزرگ است که بخشهایی از سرزمین حاصلخیز شمال خوزستان را آبرسانی و آبیاری میکردند.
سرپرست اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دزفول اظهار کرد: سیستم زیربند گسترده، آبرسانی و آبیاری حد فاصل یک منزلی شهر دزفول را بر عهده داشته که علاوه بر سیستم فوق، سیستم آبرسانی و آبیاری شهری دیگری را انجام میداد که در حال حاضر بین شهروندان به قمش (سیستم بالابند) معروف است، ضمن اینکه سیستم شهری آبرسانی و آبیاری خود شامل ۳ سفته (- Sefteh کانال آب بر زیرزمینی)، کاملا مجرا به نامهای سفته حجیون (با علامت دایره: موقعیت در-دونه: چک لکلک)، سفته مومنون (با علامت مثلث: موقعیت در دونه: گله گه) و سفته، شوپلشکی (با علامت مربع: موقعیت در دونه: بالای پل اندامیشن) است و زمینهای حومه جنوبی شهر را آبیاری میکردند.
این مقام مسئول ادامه داد: قمش چوقابفون یکی از استثناییترین بخشهای باقیمانده از سیستم آبیاری و آبرسانی سفته حجیون است که با یاری گرفتن از مقیاس عظیمش میتوان به عظمت، زمان و انرژی صرف شده برای حفاری و مدیریت فن آب و آبیاری در ایران باستان پی برد، ضمن اینکه سفته حجیون خود شامل؛ سه کانال آب بر مجزا بوده که از موقعیت دردونه: چک لکلک با مشخصات جغرافیایی، شروع شده و هر سه مظهر آنها پایین دیوار دفاعی (یعنی ضلع جنوبی خیابان منتظری) پس از طی مسیر تقریبی یک هزار و ۷۲ متر، از زمین خارج و پس از آن، از روی سطح زمین ادامه مسیر میداد.
چناری تصریح کرد: زمینهای کشاورزی مورد بحث در محدوده حد فاصل موقوفات شاخراسون، باغ فلاحت و مجموعه باغهای هزار در امتداد جاده شمس اوا گسترده بوده اند. به عبارت دیگر، این سیستم آبیاری و آبرسانی زمینهای کشاورزی پایین حد فاصل خیابان کشاورز تا کانال آب بر کرملک و پایین دست آن را آبیاری میکردند.
او بیان کرد: در سالهای اخیر سعید قلیان بانی مسجد عبابافان نسبت به بازگشایی مسیر قمش چوقابفون و قمش عاملی تا قمش آقامیر اقدام کرد و البته سازمان نوسازی و بهسازی نیز اخیرا عملیات بازگشایی قمش سیاهپوشان و آقامیر را در دست اقدام قرار داده است.
سعید قُلیان احیاگر قُمِشهای دزفول به خبرنگار ما گفت: در این شهرستان ۲۴ رشته قمش که همان قنات یا کاریز است، وجود دارد که به دوره حکومت ساسانیان و ایلامیان باز میگردند و بر خلاف اینکه در سایر نقاط کشور برای بهره مندی از سفرههای آب زیرزمینی از آنها استفاده میکردند، در دزفول آب رودخانه دز در آنها جریان داشت.
او قدمت قدیمیترین قنات را مربوط به ۳ هزار سال پیش دانست و افزود: این کانال آنتاشناپریشا یا ناپریشا نام دارد و هم اکنون در آنسوی پل جدید دزفول واقع شده است، همچنین قمش مومنون که یکی از ۲۴ قنات موجود در این شهرستان محسوب میشود، ۸ هزار و ۱۰۰ متر طول و ۱۳ سربطاق دارد و آب شرب موردنیاز مردم از این راه تامین میشد.
قُلیان تامین آب موردنیاز یک هزار و ۲۰۰ هکتار زمینهای کشاورزی را از دیگر مزایای قناتها عنوان و اظهار کرد: هر سربطاق ۴ تا ۵ سقا داشت که مسئول جمع آوری آب از قنات و رساندن آن به خانوارهای ساکن در هر منطقه بودند، اما بعد از سال ۱۳۴۷ که آبرسانی از طریق سیستم لوله کشی آغاز شد، قناتها به تدریج به فراموشی سپرده شدند و لایروبی آنها انجام نشد.
او با بیان اینکه قمشها طی یکسال ۲ تا ۳ بار لایروبی میشدند، ادامه داد: بعد از جنگ تحمیلی این کانالها مسدود شده اند و فاضلاب ۶۴۰ میل چاه جایگزین آب شرب شده است.
کارشناس بناهای تاریخی اظهار داشت: با یاری خداوند از اردیبهشت سال ۱۳۹۴، احیا و بازسازی این آثار تاریخی بدون حمایت و پشتیبانی ارگانها و ادارات دولتی آغاز شد و موفق شدیم این پیشینه کهن را دوباره زنده کنیم و حدود ۳ سربطاق چوقابافان، عاملی و آقامیر را با هزینه شخصی از زیر خروارها خاک بیرون آوریم، همچنین توانستیم از جنوب به سمت سربطاق ابوالعلایی یا بولعلایی پیشروی خوبی داشته باشیم و خاکهای موجود در قناتها را خارج کنیم.
احیاکننده قُمِشها در دزفول هدف از این اقدام را زنده نگه داشتن این میراث کهن از پیشینیان و پیشرفت این شهرستان عنوان و بیان کرد: هم اکنون آجرکاری سربطاق چوقابان با آجرهای قدیمی بجا مانده از این بناها با نقوش و خاوون چینی انجام شده است.
به گفته قلیان، سربطاق چوقابان که ورودی قمش مومنون است در محله قدیمی شیدانه امام رضا (ع) قرار دارد و شخصی به مشهدی بیک کار مرمت و لایروبی قنات مومنون را بر عهده داشته، ضمن اینکه این محله در ۷ مهرماه سال ۱۳۶۲ مورد اصابت موشک رژیم بعث عراق قرار گرفت است و برای خارج کردن ۳۷ شهید از زیر آوار، همه نخالههای ساختمانی را در سربطاق ریختند و این محل مسدود شد و تا سالها به فراموشی سپرده شده بود.
او با اشاره به اینکه عمر قمش مومنون به دوره ساسانیان باز میگردد و آجرهای موجود در این مکان نیز به همین دوره مربوط میشوند، افزود: پیش از شیوع بیماری کرونا ویروس، این قمش میزبان مهمانان و گردشگران خارجی از جمله؛ فرانسه، آلمان، ایتالیا، سوئد و... بود، ضمن اینکه گردشگران داخلی نیز برای بازدید از آن به دزفول سفر میکردند و از نزدیک شگفتیهای آن را لمس میکردند.
قلیان به ادامه تلاشها برای مرمت، لایروبی، خاکبرداری، روشنایی و ایجاد راهی برای آب انداختن درون قمش اشاره کرد و اظهار داشت: در مسیری که حدود ۴۰۰ متر از سمت شمال و ۴۰۰ متر از سمت جنوب را لایروبی انجام دهیم، حدود ۱۴ سیستم فاضلاب منازل را به وسیله میل چاه جمع آوری شده است و همکاری و همراهی ساکنان محله شیدانه امام رضا (ع) برای تحقق احیای قناتها جای تقدیر و تشکر دارد.
دوستدار میراث فرهنگی دزفول در ادامه به وجود نقشهها و اسناد از سال ۱۳۳۰ اشاره کرد و گفت: همه تلاشها برای تشکیل پرونده و ثبت ملی قمشها را بکار گرفته ایم تا بتوانیم از این طریق این میراث ارزشمند و گرانبها را برای آیندگان به یادگار بگذاریم و شاهد مرگ و فراموشی آنها نباشیم.
به گفته سعید قلیان، ساختار زمین شهرستان دزفول، کُلگِلومِرا یا کُنگِلومِرِیت است که با چیدمان سنگهایی که در زیر زمین وجود دارد، یک نماد بسیار زیبا را در اعماق زمین مشاهده کنیم، علیرغم اینکه ۲۸ متر از سطح زمین پایینتر هستند و آب رودخانه دز با شیب ملایمی در آنها جریان داشته، به دلیل ساختار سخت و محکم زمین، احتمال هیچگونه ریزش و تخریب در این مکانها وجود ندارد.
او تصریح کرد: هم اکنون در چوبی استفاده شده برای قمش مومنون قدمتی حدود ۲۵۰ سال دارد و تا میتوانیم از وسایل تاریخی برای احیای آنها استفاده کرده و از تجهیزات جدید در این مکانها استفاده نخواهیم کرد.
همانطور که پلههای نامساوی و کوتاه و بلند قمشها را طی میکردم و دست بر دیوارههای آجری میکشیدم، غباری از فرهنگ و میراث گذشتگان بر دستم مینشست، کسانی که روزگاری برای تامین آن شیرین و سالم بارها این پلهها را بالا و پایین رفته اند و حال یادگاری برای ما در کالبدی از مجسمه ها گذاشته اند و خود به تاریخ پیوسته اند، البته حفظ این میراث گرانبها همت و پشتیبانی دستگاههای اجرایی و دولت را میطلبد تا وقتی ما هم به تاریخ پیوستیم، این بناها را به فرزندان این مرز و بوم تحویل دهیم تا نامی از ما در کتابهای تاریخ ثبت شود.
گزارش از ملیحه گریزی نسب
انتهای پیام/گ