به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، محمدرضا طالقانی بچه جنوب شهر است، منطقهای اصیل که هنوز هم میتوان ردپای سبک زندگی ایرانی-اسلامی را در آن دید و لذت برد از خلوص و شفافیتی که در این نوع زندگی جاری است. طالقانی از بچگی در دستگاه امام حسین(ع) بزرگ شده و آداب عزاداری برای سیدالشهدا(ع) را بلد است. روز چهارشنبه که به او تلفن کردم آماده حضور در جلسه هیاتهای عزادارای بود تا قوانین دوره کرونا مشخص و در ادامه اجرا شود.
اولین مواجهتان با مراسم عزاداری امام حسین (ع)؟
من بچه یکی از قدیمیترین محلههای تهران بوده و هستم. محلهای که در آن هیاتها به شکل سنتی برای امام حسین(ع) عزاداری میکنند. یادم هست بچه که بودم به عشق چای و نان و پنیر و سبزی و نان قندی صبح به مراسم عزاداری میرفتم و کمکم نوکر دستگاه سیدالشهدا(ع) شدم.
محله ما چند تا هیات داشت و من توی این هیاتها میچرخیدم و آداب هیاتداری را یاد گرفتم و بزرگتر که شدم خودم با چند تا از رفقا هیات راهاندازی کردم و یادم هست برای اولین بار در هیاتمان نذری، عدس پلو پختیم. این نذریها آنقدر برایمان ارزشمند بود که دانههای برنج را از روی زمین جمع میکردیم و میخوردیم. کمکم به نذریهایمان قیمه را هم اضافه کردیم و همینجوری که بزرگ میشدم، متوجه بزرگی اباعبدا... هم شدم.
بیشتربخوانید
سالهاست محرم که شروع میشود بیرق به در خانه میزنم و هیات را آماده میکنم. سیزدهم هر ماه هم به عشق امام حسین(ع) مراسم روضهخوانی دارم. امسال هم که به دلیل شیوع کرونا شرایط هیاتها تغییر کرده، اما من در خانهام هیات و مراسم دارم با رعایت همه پروتکلها. فرش پهن نکردهایم و صندلی چیدهایم به فاصله یکمتر و نیم از هم، ماسک و دستکش خریدهام برای مهمانها. مایع ضدعفونی هم داریم. همه عمرم تلاش کردهام که مثل سیدالشهدا(ع) آزاده باشم و مرامش، مرامم باشد، نه اینکه فقط اسمش لقلقه زبانم باشد.
اولین باری که برای امام حسین (ع) گریه کردید؟
من عاشق اسم امام حسینم. «وای حسین» که میشنوم، اشکم جاری میشود، امام حسین(ع) آزاده بود و من دلباخته این آزادگیام. اشک ریختن برای امام حسین(ع) آبروی ماست. اشکی که برای امام حسین(ع) بر صورت میریزد را نباید با دستمال پاک کرد باید بگذاری تمام صورتت را بپوشاند تا پاک شوی از همه آلودگیها و کدورتها.
چای روضه از ماندگارترین خاطرات است
روضهخوانی در خانه پدریام سابقه زیادی داشت، بیشتر از ۸۰ سال. یادم است وقتی بچه بودم مادرم میگفت چای مانده ته استکان روضه را نباید دور ریخت. آنقدر عاشق مراسم عزاداریام و برایم ارزشمند است که از دو ماه قبل محرم شروع میکنم به خرید که مهمترین آنها چای است برای روضه. پنجشنبهشب که فردایش اول محرم بود، هیات را آغاز کردیم. پیراهن مشکی را مقابلمان گذاشتیم و نوحهای خوانده و لباس مشکی پوشیده و محرم را آغاز کردیم.
نوحه یا شعری که همیشه آن را زمزمه میکنید؟
بیشتر نوحههایی را دوست دارم که دوستانم میخوانند. یک خط شعر است که محرم با خودم زمزمه میکنم: محرم شد و عیدم عزا شد/ حسینم وارد کربلا شد. بچه که بودم وقتی شب عاشورا میشد این شعر را میخوانیدم: «ما شام عزا داریم/ یک گمشده در کرببلا داریم...» بیتی که همیشه و در هر حالی میخوانم این است:ای حسین، ارباب، ارباب/ ما را دریاب... این بیت آنقدر به جانم نشسته که احساس میکنم با زمزمه کردنش وارد سفینه نجات اباعبدا... میشوم.
توصیف شما از حضرت عباس (ع)؟
همه زندگیام صدقه سری ایشان است. وقتی به من میگویند پهلوان، در جوابشان میگویم پهلوان یکنفر است و او حضرت عباس(ع) است. آقایی که آنقدر خاضع بود که تا پایان عمر به امام حسین(ع) نگفت برادر، گفت مولا. در تاریخ نوشتهاند وقتی خبر شهادت امام حسین(ع) به گوش مادر حضرت عباس(ع) رسید، گفت مگر ابوالفضل نبود که حسین(ع) را شهید کردند؟ در جواب گفتند که عباس(ع) را شهید کردند که توانستند به امام حسین(ع) برسند... یک پهلوان در دنیا بوده و خواهد بود و او هم حضرت عباس(ع) است.
منبع: جام جم
انتهای پیام/