به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، به طور طبیعی نحوه تولد یا مرگ افراد با یکدیگر متفاوت است؛ در این میان اما حتی نحوه شهادت آدمها هم بایکدیگر تفاوت دارد؛ برای مثال برخی به تاسی از مولای خود در محراب به شهادت رسیدند و از همین رو با نام شهدای محراب شناخته میشوند.
آیت الله اسدالله مدنی دومین شهید محراب در سال ۱۲۹۳ در روستای «دهخوارقان» تبریز چشم به جهان گشود؛ در ۴ سالگی مادر و در ۱۶ سالگی پدرش را از دست داد و هر چند سختیهای بسیاری کشید، اما این سختیها او را آب دیده کرد؛ از جوانی به طلب علم و عرفان برخاست و از محضر بزرگان دینی بهرهها برد. پس از سالها اقامت در یزد، قم و نجف به زادگاهش بازگشت و مبارزه با طاغوت را آغاز کرد و بارها به وسیله ساواک دستگیر شد.
نخستین حرکت تبلیغی او از یک روستا به نام «مرادبیک» در همدان بود که طی آن دستور داد کسی بدون حجاب اسلامی وارد روستا نشود و فروختن و نوشیدن مشروبات الکلی را هم ممنوع کرد؛ موضوعی که خودش درباه آن گفته است: «من دیدم باید همدان را تکان بدهم. از یک دِه کار را شروع کردم تا مردم ببینند، بعد گرایش پیدا کنند.» از همین رو در سالهای ۴۱ و ۴۲ و پس از قیام ۱۵ خرداد، مبارزه انقلابی بر رژیم پهلوی را در همدان قوت داد و در سالهای آخر منتهی به انقلاب به تشکیل گروههای انقلابی از بین مردم پرداخت.
در بهمن ۵۷ وقتی که رژیم در آستانه سقوط بود؛ «سیداسدالله» با هوشیاری و درایت توانست از یک فاجعه خونین جلوگیری کند. رژیم طاغوت که دیگر تحمل رویارویی با مبارزان را نداشت برای سرکوبی مردم، لشکر زرهی را از کرمانشاه به سمت تهران حرکت داد تا در روز ۲۲ بهمن مردم را به خاک و خون کشد؛ ارتشی که کسی جرأت ایستادگی در برابر آن را نداشت. «سید اسدالله» با شنیدن خبر پیش روی تانکها فرمان داد تا مردم در مسیر عبور آنها قرارگرفته و با تشکیل دیواره انسانی مانع حرکتشان شوند.
البته اقدامات او تنها به این موضوعات ختم نمیشود، زیرا او کارهای حسنهای را در همدان بنا نهاد که هنوز با وجود گذشت سالیان بسیار، خیر و برکاتش نصیب مردم میشود و از آن بین میتوان به ساخت مدرسه دینی در روستای دره مرادبیک، مؤسسه قرضالحسنه، درمانگاه، دارالایتام و مسجد اشاره کرد. در کنار اینها، یادگار ارزشمند دیگری هم از این مرد بزرگ و یار امام خمینی (ره) برجایمانده است؛ خانهای کوچک، ساده و زیبا با دیوارهای کاهگلی که روزگاری شلوغترین و مهمترین خانه در همدان به شمار میرفت.
پس از به ثمر رسیدن قیام خونین ملت ایران به رهبری امام خمینی (ره)، شهید مدنی، فصل دیگری از فعالیتهای خود را برای پاسداری از انقلاب شکوهمند اسلامی آغاز کرد. پس از آغاز جنگ تحمیلی، او با روشنگری سربازان، در تقویت روحیه رزمندگان اسلام نقش بسزایی داشت. شهید مدنی با پوشیدن لباس رزم و شرکت در جبهههای نبرد، حضور در کنار سپاهیان اسلام و شرکت در مجالس دعا و نیایش آنان، مشوق بزرگی برای رزمندگان به شمار میآمد.
اما از آنجا که همیشه هستند افرادی که خوبی دیگران را باعث ظهور بدیهای خود میدانند در روز ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ آیت الله مدنی همانند تمام نماز جمعه ها، بعد از خطبهها شروع به نماز خواندن کرد که در آن لحظه یکی از حضار و نمازگزاران به ایشان نزدیک شد. حجت الاسلام والمسلمین ابوترابی در این باره گفته است: «من در نماز جمعه بودم و شاید ده قدم با آیت الله مدنی فاصله داشتم ایشان پس از اتمام نمازهای جمعه، همیشه استحبابات نماز ظهر و عصر را هم میخواندند. وقتی که میخواستند شروع به نماز کنند، ناگهان یکی از افراد که به ظاهر قصد دادن وجوهات شرعیه به آیت الله مدنی را داشت، به ایشان نزدیک شد و در یک لحظه با انفجار خود، آیت الله مدنی را به شهادت رسانید».
بنابر اطلاعات نام این فرد مجید نیکو بود؛ روزنامه جمهوری اسلامی در ۲۱ شهریور ۱۳۶۰، شهادت آیت الله مدنی را این گونه گزارش کرد: «مقارن ساعت ۴۰: ۱ بعدازظهر، هنگامی که آیت الله مدنی بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت الاسلام میرزا نجف آقازاده یکی از روحانیون تبریز مشغول سخنرانی بود، شخص ناشناس به منظور پرسش، به طرف آیت الله مدنی رفته، در حالی که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان مینماید، وی را ترور میکند. بنا به گفتهی شاهدان عینی در این لحظه، دو انفجار متوالی هم روی میدهد که متعاقب آن شهید مدنی روی زمین میافتد و چندین نفر هم مجروح میشوند. ضارب نیز متلاشی میشود. در این حادثه، حدود بیست الی سی نفر مجروح شدند که به بیمارستانهای تبریز منتقل شدند.»
مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۶۰ خود میگوید: «در نماز جمعه، شخصی نارنجک به خود بسته بود، او به آیت الله مدنی بین دو نماز چسبید. خود را به آیت الله مدنی چسبانده و با انفجار نارنجک خودش کشته و آیت الله مدنی شهید میشوند. احمد آقا خمینی تلفن کرد و اطلاع داد که آیت الله علی مشکینی را موقتاً برای نماز جمعه در نظر گرفته و آقای مشکینی با روحیه فداکاری پذیرفته اند». مهندس طاهری، استاندار وقت تبریز در ساعت ۳ بعدازظهر در پیامی رادیویی ضمن اعلام خبر شهادت آیت الله مدنی مردم را به آرامش دعوت کرد و تأکید کرد: «بار دیگر منافقین خونخوار تنی چند از ریش سفیدان و مبارزان ما را به شهادت رساندند. غافل از اینکه با این شهادتها مردم ما با عزم راسخ تری به ادامه راه پرخون خود ادامه خواهند داد».
طبق وصیت آیت الله مدنی پیکر او باید به شهر مقدس قم منتقل میشد، بنابراین بعد از ظهر ۲۱ شهریور ۱۳۶۰، میلیونها سیاهپوش آذربایجانی با سینهای چاک و چشمانی گریان مردی را بر دستهای خود تشییع میکردند که سالیان درازی بود در عالم رویا از جدش امام حسین (ع) شنیده بود: «یا بنی انت مقتول» و اینک او به این آرزویش رسیده بود.
مردم در حالی که شعارهایی، چون «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، امام جمعه ما پیش شهداست امروز»، «آمریکا، آمریکا با خون وضو میگیرم، سازش نمیپذیریم»، «خدایا، خدایا نگه دار رهبر ما ...» سر میدادند. پس از گذشتن از خیابانهای تبریز، در میدان نماز آن شهر اجتماع کردند و به عزاداری پرداختند و گوش به بیانات آیت الله مشکینی امام جمعهی وقت تبریز سپردند. بلافاصله پس از شهادت آیت الله مدنی، حضرت امام (ره) در حکمی، آیت الله علی مشکینی را به عنوان امام جمعهی تبریز منصوب کردند.
انتهای پیام/