به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، قرآن کریم مشتمل بر معانی دقیق، تعالیم و حکمتهایی والا درباره حقیقت خلقت و اسرار هستی است که عمده مردم در عصر رسالت از درک آن ناتوان بودند.
از این رو پیامبر اکرم (ص) و پس از ایشان مفسران به تبیین و شرح جزئیات آیات قرآن کریم میپرداختند. ما نیز با هدف آشنایی بیشتر با آیات الهی، هر روز به چند آیه از کلام الله با استناد به تفاسیر معتبر از مفسران قرآن کریم میپردازیم.
امام صادق (ع) در روایتی فرمودند: برای هر مؤمنی لازم و شایسته است که اگر شیعه ما است سوره جمعه و اعلی را در شب جمعه بخواند و در نماز ظهر روز جمعه سوره جمعه و منافقون را قرائت نماید که اگر چنین کند مانند آن است که معادل عمل پیامبر خدا را انجام داده است و پاداش کارهای او و ثوابهای او فقط بهشت است.
۱) درمان دملها
از رسول خدا (ص) نقل شده است: هر کس سوره منافقون را قرائت کند از شک و نفاق در دین دور خواهد بود و اگر برای دملها خوانده شود از بین میرود و اگر برای درمان دردهای باطنی و درون بدن خوانده شود آرام میگیرد.
۲) برای درد چشم
امام صادق (ع) فرمودند: این سوره را برای درد چشم بخواند دردش آرام گرفته و از بین میرود.
بیشتر بخوانید
۳) برای دفع شر دشمنان و اذیت و آزار آنها
آیه ۴ سوره منافقون را بر روی یک مقدار خاکی که پاک است و خورشید بر آن نتابیده است (یعنی از باطن زمین برداشته شود) بخوانند و مخفیانه و بدون اینکه دشمن آن را ببیند به رویش بپاشند از شر دشمن در امان خواهد ماند.
فایل صوتی تلاوت سوره منافقون با صدای ابوبکر شاطری
«نفاق» از «نفق»، به معنای تونلهای زیرزمینی است که برای استتار یا فرار از آن استفاده میشود. بعضی از حیوانات مثل موش صحرایی و سوسمار، لانههایی برای خود درست میکنند که دو سوراخ دارد. منافق نیز، راه پنهان و مخفی برای خود قرار میدهد تا به هنگام خطر از طریق آن فرار کند.
مردم چهار دسته هستند:
الف) گروهی قلباً ایمان دارند و به وظیفه خود عمل میکنند که اینان مؤمن واقعی هستند.
ب) گروهی قلباً ایمان دارند، ولی اهل عمل نیستند که این دسته فاسق اند.
ج) گروهی قلباً ایمان ندارند، ولی در ظاهر، رفتار مؤمنان را انجام میدهند که منافق اند.
د) گروهی نه قلباً ایمان دارند و نه به وظیفه عمل میکنند که این دسته کافرند.
حضرت علی (ع) میفرماید:نفاق انسان، برخاسته از احساس حقارتی است که از درون دارد. «نفاق المرء ذل یجده فی نفسه»
۱. دروغ گویی: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُونَ».
۲. بی هدف و سرگردان: «لا إِلی هؤُلاءِ وَ لا إِلی هؤُلاءِ»؛ نه با این گروه و نه با آن گروهند.
۳. عدم درک عمیق: «لکِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یَفْقَهُونَ».
۴. جمود و عدم انعطاف: «کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَهٌ».
۵. نماز بی نشاط: «قامُوا کُسالی»؛ با کسالت به نماز میایستند.
۶. تندگویی وتندخویی: «سَلَقُوکُمْ بِأَلْسِنَهٍ حِدادٍ»؛ زبانهای تند وخشن را به شما میگشایند.
۷. سوگند دروغ: «اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّهً» سوگندهایشان را سپر توطئه هایشان قرار دادند.
۸. انتقاد از رهبر معصوم: «یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ»؛ در تقسیم زکات، نیش میزنند و تو را درتقسیم آن عادل نمیدانند.
۹. تضعیف رزمندگان: «لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ» میگویند:هوا گرم است، به جبهه نروید.
۱۰. ایجاد مرکز توطئه به نام مسجد: «وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً» (در برابر مسجد پیامبر) مسجدی میسازند تا (با توطئههای شوم خود) به مسلمانان ضرر بزنند.
۱۱. پیمان شکنی: «وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصّالِحِینَ فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا»؛ بعضی از آنان با خداوند پیمان بستند که اگر از فضلش به ما داد حتماً صدقه میدهیم و از افراد صالح خواهیم بود، پس، چون خداوند از فضلش به آنان عطا کرد، بخل ورزیدند و زکات مال خود را ندادند.
۱۲. تحقیر مسلمانان: «أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ» آیا همچون سفیهان ایمان بیاوریم؟
۱۳. محاصره اقتصادی مسلمانان: «لا تُنْفِقُوا عَلی مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ حَتّی یَنْفَضُّوا» به اطرافیان پیامبر چیزی ندهید تا از دور او پراکنده شوند.
۱۴. فریب کاری و نیرنگ بازی: «یُخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ»؛ میخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمیدهند.
۱۵. بخل در انفاق: «لا یُنْفِقُونَ إِلاّ وَ هُمْ کارِهُونَ»؛ جز با کراهت انفاق نمیکنند.
۱۶. امر به زشتیها و نهی از خوبی ها: «یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ».
۱۷. فرار از جهاد: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللّهِ وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا»؛ بازماندگان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا خوشحالند و از اینکه به جهاد بروند، ناراحت.
۱۸. شایعه پراکنی: «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ»؛ هرگاه خبری از آرامش یا ترس را دریافت کنند، (قبل از تحقیق یا مصلحت سنجی) آن را پخش میکنند.
رهبر جامعه اسلامی، بیش از همه باید مراقب توطئههای منافقان باشد.از شیوههای برخورد دشمن، محاصره اقتصادی و در تنگنا قرار دادن مؤمنان است. چنانکه منافقان به یکدیگر میگفتند:به یاران پیامبر کمک نکنید تا از دور او پراکنده شوند. معاویه نیز در بخشنامهای دستور داد یاران علی علیه السلام را از بیت المال محروم کنند. «انظروا من قامت علیه البینه انه یحب علیا و اهل بیته فامحوه من الدیوان و اسقطوا عطائه و رزقه» ؛همان گونه که در کربلا نیز آب را بر یاران امام حسین بستند و امروزه ابرقدرتها برای به تسلیم کشاندن کشورها از فشار محاصره اقتصادی استفاده میکنند.
۱- در صدر اسلام، عناصر منافقی بودند که تا مرکز تصمیم گیری جامعه نفوذ کرده حتی پیامبر در معرض توطئههای آنان بود. «إِذا جاءَکَ الْمُنافِقُونَ»
۲- منافق، از کلمه حق، استفاده باطل میکند. «قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللّهِ»
۳- شعارها و کلمات حق را از دست نااهلان بگیرید و خود بکار برید. «قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللّهِ وَ اللّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ»
۴- سوء استفاده از مقدّسات و استفاده ابزاری از ارزش ها، شیوه منافقان است.«اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّهً»
۵- کار فرهنگیِ منافقان، استفاده از دین علیه دین است. «اِتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّهً ... فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللّهِ»
۶- منافقان در تلاشند تا دیگران را از هدایت الهی محروم سازند. «فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللّهِ» (هدف منافقان، بستن راه خداست، امّا اینکه مردم به چه راه دیگری بروند، مهم نیست.)
۷- منافقان، در میان ما و جلو چشمان ما هستند، نه افرادی دور از چشم. «رَأَیْتَهُمْ»
۸- به هر قیافهای اعتماد نکنیم که قیافه زاهدانه دلیل تقوا نیست. در برخی موارد، ظاهر زیبا وسیله فریب مردم است. «تُعْجِبُکَ أَجْسامُهُمْ»
۹- به سراغ افراد منحرف رویم و از آنان برای توبه و تجدید حیثیت دعوت کنیم.«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ»
۱۰- یکی از راههای دشمن برای شکستن مکتب و رهبر، پراکنده کردن پیروان است. لا تُنْفِقُوا ... حَتّی یَنْفَضُّوا
۱۱- افراد مادّی تحلیل مادّی دارند و فکر میکنند مردم برای دنیا دور پیامبر جمع شده اند، لذا میگویند:کمک نکنید تا پراکنده شوند. «لا تُنْفِقُوا ... حَتّی یَنْفَضُّوا»
۱۲- مؤمنان نباید در تنگناها، چشم امیدی به کمکهای منافقان و مخالفان داشته باشند، بلکه باید توکّل آنان به خداوند و گنجینههای او باشد. «لا تُنْفِقُوا ... لِلّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
۱۳- به خودیها امید دهید و سخنان یاوه دشمن را پاسخ دهید. «لا تُنْفِقُوا ... وَ لِلّهِ خَزائِنُ »
۱۴-فهم منافقان، بر اساس محاسبات ظاهری است و عمق ندارد. «لکِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یَفْقَهُونَ»
۱۵- منافقان، در صدد براندازی حکومت اسلامی هستند. «لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ»
۱۶- منافقان، خود را عزیز و پیامبر و مؤمنان را ذلیل میدانند. «لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ»
۱۷- برای آن که مؤمنان را موعظه کنید و آنان بپذیرند، به آنان شخصیت دهید. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا »
۱۸- لازمه ایمان، برتری دادن یاد خدا بر مال و فرزند است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ»
۱۹- مال و فرزند، کم یا زیادش، میتواند مانع یاد خدا باشد. «أَمْوالُکُمْ ... أَوْلادُکُمْ»
۲۰- برای دعوت مردم به کار خیر، بسترسازی کنید. أَنْفِقُوا ... مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ (فرا رسیدن مرگ و نداشتن فرصت بازگشت و التماس برای تأخیر مرگ را یادآوری کنید).
۲۱- نشانه شایستگی و صالح بودن، انفاق به محرومان است. «أَکُنْ مِنَ الصّالِحِینَ»
انتهای پیام/