از کودکی، مادرها قصه پرغصه کربلا را برای کودکان نجوا می کنند و آن ها با عشق به خاندان اهل بیت(ع) رشد می کنند.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمان، حسین جانم، از کودکی عشق تو در دلم نهفته است.« از کودکی خادم این تبار محترمم، چنان حبیب مظاهر مدافع حرمم». 

مادرم قصه کربلا را برایم تعریف کرده است، عجب قصه غم انگیزی است، بعداز شنیدن این قصه دلم برای مظلومیت شما و یاران باوفایت گرفته است. 

هر سال در ایام محرم و روز عاشورا که به یاد گلوی بریده و لب های تشنه شما، جوان رشیدت حضرت علی اکبر(ع)، سینه چاک چاک حضرت علی اصغر (ع) و دست های بریده علمدار سپاهت حضرت عباس (ع) و هزاران صحنه غم انگیز دیگری که در کربلا رخ داده است، می افتم، بی اختیار اشک از چشمانم سرایز می شود و دلم پر می کشد به سمت خواهر صبورت، حضرت زینب (س) و دختر سه ساله ات حضرت رقیه (س).

 سید و سالار شهیدان (ع)، وقتی در روز عاشورا، صحنه دشت کربلا را در ذهنم مجسم می کنم، ناخودآگاه به صبر حضرت زینب (س) می اندیشم و دلم می‌خواهد با خواهر صبور و باوفایت هم ناله شوم. 

آیا توفیق گریه کردن در مراسم عزای شما را دارم؟ آیا توفیق این را دارم که نام زیبای شما را به زبان بیاورم؟ دستم را بگیر و این توفیق را به من بده تا جانم را فدایت کنم.

عاشقان اباعبدالله الحسین(ع)  امسال در ایام محرم، خاص ترین محرم قرن را از فاصله های دور؛ اما با قلب هایی نزدیک به هم با عزاداری های بسیار متفاوتی برگزار کردند و با امام زمان (عج) هم ناله شدند و به سوگ شهیدان کربلا نشستند.

آقا جان، عشق تو از دلمان برون نخواهد رفت و در همه زمان ها به ندای« هَل مِن ناصِرٍیَنصُرُنی» تو لبیک می گوییم. لبیک یا حسین(ع)

 یادداشت از مژگان سنجری 

 انتهای پیام/ م 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
samiye
۰۷:۴۱ ۱۱ شهريور ۱۳۹۹
عالی بود